سه هفته از سیلی که یک سوم ایران را زیر آب و گل و لجن دفن کرده میگذرد و کماکان خطر بارانهای شدید خراسان و شرق ایران را تهدید میکند. تصاویر دهها شهر و صدها و هزاران روستای زیر آب رفته، مردمی که بدون سرپناه در بلندی های اطراف یا بر سر پشت بام منازل غرق شده در آب و گل و لای بعد از سیل، زیر باران و در گرسنگی شاهد از دست رفتن عزیران خود، از دست رفتن خانه و زندگی، مزرعه و زمین کشاورزی، مدارس و دانشگاه و بیمارستان و هست و نیست خود اند، پایانی ندارد.
مردمی که در بهت و ناباوری به شهر و روستای زیر گل دفن شده بازمیگردند، مردمی که با شیون به دنبال خانه های "گمشده" و مدفون شده خود میگردند و تنها دستی که برای کمک به سوی آنها دراز شده دست زنان و مردانی است که برای کمک رسانی راهی مناطق سیل زده شده اند. زنان و مردان، دختران و پسرانی که با ابتدایی ترین امکانات به نجات سیل زدگان، لایروبی، به سد بستن در مقابل سیل و.... پرداختند. شکل گیری و کمکهای نهادهای مستقل و مردمی چنان وسیع و گسترده بود که حتی دستگاه تبلیغاتی جمهوری اسلامی قادر به سرپوش گذاشتن بر این درجه از بشردوستی، همدلی و همبستگی، در کمک رسانی و نجات مردم سیل زده نشدند.
جامعه ای در هراسی توام با خشم و بغض شاهد دفن شده یک سوم مملکت و قربانی شدن هزاران نفر از مردم بیگناه است و سران حاکمیت بیشرمانه از برکت الهی، از نعمات باران میگویند و چرتکه بدست گرفته اند که میزان آب شیرینی که بعد از خانه خرابی مردم نصیب شان میشود چند میلیارد دلار است. همزمان به گفته هلال احمر کمکهای مردمی در این سه هفته بیسابقه بوده و تا به حال ۶۵ میلیارد تومان به حساب این سازمان واریز شده است و چه کسی است که نداند این فقط بخش ناچیزی از کمکهای جمع آوری شده است. بخش اعظم کمکهای مالی، دارویی، خوراکی، تدارکاتی و... توسط نهادهای مستقل و مردمی از سازمانهای کارگری تا "ستادهای کمک رسانی"،"تیم های مردمی"، "تیم های مستقل دانشجویی و فرهنگیان"، "شوراهای مستقل کمک رسانی مردمی" و "گروه مستقل امداد رسانی" مستقیم راهی مناطق سیل زده شده است.
جامعه ای که به جز سرکوب و استبداد و فقر و فلاکت روی حاکمیتش حساب نمیکند در این سه هفته از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب برای کمک به سیل زدگان به تحرک در آمد و حاکمیت و ارگانها و دستگاههای آن کماکان مشغول بحث و فحص در مورد "مدیریت بحران"، مسئولیت هر بخش و جناح در این وضعیت، سهم هر نهاد در این فاجعه و در مقابله با آن و بالاخره انداختن تقصیرها را گردن تحریمها٬ است. مجلس اسلامی شان بعد از گذشت سه هفته از فاجعه حتی یک جلسه فوق العاده برگزار نکرد. گویی فاجعه ای عظیم و انسانی در جریان نیست."نمایندگان" مفتخور و فاسد مجلس امروز پس از سه هفته تعطیلات نوروزی به مجلس بازگشته و از "درد و رنج" موکلین خود میگویند و مشغول تقسیم و پاس دادن مسئولیت و گناه به دولت و سپاه و ارتش و.. اند. ظاهرا حتی فاجعه ای تا این حد دردناک فقط محملی است برای تسویه حسابهای جناحی!
اما این تنها کاری نیست که حاکمیت و دستگاهها و"مرکز مدیریت بحران" مشغول آن بودند. بستن حساب کمکهای مستقل مردمی، دستگیری جوانانی که برای کمک به مناطق سیل زده رفته اند، درگیری با مردمی که مانع کج کردن راه سیل به شهر و روستای خود بوده اند، تهدید کسانیکه، توسط شبکه میدیای اجتماعی وقایع سیل را در مقابل چشم جهان قرار میدهند، بیانیه های شداد و غلاظ علیه "نیروهای مخرب و ضد نظام" که فساد، کم کاری ارگانهای دولتی را برملا میکنند، منجمله مشغولیات جدی حاکمیت و "مرکز مدیریت بحران" است. عر و تیزهایی که خود میدانند امروز دیگر مایه عقب راندن مردمی که نه فقط دیگر هراسی از حاکمیت ندارند، بلکه به نیروی متحد و متشکل خود اعتماد بیشتری دارند، مردمی که قدرت این اتحاد را برای چندمین بار تجربه کرده اند، نمیشود.
