مصاحبه رادیو نینا با آذر مدرسی
آسو سهامی: بیننده و شنونده یكی دیگر از برنامه های نینا هستید؛ گرمترین سلامهای ما را پذیرا باشید.
مرحله دوم سیرک انتخابات رئیس جمهوری رژیم روز جمعه ۱۵ تیر ماه به اتمام رسید و مسعود پزشکیان را از صندوق بیرون کشیدند. پزشکیان نیز بلافاصله و بعد از اعلام پیروزی سراسیمه به زیارت قبر خمینی رفت و طی سخنانی اعلام کرد که پیروزیش را نه مدیون کسانی که به او رای داده اند بلکه مدیون خامنه ای است و بدون نقش او بیرون آمدن اسمش از صندوق انتخابات امکان نداشت. ״انتخابات״ ریاست جمهوری چه در دور اول و چه در دور دوم با بایکوت گسترده اکثریت جامعه روبرو شد و كلیت نظام در این نمایش در مقابل مردم آزادیخواه شکست مفتضحانه ای را متحمل شد. حتی اگر آمار غیر واقعی رژیم را منبی قرار بدهیم پزشکیان با رای حدود بیست درصد واجدین شرایط به پیروزی رسید. بیش از۶۰ درصد از واجدین شرایط در این مضحكه انتخاباتی شرکت نکردند. همچنین علیرغم هیاهوی میدیا از مجموع ۴ میلیون ایرانی در خارج از کشور تنها حدود ۸۰ هزار نفر اگر اشتباره نکنم حدود دو دهم درصد در این انتخابات شرکت داشتند.
امروز رفیق آذر مدرسی دبیر کمیته مرکزی حزب حکمتیست خط رسمی امروز مهمان ماست تا ارزیابی ایشان را از انتخابات و وضعیت جمهوری اسلامی پس از انتخابات را بپرسیم.
رفیق آذر همه ما می دانیم که جمهوری اسلامی با بحرانهای عمیق سیاسی، اجتماعی و اقتصادی روبروست شما فکر می کنید این انتخابات چه جایگاهی می تواند داشته باشد و طبقه کارگر و زحمتکشان جامعه و در کل پایین جامعه چه نقشی در این انتخابات داشتند. فکر می کنید با این انتخابات چه تغییری در وضعیت آنها ایجاد خواهد شد؟ در کل این انتخابات مهر چه چیزی را بر خود دارد؟.
آذر مدرسی: جمهوری اسلامی و میدیای آن تبلیغات زیادی کردند که درصد شرکت کنندگان از مرز چهل درصد، که پایین ترین حد شرکت مردم در انتخابات بوده، پایین تر نیامد. اما هم مردم در ایران و هم هر انسانی که سر سوزنی فضای آن جامعه را بشناسد، به پوچ بودن این ادعاها واقف اند.
طیفی از اپوزیسیون پرو رژیم دست به تبلیغات زدند که خیزش ۱۴۰۱ شکست خورد، خیابان شکست خورد، اعتراض انقلابی و رادیکال شکست خورد، در نتیجه عاقلانه این است که با صندوق رای آشتی کنیم. همزمان قبل از انتخابات تشکلهای کارگری، تشکلهای معلمان و بازنشستگان، پرستاران و زندانیان از زندان اوین پیغام دادن که آشتی در کار نیست نه با صندوق رای و نه با جمهوری اسلامی، نه با هیچ نیروی که آتش بیار معرکه نجات جمهوری اسلامی است. بهرحال هم جمهوری اسلامی میدانست، هم مردم و طبقه کارگر می دانستند و هم ما کمونیستها می دانستیم که این انتخابات بی رونق ترین انتخابات دوره ای حاکمیت جمهوری اسلامی میشود. سران رژیم بارها اعلام کرده اند شرکت در انتخابات همزمان رفراندم در مورد ادامه حاکمیت جمهوری اسلامی است و تبلیغات قبل و بعد از انتخابات اساسا برای اعلام مشروعیت جمهوری اسلامی بود.
اما اینکه این انتخابات مهر چه چیزی رو بر خود دارد یا انتخابات چه جایگاهی در رابطه مردم با جمهوری اسلامی و موقعیت جمهوری اسلامی دارد؟ به نظر من این انتخابات مهر شکست جمهوری اسلامی در مقابل مردم را بر خود دارد. مهر شکست جمهوری اسلامی در قبال خیزش ۱۴۰۱ و خیزش های قبلی را بر خود دارد. اینکه از افتخارات مسعود پزشکیان این است که سنت شکنی کرده و در صدا و سیما از قتل مهسا، از خیزش ۱۴۰۱، از تعرض چهل و چند ساله جمهوری اسلامی به زنان صحبت کرده و منتقد این به اصطلاح این تعرض جمهوری اسلامی به حقوق زنان بوده، به خوبی فشار این جنبش رادیکال و آزادیخواهانه را روی انتخابات و جمهوری اسلامی نشان میدهد. ادعای اینکه مسعود پزشکیان نماینده اعتراض مردم است، اعلام این واقعیت است.
