ما معتقدیم که گشایش در روابط و مراوادات تجارتی و اقتصادی میان دولت های غربی و ایران باید مشوقی باشد برای این کشور ها در جهت گنجاندن پشتیبانی جدی ازحقوق بشر در ایران. دگرگونی به سمت عادی شدن مناسبات بین المللی می تواند سبب شود که نکوهش و مستند سازی بد رفتاری های حکومت با مخالفان سیاسی، نیروهای جامعه مدنی (بخصوص زنان)، و اقلیت های قومی- مذهبی به نتایج موثرتری منجر شود. "
(نامه سرگشاده "جمعی به نام مخالفان و منتقدین جمهوری اسلامی"، در تشویق به حمایت از توافق اتمی با ایران به کنگره امریکا)
اظهارات بالا به زبان آدمیزاد یعنی اینکه جمهوری اسلامی که نه "دشمن" دولت های غربی، که "دوست" آنها است، قرار است که با فشار غرب به رعایت حقوق بشر در ایران گردن بگذارد و به زنان و فعالین سیاسی و اقلیت ها ، آزادی سیاسی بدهد. این ادعای مسخره، نه جوک که محتوای فعالیت سیاسی طیفی است که نام خود را "فعالین مدنی واقع بین و صلح طلب" گذاشته اند.
نامه سرگشاده "جمعی به نام مخالفان و منتقدین جمهوری اسلامی"، در تشویق به حمایت از توافق اتمی با ایران به کنگره امریکا تازه ترین تلاش طیفی است که تاریخا رسالتی جز پاسداری از وضع موجود و خاک پاشیدن به چشم مردم ندارند. مردمی که مدتها است توهم به جمهوری اسلامی و تمکین به وضع موجود را پشت سر گذاشته اند.
"هشدار" این طیف در مورد "خطر حمله نطامی اسرائیل به ایران"، در صورت ناموفق بودن این آشتی، و پز "دفاع از صلح"، همگی مقدمه پیام اصلی این نامه است. پیام اصلی عبارت است از دادن این تصویر که بهبود روابط سیاسی- اقتصادی عرب با ایران قرار است به گسترش "دمکراسی"، به "نکوهش جمهوری اسلامی در بد رفتاری با مخالفان" از جانب دول غربی، به "بهبود وضعیت زنان" و "جامعه مدنی" و ... منجر میشود.
مخاطب این نامه سرگشاده نه نمایندگان کنگره امریکا، که مردمی است که پوچی این ادعاها، پوچی متحقق شدن دمکراسی نیم بند غربی در ایران را در زندگی روزمره شان تجربه کرده اند. مردمی که مدتها است امیدی به آزادی، بهبود زندگی، حق زن و .... را در چارچوب جمهوری اسلامی آنهم به نیروی بخشی از حاکمیت منجمله "دولت اعتدال" و"اصلاح طلبان"، ندارند. مردمی که در همین دو سال حاکمیت دولت مورد حمایت و البته "انتقاد" این اپوزیسیون، شاهد گسترش فقر و فلاکت، گسترش اعدامها، دستگیریها، بیحقوقی زن و ... بوده اند. مردمی که تردیدی در ضدیت جمهوری اسلامی از هر رنگی، سیاه و سبز و بنفش، با آزادی و رفاه و سعادتشان، ندارند.
امروز دیگر کمتر کسی است در اینکه روند آشتی جمهوری اسلامی و امریکا روندی برگشت ناپذیر است شکی داشته باشد. کمتر کسی است در اینکه پیوستن جمهوری اسلامی به کلوپ "جامعه متمدن" مراحل نهایی خود را طی میکند تردیدی داشته باشد. کمتر کسی است در اینکه با این پیوستن دوره بازی های "حقوق بشری" و "دمکراسی خواهی" تمام شده است و در اینکه دوره "مبارزه جامعه بین المللی با تروریسم" و نا امنی" در منطقه نه از کانال جدال با جمهوری اسلامی که در کنار و همراه آن میگذرد، شکی داشته باشد.
امروز دیگر خطر حمله نظامی به ایران، نه از طرف غرب بلکه از طرف سران دولت اسرائیل هم منتفی است. دست راستی ترین ها در هیئت حاکمه اسرائیل امروز علیرغم عر و تیزهای شان، نه فقط حرفی از حمله نظامی نمیزنند که اعلام میکنند با "بهره برداری صلح آمیز ایران از انرژی هسته ای" مخالفتی ندارد.
امروز قلدری نظامی و حمله نظامی از نوع "دخالات های بشردوستانه" در میان خود هیئت های حاکمه آمریکا و اسرائیل، طرفداری ندارد. این سیاست ها امروز در محافل شان با کلمات و جملات رمزی چون "نا امن کردن منطقه" و به "دیپلماسی شانسی بدهید، رد میشود.
پیام آوران "دخالتهای بشردوستانه"، دولت هایی که قرار بود با بمباران و به تباهی کشیدن زندگی میلیونها انسان "دمکراسی" و "حقوق بشر" را به ارمغان بیاورند، امروز این وظیفه "شریف" را به دوستان و متحدین خود در منطقه، از داعش تا عربستان و ایران و ترکیه داده اند.
