زنان برندگان واقعی بازی ایران-اسپانیا
مسابقه فوتبال تیمهای ایران و اسپانیا در تاریخ مبارزه زنان برای لغو آپارتاید جنسی در ایران بعنوان روزی که بعد از چهل سال کشمکش و جدال بر سر این ابتدایی ترین حقوق زنان، چهل سال مقاومت ارتجاع حاکم بالاخره زنان و مردان آزادیخواه دروازه های ورزشگاه ها را شکسته و در کنار هم بازی فوتبال را نگاه کردند، ثبت خواهد شد. راموس حق داشت بگوید برندگان واقعی این بازی زنان در ایران بودند.
حکومتی که حتی نمایش بازی ها را در اماکن عمومی و کافی شاپها ممنوع کرده بود یکباره "انقلاب کرده" و نه فقط درهای ورزشگاه تهران را به روی زنان باز کرد" که خانم ابتکار و تعدادی از نمانیدگان زن در مجلس خود را به قفسهای "ویژه بانوان" خود رساندند و اعلام کردند آنها هم جزء برندگان واقعی مسابقه اند. روحانی هم باد به غبغب انداخت که بالاخره "با پافشاری و با دستور مستقیم" خود درهای ورزشگاه را به روی زنان باز کرد!
مهم نیست اینها چه سناریوهایی مینویسند. مهم این است که آقای روحانی و مقامات انتظامی حضور زنان و مردان را در خیابانها پس از پیروزی تیم ایران بر مراکش و فلجی کامل دستگاه سرکوب برای به خانه فرستادن آنها را دیده بودند. آنها بهتر از هر کسی میدانستند که یا باید خود "داوطلبانه" درها را باز کنند و یا مردم و زنان برابری طلب درهای ورزشگاه تهران را به نیروی خود خواهند شکست! طبعا طبق قانون بقا دومی را انتخاب کردند و آنرا را در بسته بندی لوکس "تاثیر مثبت اینکار در کاهش هیجانات ناشی از بازی فوتبال و افزایش نظم عمومی" تحویل دادند.
آنها و ما میدانیم حضور زنان در ورزشگاه نه ناشی از تلاشهای خستگی ناپذیر روحانی است، نه ناشی از نامه نگاری های زنان "دگراندیش" و"مسالمت جو" به فیفا و نه ناشی از "فشارهای" مراجع جهانی برای دفاع از حق زن در ایران است. آنها و ما میدانیم دنیای پس از خیزش دیماه دنیای دیگری است. میدانیم دیماه مهر خود را به همه وجوه زندگی و مبارزه و دو وبازدم آن جامعه زده است. میدانیم این غول عظیم برابری طلبی و رهایی از چنگال بختک جمهوری اسلامی، به راحتی به شیشه باز نخواهد گشت. میدانیم دیماه شروع کابوس حکومت و شروع دور جدیدی از جدال مردم با جمهوری اسلامی است. چند بار دیگر باید از زبان تک تک مقاماتشان بشنویم که خطر سقوط نظام شان به دست مردم، را هرروز به هم گوشزد میکنند.
دنیای پس از دیماه دنیای شیرین تحمیل عقب نشینی های بیشتر به جمهوری اسلامی و پیشروهای بیشتر است. خود را برای به زیر کشیدن آن و متحقق کردن آزادی و برابری آماده کنیم.
خانه تکانی هم کمکی نمیکند!
موسویان: "بزرگان نظام باید قبل از هر چیز دراین مورد چارهاندیشی کنند؛ حتی به قیمت یک خانهتکانی اساسی در دولت یا حتی استعفای دولت فعلی و برگزاری انتخابات زودرس، زیرا استمرار وضع فعلی تا ۲ سال دیگر، ممکن است موجب لطمات غیرقابل جبران شود."
ظریف: "خیال نکنید اگر روحانی رفت و اصولگرایان آمدند موفق میشوند."
تشدید وخامت اوضاع، بن بست سیاسی اقتصادی جمهوری اسلامی، هراس از خیزش بعدی مردم علیه حاکمیت، نه فقط کشمکش میان جناح ها را تشدید کرده، که سردرگمی و استیصال را میان آنها دامن زده است.
