دوازدهم و سيزدهم دسامبر کنگره چهارم حزب کمونيست کارگرى ايران با شکوه و قدرت تمام برگزار شد. شرکت کنندگان کنگره فقط آن چند صد نفر کمونيستى که در سالن حضور داشتند نبود. هزاران نفر کمونيست و انسان آزاديخواه از طريق اينترنت و از اقصى نقاط دنيا در کنگره شرکت داشتند. هزاران نفر از ايران که بدليل خفقان جمهورى اسلامى نتوانستند در کنگره شرکت کنند با قلبى مالامال از شوق همراه ما لحظه به لحظه کنگره را تعقييب کردند، در کنار ما راى دادند، با ما به هيجان آمدند، همراه ما احساس قدرت

کردند. در اين کنگره ترکيب سنى و جنسى شرکت کنندگاه هم منحصر بفرد بود. از جوانان ١٦ ساله تا سالمندان ٧٠ ساله زن و مرد، در اين کنگره شرکت کرده بودند. ترکيب سنى و جنسى کنگره، و بخصوص شرکت وسيع جوانان در آن، جلوه اى از اين واقعيت بود که مطالبات برنامه ما و جنبش ما متعلق به همه مردم تشنه آزادى و برابرى است.  

هدف از اين گزارش اساسا نه انعکاس جلسات کنگره و مصوبات آن، يعنى آنچه که در فيلم ها و اسناد کنگره ديده ميشود، بلکه ارئه تصويرى از نحوه سازماندهى آن يعنى پشت صحنه کنگره است.

کنگره چهار همان چيزى شد که ما ميخواستيم. اين کنگره اعلام آمادگى حزب کمونيست کارگرى ايران براى کسب قدرت سياسى بود. اين کنگره، آمادگى و عزم راسخ نسلى از کمونيست ها را براى تغيير جهان، چيزى که بعد از مارکس و لنين جهان در انتظار آن است، را نشان داد. کنگره از همه نظر کامل بود، هم از نظر تدارکاتى و فنى و هم از نظر سياسى. کنگره نه فقط اتحاد و عزم حزب را نشان داد بلکه قدرت و ظرفيت بالاى يک حزب سياسى کمونيست را نشان داد که ميتواند با کمترين امکانات چنين کنگره با شکوه و علنى را برگزار کند.   

کنگره چهارم، کنگره بعد از منصور حکمت بود. به اين خاطر و به خاطر شرايط متفاوت سياسى که در آن به سر ميبريم، ويژه بود. اين را همه ما در رهبرى حزب مى دانستيم. همه از دوست و دشمن چشم به اين کنگره دوخته بوند. کادرها و اعضا و دوستداران حزب در ايران و در اقصى نقاط جهان انتظار کنگره اى بزرگ، با قدرت و متحد را داشتند و عده اى در بيرون از حزب اميد و آرزو داشتند که "از هم بپاشيم". در اين توهم به درست با معيارى ابژکتيو يعنى با کنگره مان قضاوتمان ميکردند. با ابعاد کنگره مان، با بحث هايمان، با شکل و شمايل حزب مان و با استوارى و استحکام سازمان مان قضاوتمان مى کردند.

با درک اين شرايط وقتى در جلسه هيات دبيران حزب در مورد کنگره و سازماندهى آن صحبت شد و با توجه به تجريه مستقيم ام در برگزارى کنگره سوم، با علاقه مسئوليت سازماندهى آن را بعهده گرفتم و چند روز بعد از جلسه کار را شروع کرديم. با کوروش مدرسى طرح و نقشه کار را ريختيم. بقول او مردم ما و کنگره مان را با کنگره سوم حزب در همه ابعادش مقايسه و قضاوت خواهند کرد. کنگره بايد از هر لحاظ نمايندگى حزب منصور حکمت را ميکرد. بايد کنگره اى با شکوه و قدرتمند ميشد. هدفمان را برگزارى اجتماعى حداقل چهار صد نفره تعيين کرديم. پيش بينى ميکرديم که اين کنگره حدود ٥٠ هزار يورو مخارج دارد اما روشن بود که مشکل مالى نبايد مانع برگزارى پرشکوه کنگره شود.

