نيروهائى که در مقابل جان صدها هزار انسان بيگناه، صدها هزار زن و مرد و کودک، به جرم عرب بودن شانه بالا مى اندازند و کثيف ترين احساست ناسيوناليستى ايرانى ضد عرب را دامن ميزنند، سازندگان جنگهاى قومى و ملى و مذهبى در آينده ايران خواهند بود.

با بمباران شهر بغداد توسط نيروهاى امريکائى فاجعه عظيم انسانى که جهان در انتظار داشت به وقوع پيوست. قرار است در اين روزها صدها هزاران انسان بيگناه قربانى قلدر منشى امريکا شوند، قرار است "نظم نوين جهانى" بوش و قدرقدرتى امريکا به قيمت کشتار جمعى مردم بيگناه عراق، به قيمت نابودى يک جامعه تثبيت شود. بهاى اين يک قطبى شدن جهان را بايد مردم بيگناه عراق بدهند. ابعاد فاجعه و کشتار مردم در عراق قابل تصور نيست. تا امروز صدها هزار نفر از شهر‌هاى مختلف عراق فرار کرده و آواره شده اند. صحنه هاى تکاندهنده از بمباران، کودکان زخمى، فرار و آوارگى صدها هزار انسان بيگناه، زنان و مردان و کودکانى که بدون اميدى به آينده با کمترين امکانات شهرهاى عراق را ترک ميکنند دل هر انسان شريف و آزاديخواهى را به لرزه در مى آورد. اين جنگ بر خلاف تبليغات رياکارانه و بيشرمانه امريکا نه بر سر خلع سلاح رژيم عراق، نه بر سر مقابله با سلاحهاى کشتار جمعى است، نه عليه تروريسم است و نه ربطى به آزاد کردن مردم عراق از چنگ يک ديکتاتور و استقرار دمکراسى و رژيمى "مردمى تر" در عراق است. تنها هدف جنگ يکسره کردن مسئله قدرت در سطح جهانى است. جهان دو يا سه قطبى براى امريکا ديگر معنى ندارد.

اين جنگ ادامه جنگ خليج در سال ٩١ و با همان صورت مسئله است، هژمونى و نقش رهبرى امريکا و نظم نوين جهانى! اما اين جنگ فقط عليه مردم عراق هم نيست. جنگى است عليه کل بشريت. جنگ جبهه توحش و بربريت با جبهه بشريت و آزاديخواهى است. اين جنگ قاتلين هيروشيما و ناکازاکى و ويتنام با بشريت و انسانيت متمدن است. حضور امريکا در عراق نه ثبات و آرامش و آزادى را به ارمغان مى آورد، نه زندگى مردم عراق را ذره‌اى بهبود ميبخشد. وجود دولتى نظامى - امريکائى و يا دولتى ائتلافى از جريانات ارتجاعى و مذهبى و دست راستى، نه تنها ربطى به مطالبات آزاديخواهانه مردم عراق ندارد که اتفاقا مانع جدى بر سر راه رشد و گسترش جنبش آزاديخواهانه مردم عراق خواهد شد. قطعا اولين کار چنين دولتهائى سرکوب آزادى و هر جنبش آزاديخواهانه و مترقى و انسانى و کمونيستى در عراق خواهد بود. حضور نظامى امريکا در منطقه عاملى منفى بر سر راه جنبش آزاديخواهانه و چپ در کل منطقه خواهد بود.

اين جنگ فقط آرايش سياسى منطقه را تغيير نميدهد بلکه همراه با خود ميليتاريسم، ناسيوناليسم، تعصبات مذهبى، تروريسم را دامن ميزند. اين جنگ دست انواع دار‌و‌دسته ملى و مذهبى را براى تاخت و تاز باز ميکند. يک عقبگرد سياسى، فرهنگى و اجتماعى را به دنيا تحميل ميکند. تحميل چنين عقبگردهائى به جامعه بشرى و ذينفع بودن همه نيروهاى دست راستى، مذهبى، ملى و ارتجاعى که ادامه حيات خود را رشد جنبش آزاديخواهى و راديکاليسم مردم ميبينند،  دليل حمايت نيروها و سازمانهائى است که از اين جنگ حمايت کرده اند.

