مدتی پیش پخش پیام رضا پهلوی به "مردم" ، هرچند در تعداد معدودی از میدیای فارسی زبان، اما  با هلهله طرفداران وی روبرو شد و ظاهرا جان تازه ای در کالبد نیمه جان جنبش "بازگشت به گذشته" دمید. اما نه در بوق و کرنا کردن این پیام توسط اپوزیسیون پرو غرب و میدیای رسمی و غیر رسمی آنان و نه موج همبستگی و پیوستن "سازمانهای" دست ساز و پروژه های قبلی آقای پهلوی با این پیام، هنوز چیزی در مورد سیاست راست پرو غرب در ایران نمیگوید. پیام آقای پهلوی هرچند با روكش پوپولیستی هنوز تمام واقعیت در مورد موقعیت امروز این جنبش و راههای برون رفت آن از معضل قدرتگیری چپ در جامعه نمیگوید.

سیاست و پروژه جدیدی اپوزیسیون راست و حقایق پشت "سخنان مستقیم شاهزاده با مردم" را رئیس اتاق فکری ایشان، بیژن کیانی، مشاور امنیتی ترامپ و از بنیان گذاران و مدیر "اندیشکده آوای آزادی"، بدون کمترین پرده پوشی علنا بیان کرده است.

کیانی در مصاحبه خود با "آپوزیت تی وی" با اعلام اینکه پروژه آلترناتیو سازی در خارج و حول یک فرد سیاست امروز امریکا نیست و باید به فکر راه دیگری برای آلترناتیو سازی گشت، بعنوان "خادم مردم" و به نیابت از "مردم ایران" میگوید "مردم در ایران از ما خواسته اند راه سوریه را در پیش بگیریم" و "مانند آنها که "ائتلاف ملی سوریه" را تشکیل دادند، ما نیز "َشورای ایران آزاد" را تشکیل دهیم و پیام "شاهزاده" در این راستا و در جواب به تقاضای مردم در ایران است"

آقای کیانی، بعنوان مشاور امنیتی ترامپ، باید از ترکیب "اتئلاف ملی سوریه" و عاقبت آن به خوبی خبر داشته باشند. ایشان قاعدتا میدانند این ائتلاف به ابتکار امریکا تشکیل شد، میدانند در این "اتئلاف ملی" جبهه النصر و انواع نیروهای باند سیاهی و قومی و مذهبی و منجمله داعش، بعنوان عضو "ارتش آزاد سوریه"، جمع شده بودند و علیرغم به رسمیت شناختن آن از طرف دول غربی، پس از مدت کوتاهی نه فقط از هم پاشید که در تبدیل سوریه به جهنمی که امروز میبینیم نقش جدی و اساسی داشت. آقای کیانی بعنوان نماینده "متواضع" و "مطیع" مردم در ایران، مانند همپای خود مریم رجوی خواهان اجرای فصل هفت منشور ملل متحد (تحریم های همه جانبه و جنگ اقتصادی علیه مردم در ایران) و سپس اجرای تبصره ۴۲ (یعنی حمله نظامی) از شورای حکام سازمان ملل میشود. و البته همه اینها "خواست مردمی است که ازایران مستقیما با اندیشکده ای که ایشان مدیریت اش را به عهده دارند، تماس گرفته اند"!

اما واقعیت چیست؟ آلترناتیو سازی اپوزیسیون راست با اتکا به شخصیتهای تداعی شده با رژیم سلطنت، با اتکا به مدیران و مدبران "کارآمد" در خارج کشور، با اتکا به فاشیستهای فیروزه ای فرشگردی شکست خورده است. با عروج طبقه کارگر و سوسیالیستهای آن، با توده ای و همه گیر شدن خواست ادراه شورایی در جامعه، با کمرنگ تر شدن نقش و وزن "رجل سیاسی" بورژوازی و آلترناتیوهای دست ساز آن و رشد اعتبار و اتوریته طبقه کارگر و رهبران و نمایندگان آن در جامعه، ادامه سیاست پیشی ممکن نیست. "کارشناسان" اتاق فکری آقای پهلوی میداند ادامه حمایت آشکار و علنی از حمله نظامی امریکا به ایران و امید بستن به سناریوهای "ققنوس" و "شورای مدیریت گذار" و "شورای ملی ایران" راه به ناکجا آباد خواهد برد. بخصوص که امروز اصلاح طلبان کنده شده از حاکمیت و فیروزه ای شده، "سرمایه انسانی" جدی برای اپوزیسیون راست است.

شخصیتها و مهره های اصلی این "شورای ایران آزاد" قرار نیست فاشیستهای فرشگردی و چهره هایی که زیادی با سلطنت تداعی میشوند، باشند. برعکس شخصیتهای این سناریو "خوش خیم" شده های طیفی از اصلاح طلبان بریده یا رانده شده از حکومت اند. طیفی که پرونده خدمات شایان خود به روحانی و خاتمی و رفسنجانی و کروبی و ... را فعلا در بایگانی مخفی کرده اند و پرونده هایی قطور از "مقاومت" علیه "رژیم آخوندی" را زیر بغل زده اند و میدیای دست راستی فارسی زبان مداوما این شخصیتهای پریروز سبز و دیروز بنفش و امروز فیروزه ای را بعنوان نمانیدگان مردم علم میکنند.