کار را شروع کرديم. اجزا مختلف کارها را مشخص کرديم. تيمى منتخب از بهترين و مجرب ترين کادرهاى حزب را انتخاب کرديم. امکانات مورد نياز، مالى و تدارکاتى و امينى را بررسى کرديم. از دعوت از سازمانها و شخصيت ها تا گرفتن پاسخ دعوتنامه ها، از تعيين ليست مدعوين تا تعيين ليست قطعى نمايندگان و اطمينان از اينکه هيچ نماينده و هيچ علاقمندى از قلم نيفتد، و تضمين اينکه هيچ روزنه و شکاف امنيتى و تدارکاتى وجود نخواهد داشت، دريايى از کار بود. تدارک مالى و فنى کنگره، خود به تنهايى کارى در ابعاد عظيم را پيش رويمان گذاشته بود. کارى که فقط و فقط از حزب ما و کادرهاى ما ساخته است.

با درک اين واقعيت شورانگيز و درک سختى هاى اين کار هرکولى، با کورش مدرسى دست به کار شديم.

با اين اطمينان که ميتوانيم کار را با همه سختى و پيچيدگى آن پيش ببريم، تيمهاى مختلف را سازمان داديم. قبل از هر چيز بايد جاى مناسبى را پيدا ميکرديم اين کار را به رفقا بهمن خانى و جلال محمودزاده در هلند و آلمان سپرديم و بعد از چند سفر و ديدن محلهاى مختلف جمعى را در آلمان براى برگزارى کنگره انتخاب کرديم و پس از تائيد کورش، کارهاى بعدى را شروع کرديم.

ابتدا مسئولين گروه هاى کارى مختلف را تعيين کرديم، تلاش کرديم از همه رفقايى که در کنگره سوم حزب دست اندر کار بودند استفاده کنيم. مسئولين بخش هاى مختلف کار را به شرح زير تعيين کرديم.  بهروز مدرسى با توجه به کارهاى موفقش در برگزارى مراسمهاى بزرگداشت منصور حکمت و سطح و استاندارد بالاى کارش، مسئول بخش فنى کنگره شد. نسرين جلالى که در کنگره سوم هم مسئوليت حمل و نقل شرکت کنندگان را بعهد داشت بعنوان مسئول حمل و نقل دست بکار شد، ساکار احمديان که تجربه برگزارى کنفرانسهاى مدوسا و تشکيلات آلمان را داشت مسئوليت تزئين سالن را بعهده گرفت. ايرج فرجاد که در کنگره سوم در تيم امنيت حمل و نقل بود، بعنوان مسئول امنيت حمل و نقل کار تعيين شد. مريم کوشا که در کنگره سوم حزب مسئول پذيرش ميمهانان بود را به همين عنوان، اسد نودينيان بعنوان خزانه دار کنگره، محسن ابراهيمى امنيت سالن، على فرهنگ مسئول تيم فيلمبردارى، اسعد کوشا مسئول پخش روى اينترنت، رابعه آشتا مسئول مهد کودک، سهيلا خسروى مسئول کمکهاى اوليه، نارنين برومند مسئول روابط عمومى، نويد محمدى مسئول امکانات زيست و جلال محمودزاده بعنوان هماهنگ کننده گروههاى کارى و مسئول رابطه با بقيه مسئولين محل، تعيين شدند. جمع رفقاى برگزار کننده کنگره از همان ابتدا با جديت کار را شروع کردند. مسئوليت برگزارى و همينطور امنيت کل کنگره به عهده من بود.

ليست طولانى از کار را در مقابل داشتيم و به نسبت آن زمان کم. <u>ب</u>ايد کنگره را با استاندارد بالا، در عين حال با امنيت کامل برگزار ميکرديم و به همين دليل بايد کدهاى امنيتى بالايى را رعايت ميکرديم و خيلى از کارها را ناچار بوديم بين خودمان تقسيم کنيم. بايد هشت کامپيوتر، تعداد زيادى بيسيم واکى تاکى و تلفن موبايل براى ارتباط مسئولين، چندين اتوموبيل براى حمل و نقل، پنج دوربين فيلمبردارى، دو دوربين عکاسى، دوربين و پروژکتور تلويزيون مدار بسته و ليست بلند بالايى از وسايل مورد نياز کنگره تهيه ميشد.

