اعترافات و عقب نشینی های زیر تنها گوشه کوچکی از تصویر رویدادهای عظیمی است که با شروع انقلاب زنانه در ایران، در صف دشمنان به در جریان افتاده است.
گوشه ای از آن را ببینید
اعراقی (رئیس حوضه علمیه قم): "شال و روسری برمیدارند. رقص کنان بر آتش می اندازند! جلویشان گرفته نشود رقص کنان به سراغ عبا و عمامه ما نیز خواهند آمد".
فراستخواه (استاد دانشگاه): "تاریخ تازهای از ایران را رقم زده است. یعنی ما به شهریور ۱۴۰۱ بازنمیگردیم. این گذر یک تغییر بیبازگشت شده است."
لاریجانی: "حجاب راه حل فرهنگی دارد". "افراط در امور اجتماعی این نتایج را دارد. در نتیجه این مسائل اخیر، باید حکومت و افراد دستاندرکار بدانند که افراط در پرداختن به امور اجتماعی، واکنشهای افراطی هم دارد. اینها مسائلی است که باید با ملایمت و مدارا به آن توجه داشت."
خامنه ای: "مسئله مصلحت جزو مسائل درجه يک نظام، و به تعبير امام بزرگوار به قدری مهم است که غفلت از آن گاهی موجب شکست اسلام میشود."، "بعضی از سیاستها، ماندگار، اما برخی دیگر مختص یک دوره خاص و نیازمند بهروزرسانی هستند." و "قرار دادن "مصلحت" در مقابل "حقيقت و حکم شريعت" نادرست است... لازمه تشخيص صحيح، شناخت موضوع و شناخت مصلحت است."
سه هفته پس از خیزش انقلابی مردم در ایران، "انقلاب مهسا"، "انقلاب زنانه"، خیزشی که شهرهای بزرگ و روستاهای کوچک، دانشگاه و کارخانه، پیر و جوان و کودک، زن و مرد را به هم وصل و متحد کرد، خیزشی که با خشم از گشت ارشاد و حجاب شروع شد و به سرعت به آتشفشان خشم و بغض چهل و چند ساله زنان علیه آپارتاید جنسی، خشم میلیونی از استبداد و بیحقوقی و عطش برای آزادی و برابری، تبدیل شد، سران حاکمیت ناچار شدند آمادگی برای عقب نشینی را اعلام کنند.
زمانیکه خیابانها دیگر فقط صحنه سرکوب و ضرب و شتم و عربده کشی نیروهای سرکوب و اوباش اسلامی نبود، زمانیکه تعرض با مقاومت و مقابله جانانه جوانان انقلابی روبرو شد و رژه "قدرتمند" نیروهای سرکوب به فرار جبوبانه شان تبدیل شد. زمانیکه "دیالوگ" یکطرفه چماق و سرکوب شکست خورد و "قدرت" رژیم در یک چشم به هم زدن دود شد و هوا رفت، رئیس قوه قضائیه مرحمت فرمودند و اعلام کردند برای "استماع" مطالبات مردم آماده "دیالوگ" است.
زمانیکه دانشجویان حمله وحشیانه بسیج دانشگاهها را عقب راندند و سنگر دانشگاه توسط دانشجویان جسور و انقلابی تسخیر شد، شورای عالی انقلاب فرهنگی، نهاد کشتار دانشجویان در دهه شصت، راهاندازی "خانه ملی گفتگوی آزاد" را به تصویب رساند.
زمانیکه حجاب و آپارتاید جنسی به حکم دختران و زنان در خیابان، دانشگاه، مدارس و محیطهای کار لغو شد و دختران و زنان جوان رقص حجاب سوزان به راه اندختند و گیسوان خود را بدست وزش باد آزادی سپردند، لاریجانی اعلام میکند: " قانون حجاب مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی است و من فکر نمیکنم پناه بردن به قانون، مسأله اصلی در این زمینه باشد. باید پشت این سنگر را بلاوجه نگیریم".
زمانیکه "خط قرمز نظام" طی چند روز زیر پای زنان و دختران در ایران رنگ باخت، لاریجانی یادش افتاد در اسلام مسائلی مهمتر از حجاب هویتی اند. مقوله حجاب یکی از موضوعات مهم اسلام است، اما آیا اهمیت این موضوع به اندازه توحید یا نبوت است؟ آنچه شامل رکن فکر دینی و انسان ساز میشود، موضوعات اساسی مانند توحید است، بقیه شاخه و برگ هاست، باید به اندازه به آنها توجه داشت." و خامنه ای یادش افتاد که: "بعضی از سیاستها، ماندگار، اما برخی دیگر مختص یک دوره خاص و نیازمند بهروزرسانی هستند."
