روزهای ٧ و ٨ و ٩ آوریل خانه فرهنگها در برلین شاهد تقابل کمونیستها، آزادیخواهان از یکطرف و نمایندگان و مدافعین رژیم اسلامى از طرف دیگر بود. کنفرانس برلین قرار بود خاتمى و دو خرداد را بعنوان نمایندگان مردم معرفى کنند، قرار بود با این کنفرانس فضا را برای سفر خاتمى آماده کنند، قرار بود به دنیا بگویند آخوند مهربان و لبخند بر لب نماینده آزادی و آزادیخواهى مردم است. کنفرانس برلین قرار بود نقظه عطفى در حمایت غرب از جمهوری اسلامى و دو خرداد باشد. دولتهای ایران و آلمان و طرفدارن پرو پاقرص رژیم در خارج تمام تلاش خود را کردند که این کنفرانس

بعنوان قدمى مهم در گفت و گوی تمدنها برجسته شود. اما این تلاش به یمن حضور صدها انسان معترض و آزادیخواه و به یمن حضور فعال و موثر جزب کمونیست کارگری ایران به شکست کشیده شد. کنفرانسى که قرار بود آبروئى برای جمهوری اسلامى بخرد به صحنه دادگاه رژیم و نمایندگانش تبدیل شد. شکست کنفرانس برلین یکى از مهمترین وقایع سیاسى ایران در طول حاکمیت جمهوری اسلامى بود.

 پس از شکست کنفرانس برلین و تبدیل شدن آن به یک افتضاح سیاسى برای رژیم و پادوهای خارج کشورشان، برگزارکنندگان آن اعلام کردند که کنفرانس به سفر خاتمى ربطى نداشته، و کنفرانسى کاملا فرهنگى بوده، اما مدعوین کنفرانس واقعیات را میگویند. (١) جلائى پور در مصاحبه با روزنامه صبح امروز میگوید: "روزهای قبل از سفر هم اینقدر فهمیده بودم که حزب سبز اکنون حاکمیت دولت را به دست آورده و دولت آلمان مایل است روابط خود را با ایران گسترش دهد، لذا نیاز به این دارد که افکار عمومى را آماده و توجیه کند. زیرا حزب سبز قبل از حاکم شدن، علیه جمهوری اسلامى و نقض حقوق بشر در آن موضع میگرفت و حالا برای برقراری رابطه با افکار عمومى آلمان مشکل دارد. بنابراین ناگزیرند این وضع افکار عمومى را تغییر دهند تا آنها بتوانند در راه توسعه روابط با ایران حرکت کنند." (کتاب هویت، چراغ کنفرانس برلین صفحه ٢٣٦(

حزب کمونیست کارگری فعالیت گسترده و وسیعى را علیه این کنفرانس و در افشای اهداف کنفرانس آغاز کرد. اطلاعیه های متعددی در افشای اهداف کنفرانس، در مورد موقعیت بحرانى جمهوری اسلامى، مبارزات و اعتراضات مردم و سیاست ضد انسانى دولت آلمان در حمایت از جمهوری اسلامى انتشار یافت، از جمله مینا احدی، دبیر تشکیلات آلمان حزب نامه سرگشاده ای به مسئولین حزب سبز نوشت و به افشای آنها پرداخت. تماسهای گسترده ای نیز با نهادها و سازمانها برقرار شد و اهداف معامله گرانه کنفرانس دولتى به آنها توضیح داده شد. و بالاخره در تقابل با کنفرانس دولتى برلین کنفرانس آلترناتیو را اعلام کرد.

در اطلاعیه تشکیلات آلمان حزب کموینست کارگری ایران تحت عنوان "برلین داخل سالن کنفرانس، خارج کنفرانس" آمده است: "روزهای ٧ تا ٩ آوریل در برلین دو میتینگ در مورد مسائل ایران برگزار میشود. اولى را موسسه فرهنگى سیاسى هاینریش بل و دومى را حزب کمونیست کارگری سازمان داده است.

٭ اولى توسط جناح دو خرداد جمهوری اسلامى و اداره مطبوعات و نخست وزیری دولت آلمان حمایت میشود دومى توسط کمونیستها، آزادیخواهان، نویسندگان و هنرمندان معترض و مردم گریخته از چنگ رژیم اسلامى.٭ در میتینگ اولى افرادی که در سالهای ٦٠ تا ٦٨ یعنى سالهای اوج اعدام و بگیر و ببندها فرمانده سپاه پاسداران، اصلى ترین ارگان سرکوب و رعب و وحشت و دستگیریها، بودند از جمله سخنرانان کنفرانس خواهند بود. در میتینگ دومى تعدادی از چهره های آزادیخواه سخنرانى خواهند کرد.٭ در میتینگ اولى قرار است نحوه حمایت از دولت خاتمى و سدکردن رادیکالیزم مردم مورد بحث قرار گیرد در میتینگ دومى موقعیت بحرانى جمهوری اسلامى، گسترش مبارزه مردم، مطالبات عادلانه بخشهای مختلف مردم و راه تقویت و حمایت آن مورد بحث قرار میگیرد.٭ در میتینگ اولى قرار است مسلمانانى که به گفته موسسه هاینریش بل "تازگى ها به این رشد رسیده اند که اسلام مدرن را آرزو میکنند" (به به!) همراه با مقامات وزارت امور خارجه و نخست وزیری آلمان در مورد اهمیت دمکراسى و اسلام مدرن و سکولار! به تفحص بپردازند، در میتینگ دومى سوسیالیستها و آزادیخواهانى که بیست سال است قاطعانه برای آزادی و یک جامعه سکولار و مدرن مبارزه میکنند، میخواهند ماهیت کثیف اسلام و جمهوری اسلامى و دولت آلمان را افشا کنند و بر ضرورت سرنگونى رژیم اسلامى به عنوان اولین شرط رهائى مردم ایران تاکید کنند. ٭ در میتینگ اولى احتمال دارد! به قتلهای زنجیره ای در سال ٩٩ هم اشاره شود اما اعدام صد هزار انسان دیگر مطلقا پرده پوشى میشود، در میتینگ دومى قرار است قتل های زنجیره ای و اعدام صد هزار نفر دیگر و سایر جنایات حکومت اسلامى و نیز حمایت دولت آلمان از این حکومت کثیف محکوم شود."

