مردم آزادیخواه ایران
یکسال از خیزش عظیم شما علیه حکومت ضد زن و قوانین ارتجاعی آن، علیه فقر و استبداد میگذرد. سال گذشته در چنین روزهایی سرتاسر ایران در آتش خشم و نفرت شما از جمهوری اسلامی می سوخت و همزمان عطش پایان ناپذیر شما برای آزادی، رهایی و برابری، جهان را مات و مبهوت خود کرد و پیکر نحیف ارتجاع را نحیف تر کرده و زمین را زیر پایش به لرزه در آورد. صدای انقلاب تان را همگان از تهران تا واشتگتن و لندن و برلین و مسکو شنیدند. ارتجاع برای سرکوب یا به بیراهه بردن آن به تکاپو افتاد و مردم متمدن و آزادیخواه جهان در برابری جسارت، اتحاد، قدرت و عظم تان سر تعظیم فرود آوردند و در کنار شما خیابانها را در سرتاسر جهان به تسخیر در آوردند و همصدا با شما فریاد زدند "زن، زندگی، آزادی"!
۱۲ سال پس از اعتراضات توده ای مردم علیه حکومت اسد و تبدیل آن به جنگی ویرانگر، سوریه شاهد سربلند کردن مجدد اعتراضات توده ای علیه فقر، فلاکت و فساد مالی حکومتی است. اعتراضاتی که به سرعت به اعتراض علیه حکومت بشار اسد و جدال برای سرنگونی آن منجر شد.
شیپور اعتراضات امسال با اعتراض به بالا رفتن قیمتها و از "سویدا"، منطقه و شهری به صدا در آمد که در سال ۲۰۱۱ حضور چندانی در اعتراضات نداشت و از مناطق تحت کنترل و "نفوذ" اسد به شمار می آید. اعتصابات و اعتراضات خیابانی در این شهر به سرعت به شهر "درا" (گهوراه انقلاب ۲۰۱۱) و پس از آن به شهرهای شمالی چون ادلب، آلپو، رقا، هساکه و..... کشیده شده و بیش از دو هفته است که در جریان است. اعتراضاتی که علیه گرانی و تورم شروع شد و به سرعت به اعتراضاتی سیاسی، به آتش کشیدن عکسهای بشار اسد و اشغال دفاتر حزب بعث و شعارهای "مرگ بر اسد" و "سرنگون باد حزب بعث" منجر شد.
راه انداختن "گشت های امنیت اخلاقی" برای مقابله با "ناهنجاری های اجتماعی" و "پوشش نامتعارف" و گسیل جانیان حشدالشعبی به دانشگاهها بعنوان دانشجو، قرار است قدرت جمهوری اسلامی در سرکوب "آرام" و "غیر خشونت آمیز" را به بوته آزمایش بگذارد. حضور گله بسیجی های ریش و پشم دار و "چارقد به سر" در خیابانها، فقط برای تذکر لفظی، قرار است "قدرت" یکی از سیاه ترین حکومتهای قرن را به دنیا نشان دهد، که چگونه به مصاف جامعه ای رفته است که اندکی از آزادی پوشش، آزادی بیان، آزادی شادی و زندگی را، به قدرت خود بدست آورده و با چنگ و دندان از آن دفاع میکند!
جمهوری اسلامی اما حتی برای راه اندختن این "نمایش قدرت" در برابر مردم آزادیخواه و راه اندازی شرمگینانه گشت های بی یال و کوپال ارشاد، یکدست و متحد نیست. پشتک وارو زدنهای مقامات مملکتی، از رئیس جمهور و رئیس قوه قضائیه بگیر تا پاسبان سرکوچه، تماشایی است. هر عربده ای که یکی از مقامات می کشد، تا بلکه فوری پشت دیگری سنگر میگیرد که خسارات ناشی از کینه و نفرت مردم را، به دیگری پاس دهد!
عمق و گستردگی، میلیتانتیسم و رادیکالیسم جنبش آزادیخواهانه مردم در ایران، توقع بالا، متمدنانه و درجه هوشیاری، درایت و اتحاد آن، نه فقط جمهوری اسلامی که همه نیروهای سیاسی اپوزیسیون، بویژه راست، را غافلگیر کرد. غافلگیری که به سرعت در میان نیروهای راست به سردرگمی، استیصال، تشتت و انشقاق در صفوف "متحد" شان تبدیل شد.
درست در شرایط و روزهایی که مردم آزادیخواه، و در صف اول آن زنان و جوانان، برای دستیابی به آزادی، رفاه و امنیت، در جنگ با ارتجاع اسلامی بودند، تلاش شبانه روزی نیروهای راست و ناسیونالیست، از احزاب کردی تا "شاهزاده"، برای هایجک کردن انقلاب سوم مردم در ایران بطور مشهودی قابل رویت بود.
شکست رضا پهلوی در ظاهر شدن در قامت رهبر اپوزیسیون راست بورژوایی، خروج وی از "منشورهمبستگی" و انحلال عملی آن، حملات هیستریک نئوپهلویست های فاشیست به این شورا و برخی از اعضا "نافرمان" و "نمک نشناس" آن که تعجب دست راستی ترین های بازار سیاست در ایران را برانگیخت، با هیچ نمایشی قابل پرده پوشی نیست.
حملات نزدیک ترین های خانواده پهلوی و مشاورین سیاسی این کلوپ، به آن دسته از اعضایی که جسارت کرده اند و تنها یک قلم از تصمیمات آقای پهلوی را مورد سوال قرار داده اند، اعضایی که متوجه نشده اند که پیشنهادات و تصمیمات آقای پهلوی، با هر درجه از "افتادگی" و نمایش "دمکرات" بودن، بهرحال "منویات ملوکانه" است و غیرقابل سوال و جواب، چه رسد به "انتقاد"، جهانی را از ابعاد تحجر و عقب ماندگی این صف به حیرت انداخت!