برگزارى کنگره علنى با شرکت قريب بر چهار صد نفر براى يک حزب کمونيستى که از جاهاى مختلفى تهديد ميشود و مردم از اقصى نقاط جهان در آن شرکت مى کنند، کار آسانى نبود. بايد برگزارى کنگره گوشه اى از قدرت اين حزب يعنى قدرت سازمانى آن را به خوبى نشان ميداد. کنگره چهارم کنگره يک حزب کمونيستى غير قانونى بود. بى ترديد با شکستن ديوار خفقان، وقتى که بتوانيم آدرس محل کنگره و فرم ثبت نام و شرکت در آن را در روزنامه هاى علنى اعلام کنيم، روزى که ديگر يک حزب غير قانونى نباشيم، روزى که حتى سازماندهى کنگرهايمان را هم علنى کنيم، حزب ما قادر خواهد بود با معدود کادرهايى در اين سطح، کنگره هاى دهها هزار نفره برگزار کند. اين توان را همه به عينه در حزب ما مى بينند. مى دانستيم که برگزارى اين کنگره خود ابزارى براى نزديک کردن آن روز است. به کنگره علنى امروز با سازماندهى غير علنى آن برگرديم.

طى چند ماه کار فشرده و روزانه، سفرهاى متعدد و جلسات متعدد، دوندگى جمع اصلى سازماندهى کنگره يعنى رفقا بهروز مدرسى، نسرين جلالى، ايرج فرجاد، جلال محمود زاده و ساکار احمديان، با سازمان دادن بيش از ٤٠ نفر در گروههاى کارى مختلف، طى تماس هاى روزانه و هم افق کردن همه در مورد ابعاد و زواياى مختلف چگونگى برگزارى کنگره، طرح نهايى برگزارى کنگره ريخته شد. هرچه به تاريخ برگزارى کنگره نزديکتر ميشديم سرعت کار را با بالاتر مى برديم. مرتب چک مى شد که کارها به خوبى پبش برود. کورش مدرسى هم لحظه به لحظه در همه کارها نظارت و دخالت داشت و پابپاى همه ما مشغول بود. از کارهاى فنى تا امنيت و تزئين سالن مشغله کوروش هم بود. وقت کم بود. سرعت کار بايد چند برابر ميشد.


٢٢ نوامبر  

آخرين جلسه توجيهى با بقيه مسئولين اصلى را در جوار مراسم سالگرد حزب در فرانکفورت آلمان با حضور کورش برگزار کرديم. در اين جلسه کورش کل سناريو برگزارى کنگره از اولين لحظه يعنى تحويل گرفتن شرکت گنندگان تا ترک محل را با جمع اصلى سازماندهى کنگره درميان گذاشت و در مورد آن صحبت و تبادل نظر کرديم.

هنوز به همه اعلام نکرده بوديم که محل کنگره کدام کشور و يا شهر است. همه مسئولين به خطير و حساس بودن کارشان واقف بودند و با کمال ميل و اشتياق شروع به کار کردند. شمارش معکوس شروع شد. من براى پيشبرد بهتر کارها چند روز بيشتر و خارج از برنامه در آلمان ماندم که همراه جلال مجموعه کارهاى باقى مانده را که انبوه بود، پيش ببريم. به قول جلال يک هفته وقت کم داشتيم و ما بايد با کار فشرده اين يک هفته تاخير را جبران ميکرديم.