دست اندرکاران و طرفهای ذینفع در اجرای این کنفرانس در یک مورد دچار اشتباه جدی شده بودند. دست کم گرفتن اعتراض و جو اعتراضى بالا در بین مردم، و دست کم گرفتن اعتراض اپوزیسیون ضد رژیم و بویژه حزب کمونیست کارگری ایران به این کنفرانس. حزب کمونیست کارگری ایران قبلا هم اعلام کرده بود که مانع حضور نمایندگان جمهوری اسلامى در مجامع علنى خواهد شد. قبلا هم سفر فائزه رفسنجانى در هلند را به یک افتضاح برای رژیم تبدیل کرده بود. مگر میشد در روز روشن و در محیطى آزاد امثال جلائى پور را که تا روز قبل از کنفرانس به آدم کشیها و قتل عامهایش در کردستان افتخار کرده بود، به عنوان ناجى به خورد مردم داد. مگر میشد گنجى از سازماندهندگان سپاه پاسداران، اصلى ترین ابزار دستگیریها، شکنجه ها، اعدام ها، و اسید پاشى ها را به سادگى به عنوان ژورنالیست طرفدار حقوق مردم به خلق الله قالب کرد. مگر میشد از حکومت صدهزار اعدام و حکومتى که حتى یک روز دست از سرکوب مردم برنداشته تصویری لیبرال و دمکرات ارائه داد. از همان لحظات اول کنفرانس با حضور مردم آزادیخواه مواجه شدند. فکر میکردند با ضرب و شتم و بیرون انداختن چند نفر، صدای مخالفین را خفه میکنند و جامعه مدنى آقای خاتمى را برای حاضرین تشریح و ترویج میکنند. نمیدانستند اینها بازماندگان یک نسل کشى بیسابقه در قرن بیستم هستند، نمیدانستند کسانى در سالن حضور دارند که شش نفر از اعضای خانواده شان، خواهران و برادرانشان را در جوخه های اعدام آقای‌ گنجى و جلائى پور از دست داده اند، نمیدانستند پارتیزانها و فرماندهانى در سالن حضور دارند که در کردستان دهها جنگ بزرگ و کوچک را پیروزمندانه علیه سپاهیان اسلام و امثال آقای جلائى پور سازمان داده اند و آنها را بارها و بارها تار و مار کرده اند، نمیدانستند کسانى در سالن هستند که آمده اند تا ریاکاری سخنرانان را با نشان دادن آثار شکنجه برادران وزارت اطلاعات و سپاه نشان دهند، نمیدانستند چهره هائى در سالن حضور دارند که صدها سخنرانى در مورد جمهوری اسلامى و جنایاتش، در همین آلمان و در مجامع مختلف انجام داده اند و حقایق را قبل از این کنفرانس به مردم گفته اند، نمیدانستند جلو آزادیخواهانى را که میخواهند بگویند در حکومت اسلامى آزادی سیاسى حتى برای منتقدین نیم بند حکومت هم وجود ندارد، زن شهروند درجه سه است، زبان مخالف را میبرند، و مردم در فقر مطلق زندگى میکنند نمیشود گرفت. و یا نه، شاید همه اینها را میدانستند اما فکر میکردند با حضور صدها پلیس خصوصى که به وحشیگری معروف است، در حضور چندصد نفر از سفارتیها و دلباختگان خاتمى و جامعه مدنى ایشان و در کنار اینها به احترام ترکیب حساب شده سخنرانان و وجود کسانى مانند دولت آبادی و سحابى و آدمهای خوشنامى مانند مهرانگیز کار و شهلا لاهیجى کوتاه میایند، ادای احترام میکنند و میگذارند تا پروژه جمهوری اسلامى پیش برود. اجازه میدهند که نمایندگان و عوامل و سخنگویان مدافع جمهوری اسلامى ابراز وجود کنند، در باب اسلام آزادمنش و حکومت اهلى شده اسلام پروپاگاند کنند و ٢١ سال جنایت بى وقفه را توجیه کنند. و البته این فاکتورها میتوانست کارساز شود اگر و فقط اگر صدها کادر و عضو حزب کمونیست کارگری حضور نداشتند.

