آسو سهامی: بیننده و شنونده یکی دیگر از برنامه های رادیو نینا هستید، پلنوم ۵۵ کمیته مرکزی حزب حکمتیست (خط رسمی) با شرکت اکثریت اعضای کمیته مرکزی در روزهای ۱۸ و ۱۹ شهریور ۱۴۰۲ برابر با ۹ و ۱۰ سپتامبر ۲۰۲۳ برگزار شد. پلنوم با سرود انترناسیونال و دقیقه سکوت به یاد جانباختگان راه آزادی و سوسیالیزم به کار خود شروع کرد.

سپس گزارش کار حزب در فاصله بین دو پلنوم، اوضاع سیاسی ایران وکردستان و وظایف ما، برگزاری کنگره آتی حزب، قرار و قطعنامه ها، مورد بحث و تبادل نظررفقای کمیته مرکزی در پلنوم قرار گرفت و دستور پایانی پلنوم طبق روال همیشه انتخاب دبیر کمیته مرکزی و همچنین انتخابات کمیته رهبری آتی در دستور کار قرار گرفت.

آذر مدرسی دبیر کمیته مرکزی حزب حکمتیست (خط رسمی) در این برنامه با ما است و می خواهیم در خصوص پلنوم و مباحث آن با ایشان گفتگوی داشته باشیم.

رفیق آذر مدرسی به برنامه امروز ما خوش آمدید.

آذر مدرسی: متشکرم و روز شما و بینندگان بخیر.

 آسو سهامی: لطفا نخست از ارزیابی تان از پلنوم ۵۵ حزب و فعالیتهای حزب در طول شش ماه گذشته بگوئید.

 آذر مدرسی: پلنوم ۵۵ کمیته مرکزی همانطور که شما هم گفتید با اکثریت اعضای کمیته مرکزی برگزار شد و طبیعتا گزارش و نگاهی به فعالیتهای شش ماه گذشته حزب در فاصله پلنوم قبلی تا این پلنوم را در دستور خود داشت. فکر می کنم پلنوم با درجه زیادی واقع بینی به فعالیتهای حزب نگاه کرد. علاوه بر این مباحث دیگری مانند اوضاع سیاسی در ایران و قطعنامه هایی در این رابطه در دستور پلنوم بود که شاید بشود در فرصتهای بعدی با رفقای دیگر دقیقتردر موردشان صحبت کرد.

فکر میکنم کمیته مرکزی به فعالیت حزب در فاصله دو پلنوم خیلی واقع بینانه نگاه کرد. واقع بینانه نگاه کرد برای اینکه به نقاط قدرت حزب در عرصه هایی که پیشرفت های جدی داشتیم و منشاء اثر و تغییر و منشاء دفاع از رادیکالیزم جنبشی که طی یک سال گذشته درجریان بوده، به تفصیل پرداخت. بازتاب و دستاورد فعالیت چند ده ساله حزب را که امروز روی زمین سفت و در عرصه های اجتماعی و جدال طبقاتی در ایران را دید. آنها را به رسمیت شناخت و با دید وسیعتری به دور آتی نگاه کرد. اما دیدن این پیشروی ها و تاثیرات فعالیت ما در تقویت رادیکالیزم، در سازمان یافتگی و در حاکم کردن یک افق رادیکال و انقلابی بر اعتراضات درجریان مردم، باعث نشد که  کمیته مرکزی نقاط ضعف خود و حزب را نبیند، بی رحمانه به نقاط ضعف خود نگاه نکند، کمبود ها را نبیند و تلاش هایی که باید برای رفع نقاط ضعف خود در دستور بگذارد را نبیند. در پلنوم درعین دیدن نقطه قدرتها، نقاط ضعف بیرحمانه مورد بحث قرار گرفت و رفقای کمیته مرکزی و تلاش کردند که راه حل ها و یا اینکه چگونه این موانع و کمبود ها رفع بشوند، اینکه از کجا باید شروع کرد و چگونه می شود از آن نقطه قدرتها برای رفع این مشکلات، شاید بهتر است بگویم رفع کمبود ها، استفاده کرد، را به تفصیل بررسی قرار بدهند.