دیروز رئیس جمهوری از رفراندم برای انتخاب بین جناح ها میگفت و امروز اصولگرایان و طیفی از اصلاح طلبان از انتخابات زودرس برای نجات نظام میگویند. اما همگی مانند ظریف میدانند دیگر جابجایی مهره ها، دست بدست شدن قدرت میان جناح های رژیم کمکی نمیکند. میدانند معضلات سیاسی و اقتصادی جمهوری اسلامی چنان عمیق و بنیادی است که هیچیک از جناح ها جوابی برای آن ندارند.
اعتراض امروز به گرانی و تورم در تهران، شیراز، قشم و تبریز، اعتصاب مغازه داران در این شهرها، شورش و اعتراض گرسنگان نبود. اعتراض بخشهای میانی جامعه به گرانی و تورم و فقر وسیع در جامعه تحت حاکمیت هر دو جناح است.
نه انتخابات زودرس، نه کابینه نظامی، نه ماندن روحانی، نه خانه تکانی و ... هیچکدام این رژیم را از زیر تیغ جنبش برای به زیر کشدن آن نجات نخواهد داد. کرشمه های روحانی بی عمامه پای تلویزیون و تماشای جام جهانی فوتبال، توچال رفتن های جناب دکتر و پاکسازی عمامه ها از کله مقامات و عقب نشینی ها و ملاطفت های خامنه ای، همه و همه نه تنها برد هیچ فریبکاری ندارد که تماما توسط مردم همچون شلاقی به صورت جناب رئیس جمهور و مقام معظم رهبری و همه شخصیت هایشان ترکش میکند.
روزهای آخرشان نزدیک است. باید متحد و متشکل شد. حزب حکمتیست مناسب ترین ظرف برای ایجاد اتحاد و تشکل همه مردم آزادیخواه و برابری طلب است. در سطوح و به اشکال مختلف با این حزب متحزب شوید!
جمع کردن اوباش بسیج از خیابانها
معاون رئیس اوباش بسیجی اعلام کرده است که بنا به دستور شورای امنیت، "ایست و بازرسی از دستور کار بسیج خارج شد". ایشان فرموده اند: "با توجه به ثبات امنیت بالای کشور و توانمندی ناجا و اشراف بالا، ایست و بازرسیهای ما کاهش پیدا کرده".
اوباش چماقداری که از همان روزهای اول انقلاب ابزار سرکوب انقلاب و ارعاب مردم بودند، در خیابانها قمه میکشیدند و به روی زنان اسید میپاشیدند، امروز و در بحرانی ترین دوره حیات جمهوری اسلامی، در دوره ای که دنیا و حتی سران رژیم از رفتن حکومتشان میگویند، در دوره ای که کارخانه و خیابان و دانشگاه به محل اعتراض و تجمع و شعار مرگ بر جمهوری اسلامی تبدیل شده است، اعلام میکنند "با توجه به ثبات امنیت بالای مملکت" به قفسهایمان برمیگردیم!. و همگان باور کردند!!!!
بازگرداندن این سگهای هار به قفسهایشان نه از سر امنیت و ثبات بالای حکومت که از سر ناتوانی این ارگان سرکوب در مرعوب کردن مردم است. امروز حضور هر یک بسیجی در مقابل مردم نه فقط مایه هراس نیست که منجر به خشم بیشتر و تعرض بیشتر میشود. اینها به حق سمبل توحش حاکمیت اند و به همین دلیل در این روزهای بحرانی از خیابانها جمع شان میکنند.
خلح سلاح کامل و جمع کردن بساط سرکوب و اوباش و چماقداران رژیم اما کار ما است. کار نیرو و جنبشی که با سرنگونی جمهوری اسلامی بلافاصله همه نیروهای سرکوب آنراز نیروی انتظامی تا ارتش و سپاه و اوباش بسیجی را خلع سلاح میکند و مردم مسلح را برای دفاع از زندگی و انقلاب خود سازمان میدهد.
منتشر شده در نشریه حکمتیست شماره ٢۱۴