 بروشور اولیه دعوت به کنفرانس که بنیاد هاینریش بل منتشر کرده بود، روی جلدش پوستر بزرگ خاتمى رئیس جمهور حکومت صدهزار اعدام بود که چند نوجوان با چهره هایى امیدوار آنرا حمل میکردند. اعتراض به این بروشور در همان اولین روزهای انتشار آن چنان بالا بود که چند روز قبل از شروع کنفرانس بروشور را تغییر دادند و به جای عکس خاتمى عکس سخنرانان کنفرانس را چاپ کردند.

جمعه ٧ آپریل

در مقابل ساختمان خانه فرهنگها پلاکاردهای متعددی برعلیه جمهوری اسلامى و در افشای جنایات این رژیم و اعتراض به دولت آلمان، از سوی اپوزیسیون به چشم میخورد. در محل میتینگ حزب کمونیست کارگری، طنین شعارهای مرگ بر جمهوری اسلامى، زنده باد آزادی و سوسیالیسم و سخنرانیهائى در مورد کنفرانس به گوش میرسید.

اما خانه فرهنگها مملو بود از پلیس امنیتى ویژه، تعداد زیادی به شکل علنى و بخشى هم مخفى بودند. مسئولین هاینریش بل و مشاوران ایرانى آنها از همه این مسائل مطلع بودند، میدانستند که اعتراض گسترده است، اما هنوز آنطور که اکنون اعتراف میکنند ابعاد آنرا نمیدانستند.

کنفرانس در روز اول با نمایش فیلمهایى در سالنهای کوچکتر شروع شد. مباحثات اصلى در یک سالن بزرگ و با شرکت حدود هزار نفر با سخنان یکى از مسئولین کنفرانس افتتاح شد. کنفرانس از همان ابتدا به صحنه افشاگری از حکومت اسلامى و حامیان آلمانى و ایرانى آن تبدیل شد. از همان لحظه اول که سخنرانان در معیت پلیس وارد سالن شدند، و حضور اشکوری با لباس آخوندی به سوت زدن و همهمه در بین جمعیت منجر شد. در آغاز کنفرانس، یکى از فعالین سیاسى حاضر در جلسه به نام شادی امین، یک دقیقه سکوت به ادای احترام و در گرامیداشت همه کشته شدگان بیست ساله اخیر بدست جنایتکاران جمهوری اسلامى، اعلام شود. این پیشنهاد با حمایت پرشور مخالفین جمهوری اسلامى مواجه شد. تحمیل این امر به برگزار کنندگان دقایقى به طول انجامید. در ابتدا مسئولین کنفرانس به شدت با آن مخالفت کردند اما کمونیستها و آزادیخواهان با شعارهای مرگ بر جمهوری اسلامى بر این امر پا فشاری کردند. یکى از مسئولین خطاب به جمعیت گفت آیا بهتر نیست افرادی را که شلوغ میکنند و از جمله این خانم را که خیلى شلوغ میکند، به دست پلیس بیرون بیاندازیم؟ توده ای ها و اکثریتى های حاضر به یراق فورا پاسخ مثبت دادند. مسئولین کنفرانس پلیس را فراخواندند. پلیس چند تن منجمله شادی امین را با ضرب و شتم از سالن بیرون برد. شعارهای مرگ بر جمهوری اسلامى، قاتل برو گم شو، سالن را به لرزه در مى‌آورد. اعتراضات بویژه بعد از حمله وحشیانه پلیس که برای فعالین سیاسى از جمهوری اسلامى گریخته، صحنه های آشنایى بود، شدت گرفت. اعتراض وسیع محالفین رژیم مسئولین کنفرانس را وادار به عقب نشینى و قبول یک دقیقه سکوت به یاد قربانیانیان جمهوری اسلامى کرد. این اولین پیروزی آزادیخواهان بود. جمعیت بپاخاست. اما حجت‌الاسلام اشکوری بلند نشد. فریادهای اعتراض فضای کنفرانس را مجددا پر کرد. حجت الاسلام هم مجبور شد بلند شود. اولین سخنران کنفرانس، عزت‌الله‌سحابى سخنان خود را با بسمه‌تعالى آغاز کرد. هو کردن کمونیستها و آزادیخواهان اجازه صحبت را به او نداد. توده‌ای ها و اکثریتى ها کف میزدند. سحابى سر‌و‌ته حرفهای خود را به هم آورد.

همزمان در بیرون سالن میتینگ حزب کمونیست کارگری در افشای جمهوری اسلامى و کنفرانس جریان داشت. تمام مسیر ورود افراد به محل اجرای کنفرانس مملو بود از پلاکاردهای مرگ بر جمهوری اسلامى، زنده‌باد جمهوری سوسیالیستى و تصاویری از اعدام و شکنجه آزادیخواهان، از سنگسار و تحمیل حجاب اجباری، از بى‌حقوقى و تحقیر هرروزه زنان در ایران که توجه همه را جلب میکرد. در خارج سالن شعار مرگ بر جمهوری اسلامى طنین افکن بود و فضای داخل سالن را تحت تاثیر خود قرار میداد.