در یک کلام به نظر من پلنوم واقع بینانه به هر دو وجه حیات سیاسی، موجودیت و موقعیت حزب و نقاظ ضعف حزب نگاه کرد و هر دو را با دقت مورد بررسی قرار داد. همانطور که اشاره کردم پلنوم دستور های سیاسی را هم در دستور خود داشت مثل اوضاع ایران، موقعیت حزب و وظایف ما و بویژه اوضاع کردستان، که حتما رفقای دیگر دقیقتردر موردش صحبت خواهند کرد.

آسو سهامی: من هم نمی خواهم در این برنامه وارد مباحث سیاسی بشوم اما آنچه که برای من مهم است این است که در بخش قرار و قطعنامه ها، پلنوم دو قطعنامه را تصویب کرد. یکی از این قطعنامه ها، قطعنامه  "جنبش انقلابی برای سرنگونی و ملزومات پیروزی آن" بود که شما معرف آن بودید. می خواهم این را بپرسم که این قطعنامه چه بود و چه نکاتی را مد نظر داشت؟

آذر مدرسی: همانطور که اشاره کردید پلنوم دو قطعنامه را تصویب کرد که یکی از آنها همین قطعنامه بود که من معرف آن بودم و امیدوارم که بینندگانتان توانسته باشند آن را خوانده باشند. اگر نه توصیه می کنم که حتما متن قطعنامه را در سایت و اینستاگرام و تلگرام حزب پیدا کنند و آن را مطالعه کنند.

قاعدتا هر جریان و نیروی سیاسی در دوره های مختلف نگاهی می کنند به اوضاع سیاسی جامعه ای که در آن فعالیت می کند. به جنبشهای که در آن هستند، به جدالهای که در آن جامعه در جریان است نگاه می کند و تبیین خود را از آن جدالها، حال می تواند در شکل خیزشها باشد و یا روند سیاسی اوضاع، و موقعیت جنبش خودش و موقعیت این جنبش و یا حتی حزب خود را در آن دوره، بررسی میکند. با دیدن دستاوردها و سنگرهای بدست آمده توسط مردم آزادیخواه، راه پیشروی های بیشتر را در مقابل جنبش خودش قرار بدهد. این مهمترین هدف اصلی قطعنامه است.

طبیعتا کمونیستها تلاش می کنند که جنبش های آزادیخواهانه در جامعه شان به پیروزی برسد و تلاش می کنند که از این زاویه  آن جنبشها و جدالهای آن، که در جامعه در جریان است، را به دقت و موشکافانه نگاه کنند، موقعیت کمونیستها و سوسیالیستها را در آن جدالها و موقعیت رقبا و دشمن را به دقت بررسی کنند، کمبودها، پیشروی ها و راههای پیشروی های بیشتر را بررسی کند و بر مبنای آن سیاستها و وظایفی را در دستور کار خود بگذارند. این هم یکی دیگر از اهداف قطعنامه است.

جریانات ارتجاعی و راست هم همین کار را می کنند و سعی می کنند که تبیین خود را از آن اوضاع بدهند و راه های پیروزی خود را، که معمولا به شکست کشیدن آن جنبش هست، در مقابل خود و جنبش شان قرار بدهند و بگویند که کمبودهایشان چی بوده و برای پیشروی خود، که به کج راه بردن و یا به شکست کشاندن جنبشهای آزایدخواهانه مردم است، سیاستهایی را در مقابل خود قرار می دهند. در نتیجه به طورعموم این قطعنامه، همانطور که عنوانش اشاره می کند، کارش این بود که یک نگاهی به جنبش انقلابی برای سرنگونی جمهوری اسلامی حداقل در یک سال گذشته بیندازد.