نهم و دهم دسامبر

کنگره قرار بود روز ١٢ دسامبر شروع شود و ما (من، جلال، ساکار و مسعود قهرمانى) روز سه شنبه ٩ دسامبر در محل کنگره بوديم. بقيه مسئولين و گروههاى کارى از صبح چهارشنبه به محل کنگره منتقل شدند. با توجه به حساسيت کارها کوروش از صبح روز چهارشنبه در محل کنگره حاضر شد و براى چک امور فنى به سالن کنگره رفت. از آن به بعد هم هميشه توسط بيسيم واکى تاکى در دسترس بود. گاه گاه هم بوسيله واکى تاکى کارهاى بقيه بخشها را با من چک ميکرد که مطمئن باشد همه کارها به درستى پيش ميرود. از همان لحطه ورود به محل کنگره همه تيمها کارشان را شروع کردند. تيم فنى و تزئين به سالن کنگره رفتند و مشغول به کار شدند. سيستم صوتى سالن به درجه زيادى قابل اطمينان بود، بخصوص بلندگوهاى داخل سقف مشکل هميشگى رسيدن صدا به آخرين نفرها را براى ما حل کرده بود. اما بزرگى سالن مانع ديده شدن سخنرانان در انتهاى سالن بود. به همين دليل صفحه تلويزيونى مدار بسته اى را براى بزرگ کردن تصوير سخنرانان تهيه کرده بوديم. چک سيستم صوتى، تنظيم و تضمين کيفيت خوب تلويزيون مدار بسته، تزيين سالن، نصب باندرولهاى بزرگ و پوسترهاى منصور حکمت و مارکس و نقاشيهاى بزرگى که تهيه کرده بوديم دو روز وقت رفقاى مسئولين فنى و تزيين سالن را به خود اختصاص داد.

تيم حمل و نقل آخرين ليست و زمان رسيدن شرکت کنندگان را تهيه و تيم بندى را شروع کردند. تيم امنيت با راننده هايشان براى شناسايى راه و چک چند باره راه به دورتموند رفتند و تيمهاى پذيرش در ٣ خوابگاه ليست ساکنين خوابگاهها و کليد و اسناد مربوط به شرکت کنندگان را بسته بندى و دسته بندى ميکردند. مسئولين محل از اين درجه از سازمان يافتگى و احساس مسئوليت همراه با شور و شعف و سرزندگى تعجب ميکردند. هيچکس براى يک لحظه هم بيکار نبود. کارهاى پيش بينى نشده مثل هميشه زياد بود و داوطلب براى انجام آن هم مثل هميشه دو برابر. هر کسى در کنار وظيفه تعيين شده چند کار خرد و ريز ديگر را پيش ميبرد.  

ساعت ١٠ شب جلسه توجيهى با همه گروههاى کارى با حضور کورش برگزار شد. از آن پس من با گروه هاى کارى مختلف به طور جداگانه ملاقات ميکردم. هرچند همه کارها را از ابتدا تا انتها با طرح ونقشه دقيق پيش برده بوديم، با اين وجود هرچه به لحظات آخر کار نزديک تر ميشديم متوجه ميشديم که کار عظيم تر و هرکولى تر از آن بود که فکر ميکرديم. تصور مى کنم که همه آن ٥٠ نفرى که آن شب در محل کنگره بودند و به گروههاى مختلف تقسيم شدند، متوجه شدند که کار اصلى و فشار اصلى از فردا شروع ميشود. مى دانستيم که بايد بعنوان برگزار کنندگان کنگره هم همه امور را به بهترين وجه پيش ببريم. مى دانستيم که بايد فضاى کاملا آرام و امنى را براى همه شرکت کنندگان فراهم کنيم. آن شب تا ساعت ٢ نيمه شب کار ادامه داشت و ساعت ٢ آخرين نفر هم براى خواب به اتاقش رفت.

پنجشنبه يازدهم دسامير

صبح روز پنجشنبه آخرين رفقايى که در گروههاى کارى بودند نيز به محل منتقل شدند و از ساعت ٩ صبح کار مجددا شروع شد. تيم فنى و تزئين سالن در کنگره مشغول بودند. تيم حمل و نقل و امنيت و مسئولين کاروانها از ساعت ١١ که اولين ساعت انتقال شرکت کنندگان بود کارشان را شروع کردند. بدليل حساسيت انتقال بعضى از کاروانها، من مستقيم براى انتقال آنها به محل قرار رفتم. آخرين کاروان ما از سوئد بود که ساعت ١٢ شب من و يکى ديگر از رفقا به محل کنگره منتقل کرديم. اما هنوز کاروانى ٥٠ نفره از آلمان براى صبح روز جمعه داشتيم که بايد صبح زود آنها را منتقل ميکرديم. ورود هر کاروانى به معنى ديدار مجدد رفقاى قديمى از کشورهاى مختلف بود. ترکيب کاملا متفاوتى را ميشد ديد از رفقايى که در کنگره هاى متعدد شرکت کرده اند تا جوانانى که براى اولين بار در چنين جمع وسيعى از کمونيستها شرکت ميکردند. کسانى که با ناباورى به اين جمعيت وسيع نگاه ميکردند و احساس قدرت، شور و هيجان را ميتوانستى در چهره همه به روشنى ببيتى. فضاى خوابگاهها گرم و پرشور بود.