آشتی امریکا و غرب با جمهوری اسلامی، نیاز ایندوره هر دو قطب، و فاکتور ورود خاورمیانه به دوره جدیدی از حیات، دوره جدیدی از کشمکشها و تقابلها، با وزن جدید بازیگران منطقه ای و بین المللی، است. برای جواب دادن به این نیاز، تمام بهانه های این تقابل و دشمنی، از امریکا ستیزی جمهوری اسلامی تا مبارزه آمریکا با "منشا تروریسم" و "نا امنی در منطقه" همگی خاصیت و مطلوبیت خود را از دست میدهند. سیاست های دیروز، امروز چیزی بیش از پروپاگاندهایی، که گاها و اساسا برای نیروهای خودی لازم است، نیستند.
در دنیای واقعی، دیگر نه امریکا برای جمهوری اسلامی شیطان بزرگ است و نه ایران برای امریکا و غرب منشا تروریسم اسلامی! دوره این جدالها تمام شده است! دوره ای که قرار است شکست سیاسی و نطامی امریکا، شکست سیاسی ایدئولوژیک جمهوری اسلامی را بعنوان پیروزی و دستاورد سیاسی دو طرف قلمداد کنند.
پایان ایندوره و مضحکه تبدیل جمهوری اسلامی از منشا تروریسم و نا امنی به یکی از مهمترین عوامل "تثبیت امنیت و ثبات در منطقه" از جانب امریکا و غرب، پیوستن جمهوری اسلامی به کلوپ کشورهای "متمدن اسلامی" در خاورمیانه و همردیف عربستان سعودی، یکی از مهمترین برکات این آشتی برای جمهوری اسلامی است.
امروز دیگر به یمن این "چرخش" بی حقوقی زن، اعدام، آپارتاید جنیسی، بیحقوقی کارگر، استبداد، فقر، و ..... در ایران همانقدر مورد انتقاد و حمله "وجدان پاک و شریف" دول غربی و جامعه بین المللی قرار نمی گیرید که سنگسار و قطع دست و پا در مراسمهای نمازجمعه عربستان مورد تعرض آنها قرار نمی گیرند.
عضویت ایران در این کلوپ، زنگ پایان تبلیغات دفاع دروغین قبلی آنها از نقض "حقوق بشر" و "بی حقوقی زن" و "استبداد" و .... در ایران است. زنگ پایان در بوق و کرنا کردن هرچند ظاهری اعتراض به دستگیری و اعدام در ایران است. ایران به جرگه ترکیه و عربستان و ... پیوست. دوستی غرب و ایران سرکوب و اختناق و بی حقوقی در ایران را از منظر قدرت ها و نیروهای حاکم، مشروع، قانونی، و در چهارچوب مناسبات دیپلماتیک و بین المللی قابل قبول کرده است. اگر قرار است در خارج از ایران، اعتراضی به مشخصه سرکوب و اختناق جمهوری اسلامی صورت بگیرد، این اعتراض نه ناتو و دولت های در قدرت، که اعتراض مردم محروم و بشردوست در غرب است.
این ها فاکتها و روندهایی نیستند که فقط تحلیلگران و متخصصین و میدیا و سران دولتها به آن واقف اند. اینرا هر کسی که سواد خواندن روزنامه داشته باشد را میداند. اینها امروز داده همگان است. کمپین دامن زدن به این توهم که توافقات هسته ای به "رشد دمکراسی" با تمام نیم بند بودن آن در ایران کمک میکند، اینکه دوستی غرب با ایران، کمرنگ شدن ضدیت با غرب در تبلیغات جمهوری اسلامی، جذب سرمایه غربی به بازار ایران منشا رشد آزادی و گشایش سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در ایران است، وظیفه "شریف" روشنفکران و "کارشناسان" و اپوزیسیون پرو رژیمی، جریانات، سازمانها و شخصیتهایی است که با زور از دایره درون حکومتی ها بیرون اندخته شده اند، است. با این اراجیف کمپین امروزشان را تزئین میکنند. امضا کنندگان نامه سرگشاده، دنباله روان قافله و تحرکی اند که در راس آن طیف توده ای-اکثریتی ها راه انداخته اند.
امروز زیر سایه میدیای دست راستی و در بورس بودن "دولت اعتدال" در میان دول غربی این کمپین ها محلی از اعراب دارند، و سازمان دهندگان آن میتوانند با مدال مخالف و منتقد نظام، نماینده "جمهوری اسلامی خوش خیم" و "معتدل" باشند. اما با به زیر کشیدن جمهوری اسلامی، این وعده دهندگان گسترش آزادی و بهبود در چارچوب و زیر سایه سیاستهای "عقلانی" جمهوری اسلامی، همراه با خامنه ای و روحانی و خاتمی و رفسنجانی پرونده شان بسته خواهد شد.
آذر مدرسی
۱ سپتامبر ۲۰۱۵
منتشر شده در حکمتیست هفتگی شماره ۷۸