قطعنامه تلاش میکند بگوید مختصات این جنبش، که قویتر، رادیکالتر، و سراسری تر ازهمیشه به میدان آمده است، چیست، نقطه قدرتها و ضعفها و جدالهای درونیش چه بوده است و بالاخره ملزومات پیروزی اش چیست. بخصوص حالا که یک سال از آن خیزش می گذرد ما شاهد این هستیم که نیروهای سیاسی تبیین های متفاوتی را از این خیزش بدست می دهند.

اگر کسی آبژکتیو به این جنبش نگاه کند و ریگی در کفش نداشته باشد نمی تواند این را انکار کند که یکی از مهمترین و شاید اصلی ترین مسئله این جنبش آزادی زن، و نه فقط حجاب، بود. چرا که سیاهترین گوشه استبداد و دیکتاتوری، حکومت مذهبی و قوانین ارتجاعی مذهبی درآن جامعه دامن زنان که نیمی از شهروندان آن جامعه اند، را گرفته است و زنان قانونا حتی از شهروند درجه دو و سه بی حقوق تر هستند. این جنبش از این زاویه علیه استبداد و پایه های بی حقوقی زن و برای آزادی زن بود.

قطعنامه هرچند کوتاه اما به دقت به مختصات این جنبش می پردازد. اینکه این جنبش ماگزیمالیست بود و اعلام می کرد که علیه تمام قوانین ارتجاعی یا سنتهای مذهبی که زندگی کودک را در آن جامعه سیاه کرده، فقر را تئوریزه می کند و تلاش می کند که مردم را قانع کند که سهمشان از این دنیا فقر است و خدا خواسته که آنها فقیر باشند و باید بسازند، است. یا علیه قوانینی است که اعدام و قصاص را قانونی و مشروع می کند. و اینکه مردم اعلام کردند که این توحش و نابرابری در آن جامعه را، در هیچ کدام از ابعاد زندگی اجتماعی و اقتصادی و سیاسی، نمی خواهند.

در جامعه ای که در آن آزادی سیاسی موجود نیست و احزاب نمی توانند پلاتفرم هایشان را بدهند، مردم نمیتوانند بگویند که ما به این یا آن پلاتفرم رای می دهیم و یا در انتخاباتی بگویند که ما به این پلاتفرم را قبول داریم. در این جامعه استبداد زده مردم انتخاب خود را با اعتراضاتشان گفتند. شعار "زن، زندگی، آزادی" شاید چکیده این مطالبات باشد اما شعارهای رادیکال دیگری در آن جنبش بود که به نظر من مختصات کامل آن جنبش را نشان می دهد و ما سعی کردیم در قطعنامه این تصویر واقعی و اوبژکتیو را نشان بدهیم.

برخلاف نیروهایی که سعی می کنند آن را یک "خیزش ملی" در گوشه از ایران، که کردستان است، نشان دهند و سرتاسری بودن آنرا دال بر حمایت سایر مردم ایران از کردستان را بدانند، این جنبش نشان داد که فریاد مشترک هشتاد میلیون انسان بر علیه وضعیت سیاهی بود که برزندگی شان حاکم است. همینطور برخلاف جریانات دیگری که ادعا میکنند این جنبش فقط علیه حکومت آخوندی بود، این جنبش اعلام کرد علیه هر قانون و هر حکومتی است که بخواهد اختیار انسان را در رقم زدن سرنوشت خودش، از او بگیرد. نیروهایی گفتند این جنبش برای بازگشت به گذشته بود، و جوانان انقلابی در ایران گفتند که ما خواهان حرکت به سوی یک آینده انسانی هستیم، نه بازگشت به گذشته!

قطعنامه این مختصات را خیلی خلاصه و فرموله بیان کرده است. همینطور به تاثیرات این جنبش را بر جمهوری اسلامی، در به استیصال کشاندن و شکست نه فقط سیاسی و ایدئولوژیک آن، سالهاست جمهوری اسلامی از این نظر در چشم مردم ایران از سکه یک پول بی ارزشتر است، که در شکست روحی روانی و درونی جمهوری اسلامی می پردازد.