سخنرانى داخل سالن به تناوب با شعارهای زندانى‌سیاسى آزاد باید گردد، مرگ بر جمهوری اسلامى، زنده‌باد سوسیالیسم قطع میشد. بخصوص سخنرانى فرمانده‌ سابق سپاه پاسداران اکبر گنجى با نفرت و انزجار وسیع آزادیخواهان و کمونیستها روبرو شد. گنجى که در اوج سرکوب و کشتار هزاران انسان آزاده، یکى از مسئولین رده بالای سپاه پاسداران، یکى از مهمترین ارگانهای سرکوب و کشتار حکومت اسلامى بود، امروز با وقاحت تمام و با بیشرمى به کمونیستها و آزادیخواهانى که از زیر تیغ اعدام رژیمش به خارج فرار میکنند لقب فاشیست داد. سخنان گنجى به حق احساسات صدها انسانى که از جهنم جمهوری اسلامى گریخته‌اند را برانگیخت و اعتراض علیه او چنان بالا گرفت که ادامه صحبت برایش غیر ممکن شد. مسئولین کنفرانس موافقت کردند که به تعدادی از کمونیستها و آزادیخواهان اجازه صحبت بدهند. شماری از کمونیستها و آزادیخواهان ایرانى و افغانى در محکومیت جمهوری اسلامى صحبت کردند. گنجى مجددا آغاز به صحبت کرد و اینبار شعارهای علیه جمهوری اسلامى و علیه شخص او چنان وسیع بود که کنفرانس رسما قطع شد و گنجى با حفاظت ماموران امنیتى پلیس آلمان سالن را ترک کرد.

 کنفرانس کمونیستها و آزادیخواهان در بیرون سالن به زبانهای آلمانى و فارسى در افشای همدستى دولتهای ایران و آلمان، در تمام طول کنفرانس ادامه داشت.

 شنبه ٨ آپریل

 روز دوم از ساعت ٩ صبح کنفرانس آلترناتیو حزب کمونیست کارگری با سرود انترناسیونال آغاز شد. محوطه وسیع خانه فرهنگها و ورود به سالن کنفرانس دولتى با پلاکاردها و نمایشگاه‌های تصویری علیه جمهوری اسلامى مزین شده‌بود. دسته‌ دسته مردم معترض از شهرهای مختلف به شرکت کنندگان در کنفرانس حزب کمونیست کارگری ایران پیوستند. صدها نفر در کنفرانس آلترناتیو شرکت کردند.

تم کنفرانس داخل اعتراضات دانشجوئى و ارزیابى و تحلیل از آن، بررسى اسلام و دمکراسى، رفرم در اسلام و همچنین راه حلهای اقتصادی و اکولوژی برای نجات جمهوری اسلامى بود. رفتار برگزارکنندگان و پلیس با مخالفان در روز اول و دادن میکروفون به افرادی مثل گنجى که همین امروز نیز به آزادیخواهان میتازد، فضا را از همان اول متشنج کرده بود. در سالن فقط صدای مرگ بر جمهوری اسلامى، زنده‌باد آزادی، اکثریتى حیا کن مزدوری را رها کن به‌گوش میرسید. امروز دیگر تعداد مخالفین جمهوری اسلامى و آزادیخواهان چشمگیر بود و همچنین تعداد بیشتری از مردم حاضر در کنفرانس دست به اعتراض زدند. برعکس، اکثریتیها و توده ایها و سفارتى ها با دیدن جو جلسه و تعداد کثیر مخالفان امکان ابراز حمایت علنى نیافته و بیشتر هاج و واج مانده بودند. در بین شعار دادنها و ابراز نظر مردم در کنفرانس یکباره توجه ها به سوی خانمى (پروانه حمیدی) جلب شد که در اعتراض به بى حقوقى مطلق زن در ایران، در اعتراض به زن ستیزی جمهوری اسلامى نیمه عریان با یک روسری سیاه در پله های آمفى تئاتر به قدم زدن پرداخته و به این نحو اعتراض خود را به رژیم زن ستیز اسلامى ابراز میداشت. این اقدام با استقبال مخالفین رژیم روبرو شد و شعارهای مرگ بر جمهوری اسلامى سالن را به لرزه در آورد و یکبار دیگر کنترل از دست برگزار کنندگان جلسه خارج شد. در همین زمان از طرف یکى از فعالین حزب کمونیست کارگری باندرول بزرگى که عکس مارکس روی آن بود را در سالن به اهتراز درآمد، شعارهای مرگ بر جمهوری اسلامى و زنده باد سوسیالیسم کل سالن را فراگرفته بود. امروز دیگر تعداد آزادیخواهان چنان زیاد بود که علیرغم تمایل برگزار کنندگان و تعدادی از سخنرانان امکان دخالت پلیس نبود.(٢)

کنفرانس خارج سالن توسط مینا احدی عضو کمیته مرکزی حزب کمونیست کارگری و دبیر کمیته آلمان حزب افتتاح شد. سپس آذر‌مدرسى عضو دفتر سیاسى حزب و دبیر کمیته خارج کشور حزب در مورد اوضاع سیاسى ایران بعد از انتخابات سخنرانى کرد. سخنران بعدی بصیر نصیبى بنیانگذار سینمای آزاد ایران بود که در مورد برخورد جمهوری اسلامى به سینما و فیلم سخنرانى کرد و به نقد آزادی ستیزی جمهوری اسلامى پرداخت.