ظاهرا کیانی و اتاق فکری رضا پهلوی از تجربه سوریه درس گرفته اند، "شورای ایران آزاد" قرار نیست اشتباه "ائتلاف ملی سوریه" را تکرار کند و از نیروهای سیاسی آلترناتیوی سرهم بندی کند، برعکس قرار است "قهرمانان" کنده شده از حکومت به نام نمایندگان مردم، زیر چتر حمایتی امریکا، مانع به زیر کشیدن جمهوری اسلامی توسط مردم و انقلاب رادیکال آنها و مانع اعمال اراده مستقیم مردم در سرنوشت خود شود. مخاطب "سخن مستقیم شاهزاده با مردم" این طیف از فیروزه ای های جدید و فرماندهان ارتش و نیروهای نظامی، بعنوان اهرم قدرت آنان، است.

طیفی که بنا به تعریف، ضدیتشان با طبقه کارگر و چپ بسیار عمیقتر و اساسی تر است تا ضدیتشان با "رژیم آخوندی"!. طیفی که از هیچ فرصتی برای شانتاژ علیه چپ، علیه نمایندگان رادیکال و چپ کارگری را از دست نمیدهند و رسما خطر قدرت گرفتن چپ طرفدار اداره شورایی در جامعه را به صفوف خود هشدار میدهند. "متفکرین" و "تئوریسین" و "فیلسوف" های سبز-فیروزه ای "متمدنانه" به  جنگ رهبران کارگری و اداره شورایی جامعه میروند و لمنپهای فیروزه ای شان برای سلب صلاحیت از رهبران و نمایندگان واقعی مقاومتی چهل ساله، به جان نمایندگان کارگری افتاده اند و علیه شان لجن پراکنی میکنند و بازگشت "شاهزاده" را جشن میگیرند.

اما آقای پهلوی که مدتها است خطر طبقه کارگر و کمونیسم آنرا بطور جدی حس کرده است، حاضر به هر درجه از "عقب نشینی" و "چرخشی" است، به شرطی که بنیادهای نظم کاپیتالیستی در ایران از هم نپاشد و طبقه کارگر و کمونیسم آن به قدرت نرسد. "زیگ زاگ" زدنهای چند سال اخیر ایشان نه ناشی از ناپایداری و بی ثباتی سیاسی او که اتفاقا ناشی از گم نکردن هدف در دوره های مختلف است. رضا پهلوی در چند سال گذشته هم سلطنت طلب بوده، هم جمهوریخواه، هم خواهان "تمامیت ارضی" ایران بوده و هم فدارلیست قومی چی، هم خواهان رهبری اپوزیسیون در خارج کشور بوده و هم "علاف" آنها نمیشود، هم خواهان حمله امریکا به ایران است و هم خواهان عدم دخالت امریکا، هم "هفت تپه" ای است و هم فرشگردی، حاضر است نام "شورا"، این نام تماما سوسیالیستی و کمونیسی را به عاریت بگیرد تا "عوام" قبولش کنند تا ایشان بتواند آلترناتیو شورایی را سلاخی کند، حاضر است "اتکا به خرد جمعی" را از اسماعیل بخشی قرض بگیرد تا وانمود کند به مردم و آرا آنان "احترام" میگذار و با طبقه کارگر "آشتی" کند و البته همزمان خرد جمعی و كارگر را زمین بزند. رضا پهلوی برای رسیدن به هدف، به شکست کشاندن طبقه کارگر و مردم آزادیخواه و حفظ بینادی نظام اقتصادی، حاضر است پوپولیست، خاکی و خودمانی شود!

اما آقای پهلوی و کیانی جامعه ایران، طبقه کارگر و مردم آزادیخواه آنرا نمی شناسند، اینها قدرت و اعتبار کمونیسم، تجربه و درسهای انقلاب ۵۷ برای طبقه کارگر و کمونیسم آنرا دست کم گرفته اند. "متوجه نیستند"  بلایی که نیروهای ارتجاعی و دست ساز امریکا بر سر مردم سوریه آوردند، در ایران تکرار نخواهد شد. اینرا طبقه کارگر و ما کمونیستها تضمین میکنیم. تسخیر قلعه طبقه کارگر از درون ممکن نیست. در ایران "اسب تراوا" کارایی ندارد. "قاپ زدن" نام شورا هم به آقای پهلوی کمکی نمیکند، همچنانكه به جمهوری اسلامی كمكی نكرد. سناریوی قاپ زدن انقلاب مردم به نام شورا در ایران تکرار نمیشود.

جدال نمایندگان واقعی طبقه کارگر و مردم آزادیخواه علیه "قهرمانان" "شورای ایران آزاد" مدتها است شروع شده است. جمع کردن این "قهرمانان" در "شورای ایران آزاد" اتفاقا جنگ ما را هدفمند تر و متمرکزتر میکند. این پروژه هم مانند ققنوس و فرشگرد میسوزند و برباد میروند. پیام آقای پهلوی شیپور جدالی تازه علیه طبقه کارگر و آلترناتیو شورایی آن است. باید با قدرت تمام به مصاف این جدال رفت.

 ۲۳ ژوئن ۲۰۲۲

منتشر شده در نشریه حکمتیست هفتگی شماره ۴۱۳