امروز همه شاهد بی اعتماد به نفسی، بی روحیه ای و شکست درونی نیروهای جمهوری اسلامی هستند. من در پلنوم هم در این رابطه گفتم که خیلی ها از آوردن حشد الشعبی به دانشگاه به عنوان "تعرض جمهوری اسلامی" اسم می برند، در حالی که این تعرض نیست. این نشان از این است که بسیجی ای که یک دوره ای چماق و چاقو به دست به جان دانشجویان می افتاد، در خیزش شهریور ۱۴۰۱ با اردنگی دانشجوی رادیکال از دانشگاه بیرون انداخته شد و در نتیجه اعتماد به نفس رودررویی دوباره با دانشجوی آزادیخواه و رادیکال و سوسیالیست را ندارد. جمهوری اسلامی مجبوراست که نیرویی "تازه نفس" را، که  ضرب شست انقلابی مردم ایران را ندیده است، و اعتماد به نفس کافی برای رودررویی با مردم را دارد، به جنگ با مردم بیاورد و امیدوار باشد که بتوانند از عهده مردم بر بیایند.

در بخشی از قطعنامه به جدال جنبش ها پرداختیم. جنبش ها و نیروهای سیاسی که هر کدام سعی کردند این خیزش را به گوشه های مختلف بکشند. همانطور که قبلا هم گفتم یکی خواهان بازگشت به گذشته بود و یکی دیگر به هویت قومی و انشقاق و طلبکاری "یک ملت از ملت دیگر" دامن میزد و مشغول تیره کردن تصویر مردم از پیروزی شان بود. اما رادیکالیزم آن جنبش، که محصول کار کمونیستهایی است مثل ما و ده ها و صدها و هزاران کمونیست دیگری که در ایران دارند در بطن آن جامعه جدال می کنند، دست رد به سینه همه این جریانات زد. از این زاویه این جنبش به بیراهه نخواهد رفت. اگر نیروهای بورژوایی و راست نتوانند آن را به بیراه ببرند، که نمی توانند، قطعا طرح های خونینی برای آن خواهند ریخت. تنها نیروی که می تواند مانع خون پاشیدن به این جنبش و آینده آن شود کمونیستها هستند. کمونیستهایی که امروز موقعیت بالاتر و بهتری را به دست آورده اند.

در قطعنامه سعی کردیم موجز اما با دقت این جدال و موقعیت جنبشهای سیاسی را بیان کنیم و نشان بدهیم که رادیکالیزم و نفوذ گرایش سوسیالیستی یا جنبش سوسیالیستی و کمونیستی در جامعه ایران عمیقتر از این است که بشود بلای انقلاب ۵۷ را به سر انقلاب آتی ایران آورد. موقعیتی که معضل نه فقط ارتجاع حاکم در ایران بلکه اپوزیسیون ارتجاعی و حامیان غربیشان هم است.

و بالاخره قطعنامه سعی کرد که نگاهی به خود حزب و فعالین کمونیست چه در درون و چه در بیرون از حزب بیاندازد و بگوید برای پیشروی های آتی باید چه کرد، قطعنامه را قطعا می توان از زوایای بسیار مختلفی توضیح داد و من فقط سعی کردم که یک تصویر عمومی از قطعنامه بدهم بخصوص با توجه به وقت محدودی که داریم ولی باز توصیه می کنم که علاقمندان حتما قطعنامه را در میدیای اجتماعی و سایت حزب مطالعه کنند.

آسو سهامی: قبل از اینکه به سراغ سوال بعدی بروم می خواستم به اطلاع بینندگان عزیز رادیو نینا برسانم که اسناد پلنوم ۵۵ حزب همانطور که خود شما هم گفتید در صفحات اجتماعی حزب در اینستاگرام و تلگرام و دیگر صفحات اجتماعی و سایت حزب در دسترس است و علاقه مندان می توانند به آن مراجعه کنند.

