عجله نکنید، جواب همان است که در کنفرانس برلین دادیم

ظاهرا اعتصاب غذای گنجی و کمپین قهرمان سازی او جان تازه ای در بدن نحیف و جنازه دو خردادیهای سابق، اپوزیسیون پرو رژیمی دمیده است. جریانی که با شکست پروژه اصلاح کردن رژیم و پس از سوختن خاتمی و پروژه گفتگوی تمدنهایش، سرگیجه گرفته و تلو تلو خوران دنبال رهبر می گشت.

این جنبش مفلوک و شکست خورده با اعتصاب غذای گنجی رهبر، قهرمان و ناجی خود را پیدا کرده و دون کیشوت مابانه شمشیر زنگ زده شان را برای جنگی دوباره از غلاف کشیده اند. کینه و نفرتشان از ما کمونیستها بخاطر به شکست کشاندن پروژه اصلاح و نجات رژیم چنان عمیق است و زخمی که از ما خورده اند چنین عمیق است که به هر بهانه ای سر این زخم چرکین باز میشود و بوی گند عفونتش آدم را خفه میکند.

نمونه تیپیک آدم زخم خورده ای که کف بر دهان لیچار میگوید شهلا شرف است. شهلا شرف "فرصت را غنیمت شمرده" و به ما شکست دهندگان کنفرانس برلین حمله میکند که باید از گنجی معذرتخواهی کنیم. اگر از هجو، شانتاژهای کهنه شده و برخورد مردسالارنه و عقب مانده نوشته ایشان بگذریم میبینیم که خانم شرف هم مثل رهبرشان دیر از راه رسیده اند و با کارت سوخته بازی میکند. کنفرانس برلين و شکست آن به واقعه مهمى در حيات سياسى ايران و يک افتضاح سياسى براى جمهورى اسلامى، حاميان غربى آن و اپوزيسيون طرفدار رژيم تبديل شد. صورت مسئله شهلا شرف و همه جریانات پرو رژیمی مانند اکثریت و توده چه در کنفرانس برلین و چه امروز نجات سیستم موجود از تعرض و قیام مردم است. دیروز با توسل به اصلاح پذیر بودن رژیم در صف ناجیان جمهوری اسلامی بودند و امروز که به زور و برای چندمین بار "به صف اپوزیسیون رانده شده اند"، باز تلاش میکنند که کل از رژیم را از تیررس حمله مردم نجات دهند. حمله به کمونیست ها و برهم زنندگان کنفرانس برلین قرار است این خدمت را به امثال ایشان بکند.

صورت مسئله شهلا شرف با گنجی و بی گنجی، با خاتمی یا بی خاتمی با صورت مسئله ما و مردمی که از ۲۶ سال پیش و به هر بهانه ای سرنگونی این رژیم را با همه دم و دستگاه مذهبی و سرکوبش را میخواهیم، متفاوت است. طبیعی است شهلا شرف نقش گنجی و جلائی پور را در سرکوب مردم کردستان و نقش سروش و حجاریان را در سرکوب مردم و بقا و سر پا ایستادن جمهوری اسلامی مهم نمیدانند. شاید هم مهم میدانند و به همین دلیل برایشان فرش قرمز پهن میکنند. از نظر شهلا شرف در راس ماشین سرکوب رژیم اسلامی بودن، نقش داشتن در اسید پاشیدن به زنان "بدحجاب" و در انقلاب فرهنگی و سرکوب دانشجویان، بنیان گذاشتن سپاه پاسداران و سازمان سیاه اطلاعات رژیم، سرکوب "ضد انقلاب" در کردستان، اعدام و شکنجه صدها هزار نفر که تنها جرمشان عقاید سیاسی شان و اعتراضشان به رژیم اسلامی بود، جرم نیست. در تصور اینها عملیات انتحاری گنجی و کمپین و هیاهوی حول آن میتواند حافظه صدها هزار نفری که شاکی خصوصی اینان هستند را پاک کند. فکر میکنند در شرایطی که مردم حکم رفتن این جنایتکاران را داده اند، تقابل "شجاعانه و با صلابت" با ولایت فقیه و افشاگری از جناح مقابل چنان قهرمانانه است که مردم کردستان جنایات گنجی و همکاری مشتی توده و اکثریتی با رژیم را به آسانی فراموش کنند. شهلا شریف بیخود شلوغ میکند و لیچار میگوید و قهرمان سازی میکند. به قول خودش گنجی در کنفرانس برلین هم زمانیکه علنا علیه کمونیستها و آزادیخواهان سخنرانی کرد حرف دل او را زده است. حرف امروز گنجی هم که خود را فرزند امام میداند حتما حرف دل امروز خانم شهلا شریف هم هست.