داخل سالن کماکان فضا کاملا متشنج بود. امروز تعداد مخالفین چنان زیاد بود که دیگر امکان دخالت پلیس و حمله به معترضین نبود. تنها راهى که برای برگزار کنندگان کنفرانس باقى مانده بود این بودکه مردم معترض را به آرامش دعوت کنند. ابتدا تلاش کردند از افرادی مانند شهلا لاهیجى و محمود دولت آبادی برای دعوت به سکوت استفاده کنند اما مردم معترض به هر نوع تلاشى برای به انجام رساندن کنفرانس اعتراض میکردند. زمانیکه این تلاش نیز به شکست کشیده شد برگزار کنندگان به تعدادی از مخالفین جمهوری اسلامى امکان صحبت دادند. اما اعتراض کماکان ادامه داشت و هر صحبتى خشم مردم را بیشتر بر مى انگیخت. سازمان دهندگان کنفرانس برای ساکت کردن مخالفین از مینا احدی تقاضا کردند به داخل برود و سخنرانى کند. این امتیاز به قصد آرام کردن فضای سالن بود. وقتى مینا احدی در مقابل میکروفون قرار گرفت، سکوت کاملى بر سالن حاکم شد. او در قسمتى از صحبتهایش گفت: من بعنوان عضو کمیته مرکزی حزب کمونیست کارگری ایران اعلام میکنم که اگر سرنیزه ها را از روی سر مردم ایران بردارند این تصاویر که امروز در این سالن مى بینید، در کل ایران اتفاق خواهد افتد. جمهوری اسلامى رفتنى است و هر نوع تقلای پنهان و آشکاری در دفاع و کمک به سرپا ماندن این رژیم محکوم به شکست است. مسئولین هاینریش بل هم باید این واقعیت را بدانند. من بعنوان کسى که همسرم را کشتند، بعنوان یک زن که به عزیزترین دوستانم قبل از اعدام تجاوز کردند و بعنوان یک کمونیست که همسنگرانم را تکه تکه کردند، در اینجا حرف میزنم و میگویم که این سالن مملو از کسانى است که این رنجها را کشیده و به چیزی جز رفتن جمهوری اسلامى رضایت نمیدهند. حزب کمونیست کارگری ایران در صف اول این مبارزه ایستاده است. او در پایان با دادن شعار آزادی، برابری، حکومت کارگری صحبتش را به اتمام رساند.

این سخنرانى با استقبال وسیع مردم آزادیخواه روبرو شد. شعار علیه جمهوری اسلامى و همراهان توده‌ای اکثریتى تمامى نداشت.

بهمن نیرومند یکى از برگزار کنندگان کنفرانس با پرخاش و اعتراض به کمونیستها و آزادیخواهان اعلام کرد که این جلسه در همین جا خاتمه مى‌یابد. این مسئله در داخل سالن با انفجار شعارهای مرگ بر جمهوری اسلامى، زنده‌باد آزادی، زنده باد سوسیالیسم، توده‌ای برو گم شو، آزادی پیروز است، ارتجاع نابود است سالن را به لرزه در آورد. مردم خارج سالن نیز که از ماجرا مطلع شدند دست به هلهله و شادی و رقص و پایکوبى زدند. در این میان دهها خبرنگار و فیلمبردار به مخابره این خبر که "کنفرانس رسما متوقف شد" و سیر وقایع روز پرداخته و با افراد مختلف به گفتگو پرداختند.

بعد ازظهر بخش دوم کنفرانس دولتى با یکساعت تاخیر آغاز شد. در این فاصله برگزارکنندگان کنفرانس با نمایندگان مخالفین رژیم و از جمله هیئتى از طرف حزب کمونیست کارگری ایران به مسئولیت آذر مدرسى وارد مذاکره بر سر چگونگى و نحوه ادامه کنفرانس شدند. فشار مخالفین جمهوری اسلامى طى دو روز گذشته چنان سنگین بود که برگزار کنندگان کنفرانس دولتى حاضر شدند که نمایندگان کمونیستها و آزادیخواهان هم در پانل سخنرانان شرکت کنند. این پیشنهاد با مخالفت حزب کمونیست کارگری ایران به دلیل حضور افرادی که در سرکوب و کشتار دهها هزار نفر شریک بوده ‌و از عاملین مستقیم کشتار و سرکوب رژیم اسلامى بوده‌اند، روبرو شد. هیئت نمایندگى حزب اعلام کرد که تنها در صورتى در پانل شرکت میکند که افرادی مانند گنجى و جلائى‌پور عاملین مستقیم سرکوب و کشتار، پانل را ترک کنند. برگزار کنندگان حاضر به قبول این شرط نشده و اعلام کردند که به حزب کمونیست کارگری ایران و نمایندگان سازمانهای دیگر زمانى برابر با شرکت کنندگان در پانل برای سخنرانى خواهند داد. هیئت حزب اعلام داشت که ما هیچ توافق پنهانى با برگزار‌کنندگان کنفرانس نداریم و کل مذاکره را به اطلاع مخالفین رژیم در سالن خواهیم رساند. این مذاکرات در حالى بود که سالن کنفرانس را شعارهای مرگ بر جمهوری اسلامى، زنده‌باد سوسیالیسم به لرزه درمى‌آورد.

