کمتر از ده روز به پایان مهلت ثبت نام کاندیداهای"انتخابات" رئیس جمهوری باقی نمانده و هرچند هنوز خبری از "اجماع" دو جناح بر کاندید یا کاندیداهایی نیست، علیرغم سوت و کوری بازار انتخابات، اوضاع بالایی ها پر بحث و هشدار و اعلام موضع و در یک کلام ملتهب و هراسان است.
ملتهب و هراسان نه از "رقابت" های انتخاباتی و به اصطلاح نگرانی از عروج این یا آن "گزینه" نظام به مقام شامخ ریاست جمهوری؛ که از ورود و گام نهادن دستجمعی شان به صحنه این نمایش درون خانوادگی. نمایشی که علیرغم میل قلبی و متناسب با حال خراب امروزشان، نه در خلوت خانوادگی و "خودی"، که در حضور جامعه و با حضور فعال هشتاد میلیون شاکی و معترض بنام "ملت" و مردم تحت حاکمیت شان، صورت میگیرد!
سخنرانی های "افشاگرانه" و "غرای" چهره های هر جناح در مورد معضلات جناح رقیب، اعلام "بیطرفی" سپاه در مقابل کاندیدهای "جبهه انقلاب"، هشدارهای نمایندگان "آقا" در مورد ضرورت حفظ "انسجام ملی" در این "انتخابات"، تاکید بر اینکه رقابتهای انتخاباتی نباید به "نظام و انقلاب آسیبهایی وارد کنند" و "آبروی نظام را ببرند"، تکرار ملال آور ضرورت "حضور گسترده" مردم و مخاطرات عدم شرکت مردم برای"نظام" و.... که مخاطبین آنها اساسا خود جناح ها و باندهای قدرت و بالایی ها هستند، همه و همه حاکی از هراس جمهوری اسلامی برای ورود به این نمایش است.
عدم توافق جناح ها بر سر یک یا چند نفر که قادر به حفظ انسجام حاکمیت و ممانعت از هم گسیختگی بیشتر میان بالایی ها شود و چهره قدرتمند و باثباتی از بالا بدهد، عدم توافق درونی هر جناحی بر سر فردی که بتواند انسجام جناحی خود را حفظ کند، خصلت نمای وضع آشفته اردوی حاکمیت شان و انعکاس فشار و وزن سنگین واقعیات غیرقابل انکاری است که در بطن جامعه علیه شان در غلیان است. در این سیر شکلگیری انواع ائتلافها و جبهه ها در درون جناح ها و کشمکش آنها، امید هر دو جناح به آینده "خوش بینانه" مذاکرات برجام، بیش از همیشه بی افقی، آشفتگی و استیصال حاکمیت را، نه فقط در این "انتخابات" که در چگونه سرپا ماندن پس از انتخابات، نشان میدهد.
حال بالایی ها، این صف آشفته، بی افق و در انتظار معجزه "برجام دوم"، نا امید از سالم جستن از این "انتخابات لعنتی"، که "ناچار" اند آن را برگزار کنند، بسیار بد است! این انگل هایی که بر جسم و روان جامعه ای بیمار ارتزاق میکنند، مدتها است حال و روز خوبی ندارند.
این "حال و روز بد" را از تحریم انتخابات از طرف شخصیتهای شناخته شده ای چون فائزه رفسنجانی، از"چپ" شدن عنصری چون ضرغامی، از اعلام ضرورت "یک انقلاب (البته اصلاح طلبانه) برای نجات اصلاحات" و "نظام" از طرف تاجیک، از "تذکرات" مدام که رقابتهای اتنخاباتی نباید تبدیل به صحنه افشاگری از هم و "آتو" دست دشمن دادن، شود و .... میتوان دید. هراس بالا از گسیختن همان یکذره شیرازه درونی خودشان و ضعیف تر شدن بیش از پیش توان و قدرت حاکمیت شان در منظر محکومین است. اینها مدتها است عطای "آشتی مردم با نظام" را به لقا آن بخشیده اند. معضل امروزشان"اجماع درونی" برای نجات و حفظ نظام است و نگرانی شان این است که برگزاری نمایش انتخابات نتواند این امر را به سادگی برایشان ممکن کند، بخصوص که در منظر جامعه و در حضور محکومین سکوت شکسته و به میدان آمده صورت میگیرد!