هنوز در نیمه فاجعه هستیم و سران حکومتی و کارشناسان شان از خسارات مالی ۵۰ هزار میلیارد تومانی میگویند. چه کسی است که نداند که خسارت واقعی چند برابر این رقم است! چه کسی است که نداند با فروکش کردن سیل و "عادی" شدن اوضاع، تازه ابعاد فاجعه، ابعاد خسارت انسانی، مالی، ابعاد خانه خرابی، آوارگی، شیوع بیماری های گوناگون، ابعاد ویرانی و خانه خرابی و نابودی نزدیک به یک سوم مملکت روشن میشود.
در دل این فاجعه انسانی یک واقعیت یکبار دیگر در مقابل همگان قرار گرفت. از یکطرف وجود حاکمیتی که در قبال زندگی مردم رسما از خود سلب مسئولیت کرد و از طرف دیگر اتحاد ما مردمی که اعلام کردیم مسئولیت دفاع از زندگی، آسایش، امنیت و خانه و زندگی مان را خود به عهده میگیریم! تشکیل نهادهای کمک رسانی قدم اول در مقابله با این فاجعه انسانی است. قدم اول در فشار به حاکمیت در دفاع از امنیت و آسایش و زندگی صدها هزار مردمی است که با خطر مرگ روبرو اند. باید از امروز برای مقابله با عواقب این فاجعه در همه ابعاد آن آماده شد. باید از امروز خود را برای مقابله با حاکمیتی که رسالتی جز سرکوب و خفقان ندارد، برای سلب مسئولیت از حاکمیتی که هیچ مسئولیتی در قبال زندگی شهروندان خود ندارد، آماده کرد. سلب مسئولیتی که عملا با مسئولیت پذیری ما، و اعمال فشار به آنها برای انجام وظایف شان، جریان دارد! اعمال قدرت ما در اینکه مجبورشان کنیم که سرکیسه ها را شل کنند، همه منابع و تجهیزات و "ذخایر ارزی" و … را بکار اندازند و نیروی مفتخور و آماده شان در ارتش و بسیج و سپاه و همه نهادهای حکومتی برای کمک به مردم و بازسازی خانه و شهر و روستا و راه و … به کار بگیرند!
تضمین اینکه قربانیان سیل به سرنوشت قربانیان زلزله بم، دامغان، قشم، اهر، رودبار و منجیل، بوئین زهار، سرپل ذهاب و کرمانشاه دچار نشوند، تضمین بازگشت میلیونها انسان به زندگی و پرداخت خسارت و بازسازی مناطق ویران شده، تحرکی سازمانیافته و اجتماعی است. نهادهای امروز برای کمک رسانی باید و میتواند سریعا به نهادهای مردمی، به شوراهای مردمی، برای دخالت و تضمین تامین یک زندگی انسانی برای قربانیان این فاجعه، تبدیل شوند.
در مقابل حاکمیتی که رسما از خود سلب مسئولیت کرده، این شوراهای مردمی اند که صلاحیت نظارت و تصمیم گیری در مورد رسیدگی به وضع سیل زدگان، و بخصوص پرداخت خسارت متناسب و کامل به قربانیان را دارند. در مقابل حاکمین مفتخوری که روزانه فقر و فلاکت را به مردم تحمیل میکنند و به فساد وسیع در صفوف خود اعتراف میکنند، مردمی که همین امروز لقمه نان و سفره کوچک خود را با قربانیان این فاجعه تقسیم میکنند و در نهادهای مردمی خود متشکل شده اند، صلاحیت تصمیم گیری و نظارت بر بازسازی مناطق سیل زده را دارند.
در مقابل حاکمیتی که به بهانه تحریم و وسعت فاجعه و ... از زیر بار مسئولیت پراخت غرامت به سیل زدگان فرار میکند، باید خواست حقوق یک تا چند ماه سران رژیم از ولی فقیه و رئیس جمهور و وزرا تا نمایندگان مفتخور مجلس، درآمد بنیاد مستعضفان، آستان قدس رضوی، ستاد اجرایی فرمان امام، حوضه های علمیه و وزارت اطلاعات و سپاه قدس را را صرف بازسازی و احیا زندگی قربانیان کنند. حقوق یک یا چند ماه این گله مفت خور و انگلی، بی تردید میتواند بخش وسیعی از هزینه های بازسازی و پرداخت خسارات به بازماندگان را بپوشاند.
در مقابل حاکمیتی که زبانی جز فشار و مقابله را نمیفهمد باید متحد و متشکل شد و حق خود را از حلقوم شان بیرون کشید. اتحاد امروز برای کمک رسانی را باید به اتحادی وسیعتر، سراسری، پایه ای تر و قدرتمند تر تبدیل کرد.
منتشر شده در نشریه حکمتیست شماره ۲۵۲