 کنفرانس خارج سالن در فضایى متفاوت و با شرکت تعداد زیادی ادامه داشت، در این بخش از کنفرانس محمد آسنگران، نیلوفر بیضائى، نسان نودینیان، سیاوش مدرسى، سعید یگانه و بهرام مدرسى طبق برنامه از پیش اعلام شده سخنرانى کردند. در عین حال مرتبا اخبار داخل سالن به اطلاع شرکت کنندگان در کنفرانس حزب میرسید. این کنفرانس مشتاقانه سرنوشت کنفرانس داخل را دنبال میکرد.

هیئت نمایندگى حزب به داخل کنفرانس رفت. اعلام اینکه نماینده حزب کمونیست کارگری سخنرانى خواهد کرد با کف زدنها و استقبال وسیع آزادیخواهان حاضر در جلسه روبرو شد. آذر مدرسى جزئیات مذاکرات را به اطلاع عموم رساند. شرایط حزب و عدم پذیرش آن از جانب مسئولین کنفرانس را به جمع اطلاع داد وی در بخشى از سخنانش گفت: "ما اعلام کرده ایم در پانلى که اشخاصى دستشان به خون هزاران هزار نفر آغشته است به هیچ عنوان شرکت نحواهیم کرد و حاضر نیستیم در کنار چنین کسانس بنشینیم و صحبت کنیم، در عین حال ما از هر تریبوتى برای ابراز عقاید خودمان، برای ابراز نظر خودمان، برای رساندن صدای اعتراض میلیونها انسان در ایران به گوش همه استفاده میکنیم و پشت این تریبونها صحبتهایمان را خواهیم کرد. این صحبتها قطعا علیه جمهوری اسلامى، قطعا علیه توده ای اکثریتیها خواهد بود." در خاتمه از مخالفین رژیم خواست که در صورت مخالفت با پیشنهاد برگزارکنندگان شعار مرگ بر جمهوری اسلامى را سر دهند. سالن با شعار مرگ بر جمهوری اسلامى به لرزه در آمد. این اعلام قطعى پایان برنامه این روز کنفرانس دولتى بود.

فضای سالن فضای احساسات انسانهایى بود که اعلام میکردند، سرنگونى رژیم سیاه اسلامى را میخواهند. از هر گوشه سالن صدای شعاری به گوش میرسید. مرگ بر این رژیم سنگسار شعار دهها نفر در یک گوشه‌سالن بود. از گوشه دیگر سالن فریادهای زنده‌باد آزادی، زنده‌باد سوسیالیسم به گوش میرسید.

خروج مخالفین رژیم از سالن داخل و پیوستن شان به کنفرانس حزب کمونیست کارگری با رقص و شادی شرکت کنندگان در کنفرانس خارج استقبال شد. مردم این پیروزی بزرگ را بهم تبریک میگفتند. اعلام علنى این مذاکرات و به رای عموم گذاشتن آن، چنان با استقبال روبرو شد که ساعتها بعد از تعطیل کنفرانس دولتى یک موضوع بحث دسته های مختلف مردم بود.

در کنفرانس خارج سالن اکنون میکروفون در اختیار مردمى بود که از داخل سالن به کنفرانس ما آمده بودند. خانمى در یک سخنرانى مهیج گفت که این رژیم باید برود. و بهمراه آن مدافعان رنگارنگش. او میپرسید که وقتى مرا در زندان اوین دستبند قپانى زده و شکنجه میکردند، گنجى کجا بود؟ وقتى مرا ساعتها از پا آویزان کرده بودند، بنحوی که چشمهایم از حدقه بیرون آمد، این مصلحین و رفرمیستها کجا بودند؟ او میگفت که همسرش کماکان در زندان است و کسى از سرنوشت وی اطلاع ندارد و بدن خودش از جای شکنجه های دوران خاتمى پر است. او با خشم و نفرت زاید الوصفى میگفت ما حکومت اسلامى نمیحواهیم. پیام های پشتیبانى و سخنرانیهای تهییجى پشت سر هم به کنفرانس بیرون شور و هیجان میبخشید.

روز دوم کنفرانس ناکامى برگزارکنندکان و مسرت فراوان معترضین را بهمراه داشت. از همان عصر روز دوم شایعاتى پخش شد مبنى بر اینکه فردا مخالفان جمهوری اسلامى را به سالن راه نمیدهند. گفته میشد که ورود با کارتهای از پیش توزیع شده و تحت نظارت متخصصین مبارزه با کمونیستها و انقلابیون پیش خواهد رفت. در آغاز همه این شایعات را مسخره دانسته و میگفتند که اینجا حسینیه جماران و ایران نیست که باندهای مبارزه با "ضد انقلاب" سازمان دهند و به شناسایى و تفتیش بپردازند. اما این شایعه نبود بلکه واقعیت بود که به یک افتضاح سیاسى دیگر برای همه برگزارکنندکان ایرانى و آلمانى کنفرانس منجر شد.