انتخاب پزشکیان مهر شکست جمهوری اسلامی در مقابل مردم را برخود دارد. فشاری که پایین به جمهوری اسلامی آورده است. اینکه شما نمیتوانید فقر را به این جامعه تحمیل کنید، استبداد را به این جامعه تحمیل کنید، نیمی از جمعیت آن جامعه، از شهروندان آن جامعه رو از حقوق انسانی، اجتماعی، مدنی، سیاسی و اقتصادی خودش محروم کنید و انتظار داشته باشید جامعه سکوت کند. پلاتفرمهای انتخاباتی هر دو طرف، چه جلیلی با مستضعف پناهی مدل احمدی نژاد و تلاش برای کشاندن بخشهای عقب مانده طبقه کارگر با وعده گشایش اقتصادی و چه پلاتفرم پزشکیان، که ״اصلاح طلبان״ تلاش دارند او را ״اصلاح طلب״ معرفی کنند و خود را پیروز انتخابات قلمداد کنند، هر دو طرف پلاتفرم بخش های مختلف حاکمیت است برای اینکه عقب نشینی تحمیل شده به جمهوری اسلامی را "سیاست آگاهانه" و تشخیص آگاهانه حاکمیت که منطبق با نیازهای ایندوره است قلمداد کنند. اینکه ״دوره عوض شده و شما باید در سیاست، جهت و خصوصیات خود تغییر بدهید״ به طور واقعی سایه سنگین پایین، سایه سنگین اعتراض کارگر، معلم، زن مورد تبعیض قرار گرفته، بازنشسته، اقشار محروم، جوانانی که تشنه آزادی و خلاصی فرهنگی از جمهوری اسلامی هستند، را روی جمهوری اسلامی و انتخابات آن منعکس میکند.
گدایی رای و سوء استفاده از شخصیتهای شناخته شده و معتبر کارگری، تشکلهای معتبر فرهنگیان، بازنشستگان و کارگران توسط هر دو کاندید که بلافاصله با جواب قاطع ״سوءاستفاده از اعتبار ما ممنوع!״ نمایندگان، شخصیتها و نهادهای کارگری، فرهنگیان و بارنشستگان و ... سنگینی سایه خیزش ۱۴۰۱، سنگینی فشار پایین در مقابله با فقر، در مقابل تعرض به معیشت، در مقابله با بی حقوقی، در مقابله با استبداد را بر خود داشت.
پزشکیان نماینده و کاندید نظام بود، ما شاهد بودیم که هیئت حاکمه جمهوری اسلامی بین جلیلی و پزشکیان، دومی را انتخاب کرد چون او قابل کنترل تر، متعهد تر به هیئت حاکمه ایران، متعهد تر به برنامه های که هیئت حاکمه در ایران دارد، است. اما طبقه کارگر و مردم محروم، اکثریت جامعه، برمیگردد، رسما اعلام کرده بودند که در این مضحکه شرکت نمیکنند. از منظر این طبقه و این اکثریت دوره جدید پس از انتخابات جدال و کشمش پایین و بالا به روال قبل ادامه خواهد داشت.
آسو سهامی: ما در برنامه های قبلی نینا در مورد اختلافات درون حکومتی رژیم مخصوصا در مجلس شورای اسلامی و اختلافات قالیباف با دیگر اصولگرایان، راندن اصلاح طلبان از حکومت و اینکه اختلافات درونی رژیم به حلقه های نزدیک به خامنه ای هم کشیده شده، صحبت کرده ایم. گویا قرار است که پزشکیان دولت اتحاد را به وجود بیاورد، فکر می کنید که پزشکیان چه گشایش سیاسی و اقتصادی می تواند بوجود بیاورد؟ آیا شرایط مبارزاتی مردم نیزعلیه جمهوری اسلامی با بر سرکار آوردن پزشکیان تغییر پیدا خواهد کرد؟
آذر مدرسی: تا جایی که به متحد کردن بالا برمیگردد، خوب پزشکیان پرچم آنرا بلند کرده و اعلام کرده کابینه فراجناحی درست می کنیم، همه جناحها را در آن دخیل می کنیم و جناح رقیب دارد محتاط تر از قبل در مقابل پزشکیان صف آرایی میکند.
