نسل کشی مردم فلسطین و تبدیل نوار غزه به قتلگاه کودکان، عربده های فاشیستهای حاکم در تل آویو که تا نابودی کامل نوار غزه دست از کشتار بر نمیدارند و بازی دیپلماتیک همه قدرتها، از قدرتهای جهانی تا منطقه ای، تبدیل "قدرت" و "خاصیت" سازمانهای جهانی به گلایه و اعتراض بی خاصیت، جانبداری آشکار دستگاه تبلیغات رسمی در غرب، هنوز جامعه بشری را در شوک و ناباوری عمیق غرق کرده است. شوک از اعماق و ابعاد این فاجعه، ازعقبگرد تحمیل شده به جامعه بشری، از سقوط کامل تمام ارزشهای انسانی و ناباوری به موفقیت "جهان آزاد" کعبه "دمکراسی" در تحمیل این عقبگرد و سقوط طی چند دهه گذشته، پتکی  بر سر بشریت فرود آورد. بیداری امروز مردم در غرب مهر این پتک و ناباوری و خشم از موفقیت ارتجاع در این تعرض سیاسی- فرهنگی- اجتماعی و اقتصادی به خود و تبدیل جهان به جهنمی که امروز در آن به سر میبرند، را برخود دارد. این بیداری سیمای امروز جهان را شکل میدهد.

هیچ توجیه و مستمسکی قادر به تطهیر چهره کریه فاشیسم حاکم در اسرائیل، که به روش فاشیسم هیتلری سراغ پاکسازی قومی و نابودی مردم فلسطین رفته و مرز تمام جنایات تا کنونی همه قدرتهای ارتجاعی در جهان را شکسته است، نشد. هیچ سوء استفاده ای از هالوکاست قادر به مخفی کردن این واقعیت تلخ که تعداد قربانیان این قتل عام، تعداد بمب هایی که بر سر مردم بی پناه و بیگناه ریخته شده، تعداد خبرنگاران و کارکنان سازمان ملل کشته شده، تعداد بیمارستانها، مدارس، مراکز "امن" سازمان ملل و صلیب سرخ و... ویران شده توسط ارتش فاشیست اسرائیل و .... همه و همه، مرزهای جنایت در ویتنام، سوریه، رواندا، سومالی، عراق، افغانستان، لیبی و .... را پشت سر گذاشته است، نشد. هیچ ریاکاری  و پروپاگاند دروعینی در سواستفاده از  قربانیان حمله ۷ اکتبر حماس، قادر به توجیه این فاجعه که در این مدت بیش از ۸۰ درصد مردم نوار عزه آواره و نزدیک به یک سوم جمعیت آن به فجیع ترین شکلی به قتل رسیده اند، نشد. صحنه های دلخراش قتل عام مردم بیگناه فلسطین در نوار غزه توسط ارتش فاشیست اسرائیل و قربانی کردن آنان در کرانه باختری توسط اوباش صهیونیست، کابوس هر روز و هر شب میلیاردها انسان در سرتاسر جهان است.

کابوسی که پایان دادن به آن، امر هرروزه میلیونها نفر در سراسر جهان و بخصوص  مردم در اروپا و آمریکا و  قلب کشورهایی است که دولت هایشان همواره حامی تاریخی دولت قوم پرست اسرائیل بوده و هستند. مردم و بشریتی که هرچند دست شان به قدرت نظامی و اقتصادی برای پایان فوری این فاجعه نمی رسد، اما قدرت شان امروز متحدین بی قید و شرط دولت اسرائیل، چون آمریکا و کشورهای اروپایی را ناچار به فاصله گرفتن از فاشیسم افسار گسیخته در اسرائیل، کرده است! میلیونها نفر حامیان مردم فلسطین که پایان دادن به نسل کشی چند ده ساله حکومت آپارتاید و فاشیست اسرائیل را به "جامعه جهانی" تحمیل کرده اند.

انزوای هیئت حاکمه اسرائیل، نه تنها از منظر مردم جهان، که حتی در میان تندروترین قدرت ها و حامیان نظامی و اقتصادی و "دوستان" تاریخی و قدیمی، که منشا قدرت نظامی و اقتصادی اسرائیل هستند، امروز یکی از فاکتورهای سیاسی روز است.

از این زاویه این نسل کشی برای فاشیسم در اسرائیل بی هزینه  نبوده و نخواهد بود.