یکشنبه ٩ آپریل

محوطه ورودی خانه فرهنگها مملو از پلیس بود، برای ورود جمعیت به محوطه سنگر بندی شده بود و درست در نزدیکى محل میتینگ حزب کمونیست کارگری، پست بازرسى تحت نظارت عالیه بهمن نیرومند گذاشته بودند. ایشان که گویا فیلم دو روز قبل را دیده و قیافه های "اخلالگران" را با تبحر شناسایى کرده بود با کمک کادرهای اکثریتى توده ای از ورود همه افرادی که مظنون به مخالفت جدی با رژیم اسلامى بودند به سالن جلوگیری میکرد. صدای شعارهای "آیت الله برومند، شغل جدید مبارک" و "هارتمن، نیرومند حسینیه میسازند." تمام محوطه را پوشانده بود. نیرومند که تاب تحمل شعارها را نداشت به داخل سالن رفت. اما آنجا که همکارانش از تشخیص هویت افراد عاجز میماندند، به او متوسل شده و او را برای نظر دادن در مورد فرد مشکوک به بیرون میاوردند (ظاهرا ایشان دوره شناسائى کمونیستها را با موفقیت و با مدال طلا به پایان رسانده بود.) اما هر بار با هو کردنهای جمعیت معترض روبرو میشد بطوریکه دیگر این کار را هم ادامه نداد.

حضور کادرهای مرکزی اکثریت و حزب توده که در معیت پلیس آلمان به شناسائى مخالفین رژیم پرداختند و بعنوان دربان سالن با شناسائى قیافه ها از روی عکس ها و فیلمهای روزهای قبل مانع ورود آنها به سالن شدند جاسوسى های این سازمانها در سالهای ٦٠ و ٦١ را به همه یادآوری کرد. اما روز سوم یک تلاش تماما مذبوحانه و یک استیصال عریان بود. اینها اگر سر سوزنى شخصیت داشتند کنفرانس را شکست خورده و خاتمه یافته اعلام میکردند و دنبال کارشان میرفتند.

بهررو دیگر مهم نبود روز سوم چه میکنند و چه میگویند. پیام اصلى کنفرانس برلین در همان دو روز اول به همه جا رسیده بود. شاید به برخى پادوها به دلیل مجاهدتهائى که کرده بودند قول استخدام در اداره ای داده شده باشد اما کنفرانس شکست خورده بود. دنیا متوجه عمق انزجار مردم و عزم راسخ آزادیخواهان شده بود.

برگزار کنندگان کنفرانس اعلام کردند که بالاخره کنفراس را برگزار کردند اما شکست این کنفرانس و تبدیل شدن آن به یک شکست سیاسى بزرگ برای رژیم جمهوری اسلامى و همپالگى های خارج از کشورش یکى از مهمترین اتفاقات دو دهه حیات جمهوری اسلامى بود. شکست کنفرانس برلین نشان داد اعتراض به جمهوری اسلامى مرز نمیشناسد، نشان داد حزب کمونیست کارگری در راس این مبارزه ایستاده است. شکست کنفرانس برلین و نقش حزب کمونیست کارگری در آن این حزب را به خانه و قلب میلیونها انسان شریف و آزادیخواه برد.

دو سال پس از کنفرانس برلین، حقانیت تلاش و مبارزه سرسختانه حزب کمونیست کارگری علیه جمهوری اسلامى و علیه تز اصلاح پذیر بودن این رژیم، بیش از بیش روشن شده است.

۱۵ آوریل ٢٠٠٢

 

پانویس:

 

١( عزت اﷲ سحابى: "آشنائى ما با این بنیاد (هاینریش بل) دعوت کننده همین قدر بود و اما نکته دیگر این که آقای هارتمن در ملاقات با ما گفت که چون قرار است در آینده آقای خاتمى به آلمان سفر کند، ما این کنفرانس را به عنوان مقدمه این سفر برگزار میکنیم و بنده خودم به این دلیل بیشتر علاقمند شرکت در آن شدم. آقای خاتمى سفری به فرانسه و ایتالیا کرد و در آنجا از طرف برخى گروههای ایرانى مسائلى ایجاد شد. ما فکر کردیم اگر نیروئى غیر از شخص رئیس جمهور که کم و بیش نمایندگى افکار عمومى را داشته، به آلمان برود و روند اصلاحات و پیشرفتهائى را که در بطن جامعه ایران علیرغم تهاجمات جناح راست در جریان است توضیح دهد مفید واقع خواهد بود. قبل از کنفرانس هم در خیلى جاها این مسائل را گفتم. لذا مناسب دیدم که اگر ما بعنوان جمعى که کم و بیش معرف افکار عمومى باشد به آنجا رفته و با ایرانى ها و آلمانى ها و اروپائى ها تحولات ایران را به گفت و گو بگذاریم، در موفقیت سفر خاتمى موثر خواهد بود. علت دیگر علاقمندی من به این سفر این بود که امروز ایران از لحاظ سیاست خارجى در یک نوع انزوائى به سر میبرد از سوئى اسرائیل و امریکا نسبت به ما خصومت و دشمنى دارند و از سوی دیگر مسئله انگلستان مطرح است ....." )کتاب هویت، چراغ، کنفرانس برلین صفحه ٢١٠) "من میخواهم بگویم من از این اتفاق واقعا متاسفم و حقیقتا متاسفم اینها نگذاشتند روابط خارجى کشور بر یک اصول منطقى بین المللى و دیپلماتیک مستقر شود ما میتوانستیم از این طریق و سفر بعدی آقای خاتمى یک روابط محکمتری با آلمان و بعد فرانسه و ایتالیا و اروپای غربى برقرار کنیم ...." )کتاب هویت، چراغ کنفرانس برلین صفحه ٢٢٥(