به قطعنامه برگردیم. این قطعنامه چه وضایفی را بر دوش حزب و طبقه کارگر و پیشروان کمونیست در جامعه به طورعام  به اعضا و فعالین و خصوصا کمیته مرکزی حزب در این دوره می گذارد؟

آذر مدرسی: قطعنامه چند توقع را در برابر حزب و بخصوص رهبری حزب قرار می دهد. طبیعتا قطعنامه از حزب انتظار دارد که جدالی را که طی چند ده سال گذشته که ما و مردم با این حاکمیت پیش برده ایم، کماکان در دستور خود بگذاریم.

اما علاوه بر جنگ روزمره و دائمی با دشمن، جمهوری اسلامی، تقابل با اپوزیسیون راست بورژوازی و طرح های ارتجای آنها برای آینده ایران، باید کماکان یکی از عرصه های جدی فعالیت حزب باقی بماند. ما تاریخا با سیاستها و سناریوهای ارتجاعی نیروهای راست در اپوزیسیون مقابله کرده ایم. از تقابلمان با حمایت آنها از تحریم ها، از تقابلمان با دفاع شان از حمله نظامی، از تقابلمان با طرح های مثل رفراندم در زیر سایه آمریکا، از تقابلمان با اینکه آینده کردستان مثل کردستان عراق بشود، از تقابلمان با فدرالیسم قومی، یکی از سیاهترین سناریوها برای آینده ایران، افشا  سناریوهایی مانند سرهم بندی کردن "لویه جرگه"، "دولت در تبعید" و تمام طرحهای که هدف آنها تضعیف جنبش انقلابی و آزادیخواهانه مردم برای سرنگونی جمهوری اسلامی و تبدیل مردمی که برای آزادی به میدان آمدن به سیاهی لشکر قدرت رسیدن جریانات ارتجاعی، حالا یا در حمایت دول غربی و یا دول غربی و ارتجاع محلی، است. پلنوم با تصویب قطعنامه ادامه این تقابل را کماکان در دستور خود گذاشت. به نظر ما بدون این جدال، صرف مبارزه علیه جمهوری اسلامی برای پیروزی ناکافی است. شما نمی توانید با دشمنتان بجنگید ولی رقبای دیگری که دشمنان آتی مردم در ایران هستند را امروز از زیر تیغ انتقاد و افشاگری کنار بگذارید و تلاشی برای منزوی کردن آنها نکنید.

در نتیجه این دو تلاش پابه پای هم کماکان در دستورحزب قرار گرفت

مسئله دیگر مسئله آلترناتیوها است. امروز همه می گویند که مردم دنبال آلترناتیو می گردند، مردم علی العموم و بخصوص طبقه کارگر اعلام کرده اند که تصویرشان از آلترناتیو مطلوب چیست. طبقه کارگر اداره شورائی را آلترناتیو حکومتی خود اعلام کرد است و سمپاتی بخشهای جدی از جامعه به آن جلب شده است. حزب ما بر مبنای همین آلترناتیوی که هم ما نماینده اش هستیم و هم از درون طبقه کارگر به عنوان آلترناتیو طرح شده است، " کنگره سراسری شوراهای مردمی" را طرح کردیم و فراتر از آن قانون اساسی پیشنهادی خود به کنگره را هم علنی اعلام کردیم. پلنوم یکبار دیگر بر اینکه بخصوص در جدالهای آتی جدال آلترناتیو ها حادتر از هر دوره ی دیگری می شود تاکید داشت. اینکه امروز بیشتر از هر وقتی جامعه از این زاویه که کدام آلترناتیو واقعا آزادی و برابری، حق دخالت در سرنوشت خود و امکان اعمال اراده بر سرنوشت خود را تامین میکند، به آلترناتیوهای مختلف نگاه  می کند، ضرورت نه فقط تبلیغ بیشتر "کنگره سراسری شوراهای مردمی" بلکه اقدامات عملی در این رابطه را در دستور حزب و رهبری آن قرار داد. اقداماتی مانند جلب توجه فعالین اجتماعی، همفکری برای شکل دادن به پایه های "کنگره سراسری شوراهای مردمی" را در دستور پلنوم قرار داد. طبیعتا این کار بدون یک تلاش متمرکز و همه جانبه این حزب و بخصوص و در راس آن رهبری به معنی کمیته مرکزی ممکن نیست.