هزینه آن نه فقط انزوای بیشتر فاشیسم اسرائیل و گردن گذاشتن به حل مسئله فلسطین و به رسمیت شناختن دو دولت مستقل اسرائیل و فلسطین، که آینده سیاسی بسیار مبهم و سوال برانگیز اسرائیل در منطقه خواهد بود! آینده ناروشن و "تاریکی" که امروز اتاقهای فکری در امریکا و اروپا آنرا هشدار میدهند و ظاهرا فاشیسم حاکم بر اسرائیل حاضر به قمار بر سر آن به بهانه "نابودی" مردم فلسطین است.

حاکم کردن فضای اولترا راست و ضد فلسطینی در اسرائیل، تهدیدات دیوانه وار اعضا دولت، اظهار نظرهای فاشیستی نمایندگان کنست، روسای ارتش، "کارشناسان" علیه مردم فلسطین، اعلام جنگ جنون آمیز مجریان تلویزیون شان علیه جهان، از دولتهای عربی و امریکا گرفته تا سازمان های جهانی، اعلام جنگ صلیبی از طرف نتانیاهو علیه مسلمانان، در کنار کشتار بی سابقه مردم فلسطین، همه و همه حاکی از استیصال و بن بست کامل هیئت حاکمه اسرائیل در برون رفت از باتلاقی است که خود آنرا ساخته است. مردم بیگناه فلسطین بهای این بن بست، قمار و باخت را میپردازند. همانطور که کوره های آدم سوزی در روزهای آخر سقوط فاشیسم هیلتری بیشترین قربانیان را به کام مرگ کشید.

هیئت حاکمه اسرائیل برای بیرون آمدن از این باتلاق دست به قماری خطرناک بر سر آینده اسرائیل زده است. قمار تبدیل باخت فاشیسم به باخت استراتژیک اسرائیل در منطقه و غیرممکن کردن ادامه حیات آن بعنوان یک کشور قومی- مذهبی!

قتل عام امروز در غزه به بهانه حمله حماس و با وعده "تضمین امنیت دائمی" و نابودی "دشمن" (مردم فلسطین)، موجودیت و امکان ادامه حیات اسرائیل بعنوان "کشور یهودیان" با روبنای سیاسی فاشیستی امروز را بطور جدی زیر سوال برده است. "برد" تاکتیکی امروز دولت اسرائیل (قتل عام مردم فلسطین و نابودی نوار غزه)، شکست استراتژیکی را به دنبال دارد. امروز این حکم بعنوان یک واقعیت بی بروبرگرد موضوع بحث دفاتر فکری همان قدرت هایی است که تا به امروز اسرائیل را سرپا نگاه داشته اند. اسرائیل برای ادامه حیات خود بعنوان یک جامعه متمدن نیاز به یک تحول بنیادی و پایه ای، یک انقلاب، در ساختار سیاسی- فرهنگی و اجتماعی خود دارد.

اینکه دولت قومی- مذهبی و فاشیست در اسرائیل استراتژیکا در منطقه آینده ای ندارد، را حتی سران قبلی حکومت در اسرائیل هشدار میدهند. بی تردید "جلب حمایت" بخش عظیمی از مردم اسرائیل از "جنگ" و به سکوت کشاندن بخش پیشرو آنان، با اتکا به بمباران تبلیغاتی و گسترش ترس و ناامنی از خطر نابودی توسط "دشمن"، که منظور مردم فسلطین است و نه فقط حماس، و استفاده از فضای جنگی و شوک حمله ۷ اکتبر حماس، گذار است!

واقعیت این است که ادامه حیات یک دولت صهیونیستی در اسرائیل و "کشور یهودیان"، نه در خاورمیانه و نه در جهان بیش از این قابل تحمل نیست. نه به خاطر به اصطلاح "فشار" کشورهای عربی و "مدعیان" بی خاصیت حمایت از مردم فلسطین در چین و روسیه، نه به خاطر "متوجه شدن" ریاکارانه انتخاباتی بایدن  ها و ماکرون ها و .... ، به ضرورت حل مسئله فلسطین، که اساسا بدلیل فشار میلیاردها مردم متمدن و بشر دوست در سرتاسر جهان که طلوع و عروج فاشیسم دیگری درجهان را به هیچ عنوان قبول نمیکنند!