امروز صف بندی کنفرانس برلین بر جای خودش باقی است. از یکطرف صف کسانیکه با انواع پروژه ها و رهبرانی که "بخشی" از حکومت را مورد حمله قرار میدهند و هر روز یکی را بر صندلی رهبری دیروز خاتمی و امروز رفسنجانی و گنجی را مینشانند و در طرف دیگر مردم و آزادیخواهان و کمونیست هایی که تمام رژِیم را با ولایت فقیه و مجلس و سپاه و وزارت اطلاعات و رئیس جمهور و دولت و زندانهایش نمی خواهند. یک طرف کسانی قرار دارند که بیش از سرنگونی رژیم در فکر نجات نظام اند. کسانی که حاضرند با طرحهایی چون رفراندم حتی پای عراقیزه کردن ایران بروند. برای اینها هر راه کاری قابل قبول است بشرطی که مردم را دور بزند، از میدان خارج کند یا در خدمت اصلاحات و راه کارهای آنها قرار دهد.

طرف دیگر ما، کمونیستها و مردم آزادیخواهی که برای آزادی کامل، برابری کامل، سعادت همگانی و بالاخره درهم شکستن کامل دستگاه سرکوب و دیکتاتوری رژیم در صحنه هستیم. شهلا شرف از این عزم کمونیست ها و برهم زنندگان کنفرانس برلین عصبانی است به بهانه امکان قربانی شدن گنجی، در حمله به کمونیست ها عنان از کف داده است. لباس آزادیخواهی برتن خانم شریف و گنجی و خیل دوستدارانش که به تمامیت رژیم اسلامی و همه کشتار ها و بگیر و ببندهایش، همه چوبه های دار و بساط سنگسارش اعتراضی ندارند بیقواره تر از اینها است که بتوانند خود را در صف آزادیخواهان قرار دهند. خانم شرف و گنجی و جلائی پور و دوستان توده ای و اکثریتی شان دیر به صف سرنگونی طلبان، آنهم جناح راست آن، پیوسته اند.

شکست طرح های "بعد از عراق نوبت ایران است" و " رفراندم" و "بیانیه ۵۶۵ نفر" دست ردی بود که مردم به سینه سرنگونی طلبان راست زده اند. کسی که امرش آزادی خودش و پسر عموهایش است و آزادی عقیده و بیان را فقط برای خودی ها میخواهد، با هیچ عملیات انتحاری به قهرمان آزادیخواهی مردم تبدیل نمیشود. شکست خوردگان در کنفرانس برلین از جمهوری اسلامی گرفته تا یاران دیروزی که مورد غضب قرار گرفتند، یکبار دیگر جواب خود را از ما و مردم میگیرند.

ما هم امیدواریم که گنجی دست از اعتصاب غذا بکشد و قربانی این کمپین نشود. امیدوارم که او هم مثل همه زندانیان سیاسی آزاد شود، مستقل از میزان اختلاف عقیده من و همه برهم زنندگان کنفرانس برلین، و مستقل از اینکه گنجی در خدمت نظام بوده، به این خاطر که امروز به خاطر عقاید سیاسی اش در زندان است، ما حکمتیست ها خواهان آزادی او همچون همه زندانیان سیاسی هستیم. شهلا شرف اشبتاه میکند که تصور میکند با قرار دادن و ضعیت بحرانی سلامت گنجی در مقابل چشمان همگان میتوان از نظر سیاسی دست برهم زنندگان کنفرانس برلین را بپیجاند و آنها را به چیزی چون معذرت خواهی بکشاند. این سنت توده ای مائوئیستی، سنت شرقی و مذهبی از ما بسیار دور است. کمونیست ها و حکمتیست ها با " شوالیه بازی" های خانم شرف افق شان را گم نمی کنند. جای آنها در کنار مردم و خواستهایشان بوده و خواهد بود.

۲۱ ژوئیه ۲۰۰۵