رسانه ها خبر از اختصاص بودجه ویژه هفتاد و پنج میلیون دلاری امریکا برای" حمایت و پیشبرد دموکراسی در ایران" در سال ٢٠٠٨ میدهند. در کنار این هفته های قبل خبر دیگری مبنی بر اینکه آمریکا ارتباط را خود با نیروهای اپوزیسیون وسعت داده، پول و امکانات نظامی و تدارکاتی را در اختیار آنها قرار داده و همچنین به تشکیل واحد های مشترک شناسائی و عملیاتی  با این نیروها دست زده است، در صدر اخبار بود.

سناریوی "پیشبرد دمکراسی" از طرف امریکا را مردم عراق و پوگوسلاوی چند سال است که با کشتارهای جمعی، با بمباران و ترور و بمب گذاری، با پا گرفتن دارو دسته های قومی و مذهبی، با جنگ خانه به خانه، با جهنمی که نام آنرا جامعه دمکراتیک و آزاد گذاشته اند، تجربه میکنند.

بطور واقعی این همه دمکراسی است که امریکا و متحدینش برای مردم به ارمغان می آورند. دمکراسی که پایه های آن روی تل اجساد مردم بیگناه، نابودی هر نشانه ای از زندگی انسانی و تباهی زندگی چندین نسل گذاشته شده. دادن امکانات نظامی و تشکیل واحدهای مشترک نظامی ادامه تلاش امریکا در عراقیزه کردن ایران است. امریکا در کنار پروژه حمله نظامی به ایران پروژه "پیشبرد دمکراسی"  را به یمن وجود جریاناتی در اپوزیسیون که به همان درجه ضد مردمی و ارتجاعی هستند که رژیم اسلامی هست و به همان اندازه ظرفیت به تباهی کشیدن زندگی مردم را دارند که مقتدی صدرها و چلبی ها دارند  تحت عنوان حمایت از مبارزات اپوزیسیون در ایران پیش میبرد. مهم نیست این "مبارزه" برای فدرالیسم قومی است یا فدرالیسم مذهبی یا مبارزه با ”رژیم آخوندی“  چیزی که مهم است این است که امریکا به مهره ها و عواملی برای پیاده کردن سناریوی خود نیاز دارد. فرقی نمیکند این نیرو ارتش امریکا ومتحدینش است یا باند زحمتکشان، جندالله اهوازیا مجاهدین! نیروهائی که برای سرنگونی جمهوری اسلامی با امریکا همکاری نظامی میکنند ورژن ایرانی نیروهای پنتاگون و ناتو هستند. حمله "دمکراتیک نظامی" به ایران یا همکاری "دمکراتیک نظامی" به باندهی قومی و مذهبی دو روی یک سکه هستند. مردم ایران نه رژیم اسلامی را میخواهند و نه به چلبی ها، مقتدی صدرها و جلال طالبانی ها احتیاجی دارند.

هیچ درجه از ضدیت با جمهوری اسلامی هیچ جریان اپوزیسیونی را مجاز با همکاری با نیروئی سیاه مانند امریکا نمیکند. مخفی شدن پشت ضدیت با رژیم اسلامی و سرمایه گذاری کردن روی ضدیت مردم با رژیم و تلاششان برای سرنگون کردن آن فقط شیادی سیاسی است. چلبی، جلال طالبانی و انواع دارو دسته های  قومی در عراق هم با پرچم ضدیت با رژیم دیکتاتور صدام و دفاع از حقوق مردم کرد یا شیعه یا سنی، با پرچم به خون آغشته شده دفاع از دمکراسی امریکا صحنه گردانان جهنمی شدند که امروز در عراق بوجود آمده است.

شریک شدن هر نیروئی در اپوزیسیون در این سناریو در  هر سطحی چه همکاری و نزدیکی سیاسی وچه همکاری نظامی، شریک شدن در جنایاتی است که امریکا تدارک آنرا میبینید. هر نوع همکاری با امریکا دقیقا به اندازه همکاری با رژیم اسلامی علیه مردم و جنبشی است که برای سرنگونی رژیم اسلامی توسط مردم و با قدرت و اعمال اراده مردم است.

همکاری و شراکت در جنایات امریکا علیه مردم ایران ممنوع! اینرا هر حزب سیاسی جدی که سرنوشت مردم در ایرن و آینده ای انسانی و آزاد را برای جامعه ایران هدف دارد باید با صدای رسا اعلام کند. نیروهائی که دست همکاری به سوی امریکا و پنتاگون دراز میکنند باید از صفوف اپوزیسیون طرد شوند.  اینها  شریک جرم بوش در به تباهی کشیدن زندگی میلبونها انسان و بمباران و کشتار مردم هستند.

باید در مقابل این توطئه و جنایت سدی محکم بست. وقت زیادی نداریم باید جنبید، باید متشکل شد و کنترل را از دست نیروهای رژیم خارج کرد و به نیروهای ارتجاعی و سیاه اجازه نداد که علیه آینده و سرنوشت مان قدمی بردارند. باید قوی و قدرتمند شد وگرنه هر دارو دسته لمپنی  میتواند با کمک  و حمایت امریکا آینده ما را به سیاهی بکشند. متشکل شدن حول مطالبات انسانی حزب حکمتیست، متشکل شدن در گارد آزادی برای دفاع از زندگی امروز و اینده خود و کودکانمان تنها راه مقابله با رژیم و باندها و نیروهای ارتجاعی است.

١٥ فوریه ٢٠٠٧