در جبهه مدافعين حمله امريکا به عراق، در جبهه مدافعين کشتار مردم بيگناه و نظم نوين جهانى، جبهه رشد ميليتاريسم و نژاد پرستى و ناسيوناليسم و تعصبات مذهبى علاوه بر سازمانهاى ناسيوناليست کرد و انواع دارو دسته هاى قومى و مذهبى در عراق، بايد نيروهاى راست در ايران و سلطنت طلب را هم اضافه کرد. حمايت نيروهاى راست پرو غرب و سلطنت طلب از حمله امريکا به عراق و اعلام اينکه "اين حمله کمکى است براى نجات ايران" ضديت آشکار اين نيروها را با انسانيت و آزاديخواهى نشان ميدهد. درست در زمانيکه مردم جهان به اين کشتار وحشيانه اعتراض ميکنند، زمانيکه بشريت متمدن در نيويورک به خيابانها آمده و نفرت خود را از جنگ و کشتار کودکان در عراق اعلام ميکند، زمانيکه صدها هزار انسان آزاديخواه نفسهاى حبس شده در سينه ها را به فريادهاى نه به جنگ، دنيا به هيتلر ديگرى نياز ندارد، بوشيسم برابر با فاشيسم است، تبديل ميکنند، زمانيکه صدها هزاران نفر در کانادا، استراليا و اروپا و امريکا و آسيا به خيابانها آمدند تا اعلام کنند که اين جنگ عليه آنها است، تا اعلام کنند که براى مقابله با يکه تازى و قلدرى امريکا مى ايستند، تا اعلام کنند در مقابل اين توحش و بربريت آشکار، در مقابل اين آدمکشى آشکار جبهه عظيمى از بشريت متمدن و آزاديخواه ايستاده است، نيروهاى راست و سلطنت طلب ايرانى نه فقط بر اين جنايات چشم ميپوشند که آنرا راهى و الگوئى براى آينده ايران و به قول خودشان نجات ايران در بوق و کرنا ميکنند. اينها کشتار و تلى از کشته شدگان را پلى براى رسيدن به قدرت خود ميداند. اينها که تا ديروز از محاصره اقتصادى مردم عراق که باعث قربانى شدن هزاران انسان بويژه کودکان بيگناه در عراق شد، حمايت ميکردند، امروز هم جنگ عليه مردم عراق و کشتار صدها هزار زن و مرد و کودک را برکتى ميدانند. نيروهائى که در مقابل جان صدها هزار انسان بيگناه، صدها هزار زن و مرد و کودک، به جرم عرب بودن شانه بالا مى اندازند و کثيف ترين احساست ناسيوناليستى ايرانى ضد عرب را دامن ميزنند، سازندگان جنگهاى قومى و ملى و مذهبى در آينده ايران خواهند بود. نيروهائى که امروز کشتار مردم عراق را تائيد ميکند و بر آن چشم ميپوشد، فردا کشتار کنندگان مردم بيگناه در ايران هستند. محاصره اقتصادى ١٢ ساله مردم عراق و قربانى کردن هر روزه هزاران انسان بخصوص کودکان، بمباران وحشيانه مردمى که سالها است فقر و فلاکت به آنها تحميل شده، کشتار مردم بيگناه و ... اينها راههاى دخالت امريکا در دست به دست شدن قدرت در هر جامعه اى است. تاريخا امريکا نيروهاى دست راستى خودش را جز با سرکوب، کودتا و کشتار مردم نتوانسته است سر کار بياورد. اما مگر نيروهاى راست پرو غرب و سلطنت طلب راه ديگرى جز اين براى به قدرت رسيدن دارند؟ راهى جز بند و بست با راست ترين جناحهاى بورژوائى، راهى جز کودتا و دخالت نظامى امريکا، دولتى که جنايتکار بودن آن امروز مورد اعتراض ميليونها انسان در تمام دنيا است، دارند؟ اين نيرو و جنبش آن آينده‌اى سياه و تاريک را در مقابل جامعه ايران قرار ميدهند.

اما محاسبات اينها غلط است، جنبش ضد جنگ در دنيا و تحرکات يکسال گذشته مردم در ايران نشانه به چپ چرخيدن جامعه و مردم است. با پايان دوره جنگ سرد دروه ديکتاتورها و آلترنانيوهاى راست پرو غرب هم دارد به پايان ميرسد. نيروى سوم، بشريت متمدن در تمان جهان به ميدان آمده و نشان داده که در مقابل قدرقدرتى و قلدرى امريکا و پادوهايشان ايستادگى ميکنند. در ايران حزب کمونيست کارگرى و همه انسانهاى آزاديخواهى که خود را در کنار مردم عراق و همدرد با آنها ميدانند به اين صف عظيم بشريت تعلق دارند. آينده ايران را اين نيروى عظيم انسانيت، بشر دوستى و راديکاليسم رقم خواهد زد.

آذر مدرسی


۲۸ مارس ۲۰۰۳