و بالاخره زمانیکه ثابت شد دستگاه سرکوب ناتوان از مقابله با این خیزش انقلابی است و شکاف میان بالا و پائین دستگاه سرکوب عمیق و عمیقتر میشود، روشن شد در مقابل دستجات لباس شخصی ها و بسیجی ها، جوانان در محلات سازمان پیدا کرده اند و جمع ها، کمیته و شوراهای خود را تشکیل داده اند، زمانیکه "توپ، تانک فشفشه، آخوند باید گم بشه" به بازی کودکان در کوچه ها تبدیل شد، زمانیکه فریاد "بهش نگید اعتراض، اسمش شده انقلاب" طنین انداز شد، زمانیکه طبقه کارگر هشدار مقابله با دست درازی به جان فرزندان خود را داد، عر و تیز های "کوتاه نمی آئیم" امام شان به دعوت به "آرامش" تبدیل شد.
زمانیکه سیاست ایزوله کردن کردستان و هیاهوی "خطر تجزیه طلبی" شان از طرف مردم انقلابی در کردستان و تهران و شیراز و زاهدان و تبریز و ..... تو دهنی خورد، یادشان افتاد "مردم کردستان" پاره تن نظام اند!
این خیزش تا همینجا پیروزی های بزرگ و پیشروی های عظیمی داشته است. جامعه ایران از هیچ زاویه و ابعادی با پیش از ۲۵ شهریور قابل مقایسه نیست. ایران "پسا مهسا"، نه فقط اعلام خشم و نفرت و نشان دادن آن در خیابانها، که قدرت اعمال برابری و آزادی را تجربه کرد، مردمی که به قدرت خود مزه شیرین آزادی را چشیدند، جوانان و زنانی که "اقتدار" رژیم را در هم شكستند و طی سه هفته با قدرت متحد خود حاكمیت را به عقب نشنیی وادار کردند، کودکانی که در مدارس به جای خرافات مذهبی و اراجیف اسلامی درس آزادی و آزادگی، درس اعتصاب برای آزادگی همشاگردی را میبینند، دختران جوانی که آزادی را به قدرت خود در این سه هفته تجربه کرده اند، جوانانی که منطق جدال با یکی از هارترین رژیمهای قرن را تجربه میکنند و می آموزند، را نه با گفتگو و نه با عقب نشینی موقتی نمیتوان متوقف کرد.
قطار انقلاب سوم ایران مدتها است به راه افتاده است و خیزش امروز قطعا لحظه ای درخشان از این انقلاب در جریان است. این انقلابی است برای همه آزادی، برای همه برابری و رفاه و سعادت همگانی، برای عدالت اجتماعی!
امروز که دشمن ما شکست خود را اعلام کرده است، نوبت ما است حد و مرز این عقب نشینی را تعیین و مهر خود را بر این شکست بزنیم. مهر آزادی سیاسی بی قید و شرط، مهر آزادی زن و لغو حجاب و آپارتاید جنسی، مهر آزادی تشکل و احزاب سیاسی، مهر ممنوعیت حضور اوباش اسلامی در محل کار و زندگی و دخالت در زندگی شخصی مردم، مهر آزادی همه زندنیان سیاسی و دستگیرشدگان اخیر، مهر رسیمت یافتن شوراهای محلات، دانشگاه، مهر حق دفاع در مقابل اوباش اسلامی و .... مهر قدرت دوگانه در محله و شهر و دانشگاه و ....به زودی زده خواهد شد ! نباید اجازه داد به نام " بازگردندان آرامش" حتی یک دستاورد کوچک را پس بگیرند. باید میخ این واقعیت که ایران به قبل از شهریور ۱۴۰۱ بازنمیگردد را محکم بر فرق حاکمان زد!
انقلاب آتی ایران هنوز تندپیچ های زیادی را در مقابل خود دارد، باید برای عبور قدرتمند و با نقشه از این تند پیچ ها آماده بود و در هر لحظه، پیشروی را تثبیت کرد و به سکویی برای پیشروهای بعدی و پیروزی تبدیل کرد. عقب نشینی جمهوری اسلامی را باید دائمی و همیشگی کرد.
مقام معظم صدای انقلاب ما زنان انقلابی ایران، ما کارگران و زنان و مردان در میدان، را شنیده است. این بار اما با تثبیت پیشروی خود، این سومین تلاش تاریخی را باید به پیروزی رساند.
۲۱ مهر ۱۴۰۱- ۱۳ اکتبر ۲۰۲۰
منتشر شده در نشریه حکمتیست هفتگی شماره ۴۲۹