علوی تبار: "... برای همین من تصورم این بود که حزب سبزها خواهان این هستند که از طریق این کنفرانس به مخاطبان خودش بگوید که ایران متحول شده و آنطور که قبلا مى گفته "ایران کشوری نیست که در آن آزادی افکار وجود نداشته باشد" در ایران امروز تنوع دیدگاهها و تنوع افکار وجود دارد بعلاوه حزب سبزها قصد دارد اصلاح طلبان داخل ایران را که واقعا به دمکراسى اعتقاد دارند و در عمل هم از مبانى دمکراسى تبعیت میکنند را معرفى کند. در کنار این حزب سبز قصد دارد خودش را از بار سنگین همکاری با اپوزیسیون نجات بدهد به این طریق که با ایجاد یک مواجهه و گفتگو برخورد فکری بین اصلاح‌طلبان ایرانى و اپوزیسیون نشان بدهد که اصلاح‌طلبان هم دمکرات تر هستند و هم مسالمت جوتر. ... در واقع به نظرم میرسد آلمانها میخواهند تسهیل کنند با این کنفرانس گسترش روابطشان را با ایران و پذیرائى نسبتا با شکوه از آقای خاتمى و در واقع میخواهند هم اپوزیسیون را که به عنوان یک نقطه فشار عمل میکرد ساکت کنند و هم اینکه بتوانند تصویر تازه ای برای افکار عمومى از ایران به نمایش بگذارند." (کتاب هویت، چراغ کنفرانس برلین صفحه ١٥٠ و ١٥١(

جمیله کدیور:

"دعوت کننده سه هدف اصلى را مطرح کرد که:

١- افکار عمومى آلمان را بیشتر با تحولات ایران آشنا کنند.٢- نمایندگان اصلى مطبوعات در آنجا حضور خواهند داشت و شبکه های اصلى رادیوئى برنامه را پخش میکنند و از دیدگاههای شما مطلع میشوند.٣- مسئولین دست اندرکار آلمانى بر مبنای اظهارات شرکت کنندگان تصمیماتى را در حیطه سیاستهای خودشان اعمال خواهند کرد و من دیدم که فرصت مناسبى است که از این موقعیتى که پیش آمده و خصوصا در آستانه سفر آقای خاتمى به آلمان استفاده بهینه شود ...." (کتاب هویت، چراغ کنفرانس برلین صفحه ١٩٢(

نیرومند: در جواب به اینکه مخالفان کنفرانس در اطلاعیه های متعدد این نظر را مطرح کردند که هدف برگزاری کنفرانس هموار کردن راه سفر آقای خاتمى به آلمان بوده اینطور میگوید: "... کنفرانس نه ربطى به رفتن فیشر با ایران داشت و نه ربطى به تدارک دیدار خاتمى از آلمان. این فقط یک تصادف بود که فیشر دو سه هفته قبل از تشکیل کنفرانس به ایران رفت." (روزنامه شهروند سه شنبه ٩ مه ٢٠٠٠(

٢( مصاحبه با عزت اﷲ سحابىسوال: با توجه به اینکه اکثر اعضا حزب کمونیست کارگری شناخته شده بودند، و بعدا بنیاد (هانریش بل) از پلیس دستگیری اینها را خواسته بود. چرا در روز اول و دوم اینها شناسائى نشده و توانستند داخل جلسه بیایند و جلسه را به هم بزنند؟

سحابى: "یکسری انتقاد و ایراد از جانب ما مطرح بود با توجه به شناختى که لااقل آلمانیها نسبت به حزب کمونیست کارگری داشتند لازم بود اینها اقدامات لازم و پیشگیری های ضروری را صورت میدادند در رابطه با اقدامات احتمالى که آن روز میخواستند آنها انجام بدهند منتهى شاید علت این قضیه که نخواستند اقدامات لازم را انجام بدهند در نگرش سبزها نسبت به فعالیت گروههای مختلف بود که معتقدند تمام گروهها آزاد هستند برای طرح بیانات و داشتن دفاعیات و طرح عکس العملهایشان و من صرفا این تصور را میتوانم داشته باشم که اینها تصور نمیکردند در درجه اول اقدامات در این سطح باشد و در ثانى نگرش خودشان هم نسبت به فعالیتهای گروههای مختلف نگرش باز و آزادی هست که همه گروهها بیایند نظرات خودشان را هم داشته باشند منتهى فکر نمیکردند اعتراضاتى که این گروه یا گروههای دیگر دارند در این محتوا و فضا ایجاد شود بعنى به این ترتیب صورت بگیرد همچنان که در بسیاری از صحبتهائى که بعد داشتیم و یا اعتراضى که کردیم گفتند که ما هیچ تصوری را نسبت چنین اقداماتى نداشتیم." (کتاب هویت، چراغ، کنفرانس برلین صفحه ٢٠٣)

 

 آذر مدرسی