پلنوم روی اینکه در دور آتی توقع بسیاربالاتری، توقعی بسیار بالاتر از دوره گذشته، از کمیته مرکزی این حزب به عنوان رهبری این حزب دارد، متفق القول بود. اینکه از رهبری این حزب انتظار میرود در تمام این جدالها شرکت برجسته، موثر و قابل مشاهده ای داشته باشد. قطعا زمانی که رهبری حزب و بدنه اصلی حزب بتواند با همه توان این امر را پیش ببرند، طبیعتا به نقطه امیدی برای طبقه کارگر و کمونیستهایی که زیر فشار خفقان و اختناق نمی توانند آزادانه و بدون هراس فعالیت کنند و جنبش شان را پیش ببرند، تبدیل خواهید شد. از این زاویه پلنوم بیشتر از هر کسی مخاطبش در درجه اول حزب . رهبری آن و سپس بدنه کادری واعضا و فعالین حزب چه در ایران و چه در خارج از ایران بود، که در این جدالها باید شرکت کرد وگرنه در خلاء وجود ما بعنوان نماینده این کمونیسم رادیکال و بخش متحزب این کمونیسم رادیکال، ارتجاع حاکم امکان مستاصل و حتی سرکوب و اپوزیسیون ارتجاعی هم  امکان مستاصل و یا به بیراه بردن مردم را پیدا خواهند کرد!

قطعنامه سعی کرد که کمیته مرکزی با درایت و هوشیاری بیشتری به رسالت و موقعیت خود در این جنبش، به خود و حزب نگاه بکند.

 آسو سهامی: به عنوان سوال آخر دوباره می خواهم به پلنوم برگردم در واقع می خوام بپرسم که تفاوت پلنوم ۵۵ حزب را با پلنوم های دیگر حزب را در چه می بینید؟

آذر مدرسی:  قاعدتا اجلاس های هر جریان سیاسی، که درگیر در یک جدال اجتماعی است، رنگ آن دوره را به خود می گرد. در نتیجه تفاوت پلنوم و هر اجلاس سیاسی، پلنوم یا کنگره، یا هر اجلاس یک جریان سیاسی جدی و اجتماعی با پلنومها و اجلاس های قبلی اش در مختصات دوره ای است که در آن به سر میبرد. تفاوت این پلنوم هم ویژگی این دوره بود. پلنوم مهر این دوره را به معنای وضعیت ایران روندها و رابطه ای که مردم با جمهوری اسلامی دارند، مهر موقعیتی که کمونیستها در ایران دارند و بخصوص مهر موقعیتی که حزب  ما در ایران دارد را بر خود داشت.

در نتیجه چیزی که این پلنوم را از پلنوم قبلی که درست در دل خیزش۱۴۰۱ برگزار شد، متفاوت میکرد، موقعیت جدید و توازن قوای جدید بود. شاید ویژگی که پلنوم داشت این بود که توانست یک نگاه دوباره به آن خیزش بیاندازد و بعد از پیشروی های به دست آمده ای که دیگر قابل باز پس گیری نیست، به آن پیشروی ها و موقعیت خودش نگاه بیاندازد و نقشه آتی را با اتکا به این فاکتورهای جدید  بریزد. ویژگی هر اجلاسی سیاسی جریانات سیاسی جدی، نه فرقه های که در مراسمهای خود نوار تکراری همیشگی شان را میگذارند، این است که مهر اوضاع خودش را دارد و اگر بتواند به آن اوضاع جواب بدهد معمولا اجلاس های سیاسی موفقی خواهند بود. از این زوایه فکر می کنم پلنوم ۵۵ اجلاس سیاسی موفقی بود.

۱۹ سپتامبر ۲۰۲۳

با تشکر از رفیق آرام خوانچه زر برای کمک به مدون کردن مصاحبه 

منتشر شده در نشریه کمونیست ماهانه ، دور دوم، شماره ۲۶۷