اما صف میلیونی معترضین به فقر و فلاکت و اختناق، معترضین با نابرابری و تبعیض هم، در انتظار برپایی این نمایش، آرام و قرار ندارد! در این سیر این صف هم، نه به مراسم انتخابات و نتیجه آن، که به آینده جامعه، به آینده جدال خود با بالا با هوشیاری و حساسیت نگاه میکند. در این میان صف و اردوی پائین، صف کارگر و مردم آزادیخواه هم ملتهب و پر تنش است! اما التهاب و تنشی از جنس دیگر! التهاب و تپشی رادیکال و انقلابی، التهاب رقم زدن و بدست گرفتن سرنوشت جامعه، التهاب چگونه خلاص شدن از شر حاکمیتی سیاه و مستبد، چگونه استفاده کردن از این انتخابات برای گسترش اعتراض و تغییر وضعیت و بالانس قدرت به نفع خود، چگونه ضربه زدن به و عقب راندن رژیمی که توان و جسارت دفاع از خود، از نوع دهه شسصتی و هفتادی، را ندارد. التهاب و شوری رادیکال! التهاب و شوری که روز اول مه امسال و حضور گسترده بازنشسته، معلم و دانشجو معترض به فقر و فلاکت در کنار طبقه کارگر و زیر پرچم روز کارگر، فقط گوشه ای از آن را بازتاب داد.
صف میلیونی که نه فقط عدم شرکت در انتخابات که از پا نه ایستادن تا زیر و رو کردن بنیادهای سیاسی-اقتصادی نظام را رسما و علنا اعلام میکند! به برهم زدن این نمایش و تبدیل آن به میدان و صحنه دیگری از جدال گسترده، توده ای و رادیکال علیه جمهوری اسلامی می اندیشد! و برخلاف "اصلاح طلب" درون حکومتی مانند فائزه رفسنجانی یا "اصلاح طلبان" برون حکومتی که امروز شانس حضور فعال در این نمایش را ندارند و تلاش میکنند "همرنگ" جامعه شوند، قرار نیست روزهای انتخابات "در خانه بماند" و "خیابانها را خلوت نگاه دارد"! که در فکر انجام کاری و کارهای مهم و بزرگی است! این را از دیماه سه سال پیش تا به امروز به حاکمیت و ناباورترین بخش های ناراضی جامعه، در عمل هرروز نشان داده است و آنها را هر روز شگفت زده کرده است.
این صف خود را برای حضور فعال و گسترده در"روزهای انتخابات" آماده میکند. خود را برای حضور فعال در جلسات تبلیغات انتخاباتی کاندیدها و تبدیل آن به جلسات محاکمه سران جمهوری اسلامی و همه عوامل و عناصر ش، به صحنه دادخواهی قربانیان آبان ۶۸، قربانیان میلیونی فقر و بیکاری و بیماری و بی مسکنی و بی تامینی و زن ستیزی، به صحنه دادخواهی زندانیان سیاسی و قربانیان چهل و سه سال حاکمیت سیاه جمهوری اسلامی، برای اعلام آمادگی خود برای بدست گرفتن سرنوشت خود، آماده میکنند.
روزهای انتخابات روزهای حضور گسترده، پرشور و رادیکال مردم آزاده، جوانان پرشور، رهبران و شخصیتهای کارگری، زنان آزادیخود خواهد بود! نه برای "گرم نگاه داشتن" تنور انتخابات، که برای دمیدن و بالا بردن دمای کوره داغ اعتراضات برحق و انسانی خود!
در منظر جامعه و نزد هشتاد میلیون مردم گرفتار حاکمیت، مراسم بالایی ها، روزهایی است برای تبدیل آنها از روزهای نمایش "حق انتخاب مردم" و مشروعیت دادن به "نظام"، به روزهای اعلام محکم و با صدای رسای "انتخاب خود"!
انتخابی که بیش از سه سال است، علیرغم کشتار های خیابانی و زندان و شکنجه و حبس و سرکوب مدام و خشن صف "انتخابات چی ها" ی دست در گردن در بالا، با صدای رسا از پایین و در جامعه، اعلام شده است. بیش از سه سال است که انتخاب جامعه ایران، در کارخانه و محل زندگی و خیابان و در سراسر ایران با صدای رسا اعلام شده است! که نه تنها نظام باید برود، نه تنها نظام و حاکمیت با همه جناح ها و باندهای قدرت باید برود، که نظامی مبتنی بر"آزادی، رفاه، حکومت شورایی"، انتخاب شده است! انتخاب جامعه، انتخاب پایین، در مقابل نمایش "انتخابات"، بی تردید بار دیگر راه پیشروی خود را باز و باز تر میکند!
۶ مه ۲۰۲۱
منتشر شده در نشریه هفتگی حکمتیست شماره ۳۵۶