فشاری که در غیاب آن، ۷۵ سال است مردم فلسطین را آواره و قربانی دستگاه آدمکشی اسرائیل و معاملات همین دولتهای "متمدن" جهانی با دوستان و متحدین غیر متمدن شان در منطقه کرده است. در غیاب این فشار همگی شان بر سر حاشیه ای کردن سرنوشت چند میلیون انسان و چک سفید دادن به دولت اسرائیل در کشتار و جنایت علیه آنان، متفق القول بودند. در غیاب این فشار، امروز هم دول غربی و هم "جهان عرب" ابایی از چشم پوشیدن بر قتل عام و نسل کشی مردم فلسطین نداشتند و رقبای امریکا در پکن و مسکو نیز همین درجه از "فشار" و "حمایت" را ضروری نمیدانستند و به نظاره گر بودن خود قانع بودند.

ابعاد فاجعه و کشتار در نوار غزه و افسار گسیختگی اوباش شهرک نشین در کرانه باختری و فشار مردم متمدن و انساندوست در سرتاسر جهان چنان وسیع است که دولت اسرائیل را به معضلی برای دولتهای منطقه و حامیان خود در غرب، به معضلی برای سازمان های بین المللی از سازمان ملل و امنتسی تا یونیسف و صلیب سرخ و "جامعه جهانی" تبدیل کرده است. بایدن و هیئت حاکمه امریکا، فرانسه، آلمان، اسپانیا و .... حاضر به شرکت بیشتر در قمار باخته نتانیاهو و هیئت حاکمه اولترا راست و فاشیست اسرائیل نیستند. مخاطرات و تاثیرات مخرب سیاستهای دست راستی نتانیاهو و دولت اسرائیل و پروژه فاشیستی پاکسازی قومی شان، برای هیئت حاکمه دول غربی داخلی تر از آن است که حاضر به ریسک ادامه حمایت از آن شوند. دلیل "فاصله" گرفتن امریکا، فرانسه، اروپای نا متحد و ... از دولت اسرائیل، کشیدن "خط قرمزها" در مورد ابعاد کشتار و آینده فلسطین و ...، "انتقاد" و "هشدارهای" دادستان "دیوان عالی" لاهه از جنایات دولت اسرائیل و اس اس های آن در کرانه باختری را باید در مخاطرات "درون کشوری" و منطقه ای آن برای بایدن و ماکرون و "جامعه جهانی" دید.   

علاوه بر این شکست پروژه امریکا و غرب در قومی و مذهبی کردن خاورمیانه، با تقویت جنبش ارتجاعی اسلام سیاسی در ایران، تونس، لبنان، عراق و افغانستان، شکست مهندسی انواع باندهای جنایی قومی و مذهبی، دامن شکست دولت قومی و مذهبی در اسرائیل را هم گرفته است! این شرایط اجازه پیروزی پروژه فاشیسم اسرائیل در تبدیل خاورمیانه به میدان جنگ اسلام و یهودیت، اسرائیلی و غیر اسرائیلی را نخواهد داد. خاومیانه ای که به پروژه قومی و مذهبی کردن خود در کشورهای عربی و اسلام زده نه گفت، دولت مذهبی- قومی اسرائیل را هم تحمل نخواهد کرد. سوت پایان دوره تباهی و سیاهی در خارومیانه مدتها است به صدا در آمده است.

مردم اسرائیل، طبقه کارگر آن برای تضمین یک آینده انسانی در درون اسرائیل و در منطقه باید از امروز به پیشواز شکست دولت فاشیستی اسرائیل بروند. باید برای دستیابی به یک آینده ای انسانی در کنار مردم فلسطین در یک جغرافیا دست به کار شوند. در غیاب حضور قدرتمند یک جنبش رادیکال و سوسیالیستی در اسرائیل و در منطقه، شکست پروژه فاشیستی "کشور یهود" میتواند به نفع جنبشهای ارتجاعی دیگر، منجمله اسلام سیاسی و ناسیونالیسم عرب تمام شود و حل مسئله فلسطین و آینده اسرائیل همچنان مبهم و بحرانی بماند. آینده مردم اسرائیل امروز بیش از هر زمانی به آینده مردم فلسطین، به حل مسئله فلسطین و پایان دادن به توحش فاشیسم حاکم در اسرائیل گره خورده است.

۶ دسامبر ۲۰۲۳

منتشر شده در نشریه حکمتیست هفتگی شماره ۴۸۸