ساعت ١٠ شب سالن کاملا آماده بود. دروبينها، اتصال اينترنت، پخش و ضبط، نور، پوسترها...... همه همانطور که ميخواستيم آماده شده بود. سالنى که روز قبل خالى و سوت و کور بود امروز با پوستر‌هاى مارکس و منصور حکمت، با باندرولهاى آزادى، برابرى، حکومت کارگرى و نقاشيهاى زيبايى که ساکار و بهروز و جلال و مسعود تهيه کرده بودند جلوه ديگرى گرفته بود.

جمعه ١٢ دسامبر

صبح روز جمعه سالن کنگره آماده حضور شرکت کنندگان بود. ورود شرکت کنندگان و تاثيرى که از سالن باشکوه کنگره، با عکسهاى مارکس و منصور حکمت ميگرفتند نشان ميداد که ما در اين بخش از کارمان موفق بوده ايم. همه شرکت کنندگان از استاندارد بالاى تدارکاتى، فنى، و زيستى کنگره احساس قدرت ميکردند. سرود انترناسيونال شروع رسمى کنگره را اعلام کرد. عظمت خصور بيش از ٣٠٠ نفر که از اقصى نقاط جهان براى برگزارى کنگره حزب کمونيست کارگرى ايران آمده بودند و به احترام سرود انترناسيونال بپا خواسته بوند، به سازماندهندگان کنگره انرژى و نيرويى صد‌چندان بخشيد.   

قدردانى پرشور شرکت کنندگان کنگره از بيش از ٤٠ نفر که طى اين چند روز با تلاش دائمشان، با محروم شدنشان از جلسات کنگره، امکان برگزارى کنگره اى چنين باشکوه را فراهم کرده بودند، خستگى را از تن و فکر همه برگزار کنندگان کنگره تماما بدر کرد. هنگامى که حميد تقوايى از طرف کنگره از برگزار کنندگان قدردانى کرد و هنگامى که من به نمايندگى از آنها خواستم روى سن بيايند، به لحظات پرشور کنگره تبديل شد. ما در کارمان موفق شديم. احساس غرورى که تک تک رفقاى دست اندرکار که روى سن مى آمدند را ميشد از چهرهاى خندانشان ديد. بقول حميد تقوايى، اين تعداد کادر کمونيست از رهبرى بسيارى از سازمانهاى اپوزيسيون قويتر و کارآمد تر بودند.  

ما در رهبرى حزب ميخواستيم کنگره پرشکوه برگزار شود و شد! ميخواستيم اين کنگره، کنگره اعلام آمادگى حزب براى کسب قدرت سياسى باشد، و شد! پيام و صداى رساى کنگره را هزاران نفر از اقصى نقاط جهان شنيدند و در اين روزها اميدشان به حزب کمونيست کارگرى ايران بيشتر شد. کنگره چهارم حزب کمونيست کارکرى ايران به يک رويداد سياسى مهم در جامعه ايران تبديل شد. اين کنگره بدون حضور منصور حکمت برگزار شد اما حضور منصور حکمت را در لحظات تعيين کننده آن در درايت و هوشيارى بخش وسيعى از رهبران کمونيست حاضر در کنگره بخوبى ميشد حس کرد.   

يکبار ديگر از همه عزيزانى که طى اين مدت با تلاش دائم و شبانه روزيشان برگزارى چنين کنگره موفقى را ممکن کردند تشکر ميکنم.  

آذر مدرسى

٢١ دسامبر ٢٠٠٣ - ٣٠ آذر ماه ١٣٨٢