روحانی قهرمان "اعتدال و میانه روی و تعامل"، چند ماه پیش در پیام نوروزی اش از سال ٩٥ بعنوان سال بهبود اقتصادی و تعامل با غرب اسم برد. بعد از یکسال وعده سرخرمن "گشایش اقتصادی" و حل معضلات اقتصادی و معیشتی جامعه، دوباره وعده داد که انشالله در سال ٩٥ با همکاری و تلاش و کوشش داخلی و با تعامل سازنده با جهان، جامعه در مسیر رونق، تلاش و رشد و فعالیت اقتصادی قرار خواهد گرفت. خامنه ای هم، جانشین رهبری که اعلام کرده بود "اقتصاد مال خر است"، سال ٩٥ را سال "اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل" اسم گذاری کرد.
ظاهرا همه سران رژیم از اصولگرای تندرو تا اصلاح طلب میانه و جبهه وسیع معتدلیون بر اینکه اقتصاد، رفاه و معیشت مردم مهمترین مسائل رودرروی جمهوری اسلامی است، توافق نظر دارند. ظاهرا همگی با پرچم مستصعف پناهی سنتی جمهوری اسلامی جوابهای خود را میدهند. یکی بدنبال دوستی با غرب برای "گشایش اقتصادی" است و دیگری توسعه و رشد اقتصادی را در گرو "اقتصاد مقاومتی" و فاصله از غرب و نزدیکی به کشورهای عضو شانگهای میداند. روحانی کماکان برای آرام و "راضی" نگاه داشتن مردم وعده های گشایش اقتصادی، دورنمای بهبود اقتصادی، کم شدن نرخ تورم و گرانی، اشتغال زایی و .... تحت حاکمیت خود را تکرار میکند و جناح رقیب با کوبیدن بر طبل شکست برجام، مشغول "افشا" پوچی وعده های روحانی، شکستهای اقتصادی دولت و انتشار آمارهای تکاندهنده در مورد گسترش بیکاری و رکود و فقر و تورم و ... است.
وضع چنان بد است که خود دستگاههای دولتی هم علیرغم تبلیغات کر کننده شان حول سفرهای مدام هیاتهای اقتصادی به ایران و قراردادهای "عظیم اقتصادی" که قرار است بسته شوند، علیرغم ژست های روحانی در موفقیت در مقابله با بیکاری و گرانی و تورم، از متوسط نرخ بیکاری ١١ درصدی، از نرخ رشد منفی اقتصاد در سال گذشته، از منفی بودن ایجاد شغل در بخش صنعت، از نرخ بالای تورم، از گرانی مواد اولیه خوراکی و مسکن و ....گزارش میدهند. اما منتسب کردن اینها به ناتوانی دولت روحانی و شکست برجام از طرف رقبای اصولگرا فقط عوامفریبی و استفاده جناحی کردن از پوچی وعده های بهبود اقتصادی دولت اعتدال نیست. این فقط جنگ با دولت اعتدال و رئیس جمهور "میانه رو" آن نیست. تکرار آمار فقر و گرانی و بیکاری و "ما جواب داریم" صرفا مقابله با دولت روحانی نیست. توپهای توپخانه کیهان شریعتمداری و محجوب و لشکر مخالفین درون حکومتی، نه دولت اعتدال که سینه و مغز طبقه کارگر و مردم محروم و به جان آمده را نشانه گرفته است. قرار است این "افشا گری" ها، این سنگ رفاه و بهبود معیشت مردم محروم جامعه را به سینه زدن ها، کیهان شریعتمداری و خانه کارگر و محجوب و .... را به مقام شامخ نمایندگان و سخنگویان اعتراض کارگر و پرستار و معلم و مردم محروم به وضع موجود برساند.
مخاطب شریعتمداری زمانیکه از "بیکاری هزاران کارگر"، از "گرفتاریهای متعدد اقتصادی مردم"، از "محتاج نان" بودن بخش وسیعی از مردم محروم و از عمیقتر شدن فاصله طبقاتی در مملکت، از حقوقهای کلان نمایندگان مجلس و ... میگوید، بخصوص زمانیکه همه چیز را به "مدیریت اشرافی" رقیب منتسب میکند، نه دولت روحانی و مجلس و ولی فقیه و .... که چند میلیون مردمی است که مدتها است از "گشایش اقتصادی" و بهبود و رفاه تحت حاکمیت جمهوری اسلامی قطع امید کرده اند. سنگ معیشت کارگر به سینه زدن کیهان شریعتمداری نه از سر مستضعف پناهی سنتی جمهوری اسلامی که از هراس از پتانسیل انفجاری عظیمی است که میتواند بنیاد جمهوری اسلامی و سرمایه را در ایران به زیر بکشد. خطری که علیرغم خفقان و سرکوب شدید، کل بورژوازی و در راس آن جمهوری اسلامی آنرا بو میکشند.
کل بورژوازی، چه حکومتی و چه برون حکومتی، خود را برای کشمکشهای آتی با طبقه کارگر و مردم محروم آماده میکنند. کل بورژوازی ایران فشار اعتراض کارگر، معلم، پرستار و.. را برخود حس میکند، قدرت و نفوذ عدالتخواهی کمونیستی، راديکاليسم قدرتمند کارگرى و پتانسیل خفته در تک تک این اعتراضات را میبینند و برنامه قربانی کردن دوباره طبقه کارگر را میریزند. اینبار قرار است محجوب ها و شریعتمداری ها در جدالهای طبقات اجتماعى در ايران با پرچم دروغین دفاع از مردم محروم به ناجیان نظام تبدیل شوند و آنرا از تعرض نهایی طبقه کارگر مصون نگاه دارند.
قرار است بر متن خفقان سیاسی حاکم برجامعه، که دست بر قضا هردو جناح بر سر آن متحد اند و هیچ اختلافی این اتحاد عمیق طبقاتی را خدشه دار نمیکند، بر متن ممنوعیت هر نوع تشکل صنفی و سیاسی، بر متن بگیر و ببند فعالین کارگری و مدنی، بر متن سرکوب وحشیانه و سیستماتیک، ارتجاعی ترین و منفورترین مهره ها سوپاپ اطمینان نظام در مقابله با اعتراض علیه فقر شوند.
این پروژه را باید شکست داد و شکست دادن آن کار ما کمونیستها، از کارگران کمونیست تا ما حکمتیستها، است. باید طبقه کارگری که دشمنی کل بورژوازی ایران از رفسنجانی و خاتمی و احمدی نژاد و روحانی تا دوستانشان در اپوزیسیون را با زندگی و آزادی و رفاه خود تجربه کرده است، طبقه کارگری که علیرغم استثمار و بیحقوقی و استبداد از هر امکانی برای اعتراض و مقابله استفاده میکنند را قدرتمند و متحد برای نبرد هاى تعيين کننده آتى آماده کرد. باید طبقه کارگر را نه فقط در مقابل وعده های پوچ "گشایش اقتصادی" روحانی بلکه در مقابل ژست های بیمایه شریعتمداری و شرکا در دفاعشان از معیشت و رفاه متحد کرد.
ما کمونیستها گفتیم "گشایش اقتصادی" سراب است، پوچ است. گفتیم سهم طبقه کارگر از این گشایش چیزی جز استثمار بیشتر، فقر بیشتر و بیکاری نیست. گفتیم امید بستن به این گشایش تباهی طبقه کارگر را بدنبال خواهد داشت. اما همزمان گفتیم معضل اقتصادی امروز جمهوری اسلامی بنیادی تر از معضل دولت اعتدال است، گفتیم چمهوری اسلامی با مشکلات اقتصادی بنیادی تری روبرو است، گفتیم حاکمیت بورژوازی در ایران چه اسلامی یا غیر اسلامی بدون استثمار شدید و خفقان ممکن نیست. گفتیم سیاه و سبز و بنفش جمهوری اسلامی در دشمنی شان با زندگی و رفاه طبقه کارگر و اکثریت مردم ایران شریک اند. همه این حقانیت امروز باید به تلاشی برای متحد کردن طبقه کارگر و مردم محروم برای زیر و رو کردن بنیادهای سیستم گندیده و حاکمیت گندیده تراش تبدیل شود. این اولویت کار حزب ما و همه کمونیستها است.
آذر مدرسی
١٦ مه ٢٠١٦
منتشر شده در نشریه حکمتیست هفتگی شماره ۱۱۳