اینکه جناح های مختلف جمهوری اسلامی اختلافات واقعی دارند را باید به رسمیت شناخت. اختلاف ها هر چند جزیی باشد، مانند گرایش به شرق یا گرایش به غرب، دیپلماسی مسالمت آمیز تر با شرق و خصومت آمیز تر با غرب، همگی اختلافاتی است در چارچوب منافع عمومی سیستم کاپیتالیستی در ایران و روبنای سیاسی اش در جمهوری اسلامی! در نتیجه اختلافات درونی واقعی است. اینکه این اختلافات را چگونه حل میکنند را نه تحریمهای اقتصادی نه فشار آمریکا یا اروپا، بلکه پایین تعیین میکند. اگر پایین برای جمهوری اسلامی خطر جدی باشد، بالا (هیئت حاکمه) برای حفظ خود باید متحد شود و اگر امروز پزشکیان پرچم اتحاد و ״دولت فراجناحی״ به دست گرفته است ناشی از فشار و خطر پایین جامعه است که بالا را وادار به تخفیف کشمکشها کرده است. جمهوری اسلامی متوجه شده است که پس از خیزش ۱۴۰۱ و تشکیل مجلس و دولت ״یکدست״ بالا با انشقاق بیشتری روبرو شده و در صورت عمیقتر شدن فاصله جناحها و تشدید کشمکش آنها، پایین فرصت بیشتری برای ابراز وجود، برای فشار به حاکمیت و اعتراض و شانس استفاده از ضعف دشمن پیدا میکند. در نتیجه پرچم ״کابینه فراجناحی״ بازتاب همین فشار و سنگینی سایه جنبش آزادیخواهانه مردم ایران بر رابطه جناحهای حاکم بخشهای مختلف بورژوازی با هم است. این فشار است که وادارشان میکند کشمکشها را تخفیف دهند و به روشهای متمدنانه تر و غیر سنتی جمهوری اسلامی به سراغ حل اختلافات شان بروند.
در مورد گشایش اقتصادی و سیاسی، شعارها و وعده های زیادی داده میشود. میدیای ״اصلاح طلبان״ از ״پروسترویکای ایرانی״، از گشایش اقتصادی، از ثبات اقتصادی حرف میزنند و گویا پزشکیان قرار است پروستریکای خاتمی، که در آن شکست خورد، را تکرار بکند. در چهارچوب جمهوری اسلامی پروسترویکا، گشایش و بهبود اقتصاد برای طبقه کارگر و اقشار محروم و اکثریت کارکن اون جامعه ممکن نیست. بنبستهای اقتصادی و سیاسی جمهوری اسلامی عمیقتر از این است که با تغییر این رئیس جمهور و آن رئیس جمهور، حتی با تغییر این سیاست اقتصادی و آن سیاست اقتصادی شما بتوانید گشایش اقتصادی بوجود بیاورید. اوضاع حتی از دوره رفسنجانی ، نه فقط برای بورژوازی ایران بلکه برای کل سیستم سرمایهداری در جهان،خیلی وخیم تر است. اگر رفسنجانی می توانست برای دوره کوتاهی در بخشهایی از بورژوازی امید به گشایش اقتصادی را بوجود بیاورد و نوری در انتخاب تونل تاریک بحران اقتصادی روشن کند، امروز در دورهای که سیستم سرمایه داری در جهان با یک بحران عمیق و مزمن روبرو است و بازتاب سیاسی اقتصادی اجتماعی آنرا در غرب میبینید، متحقق کردن پروسترویکا در ایران و گشایش و ثبات اقتصادی چیزی بیش از یک شعار پوچ نیست.
مولفه مهم دیگر بحران سیاسی در داخل ایران است. جدال مردم با جمهوری اسلامی و حادتر شدن دائمی آن و تلاطمهای دائمی و بی ثباتی اوضاع برای حاکمیت خطرناکتر از آن است که جمهوری اسلامی قادر باشد این درجه از عقب نشینی را انجام دهد. جمهوری اسلامی در ابعاد جهانی و در عرصه اقتصادی با بورژوازی جهانی روبرو است که در بحران است و در ابعاد داخلی با جنبشی که در کمین نشسته و آماده به زیر کشیدن آن است.
بهرحال بحران اقتصادی سیاسی جمهوری اسلامی خیلی عمیقتر بنیادیتر از آن است که بتواند مثلا با لغو تحریمها و بهبود رابطه با غرب خود را نجات دهد.
آسو سهامی: موضوع مهم دیگر در رابطه با انتخابات، نقش میدیا و نیروهای اپوزیسیون پرو رژیمی در این انتخابات است. سوالی که مطرح بوده این است که چرا رسانه های فارسی زبان غرب در این دوره نقش و تلاش زیادی در کشاندن مردم به پای صندوقهای رای ایفا کردند. چرا میدیای غرب پشت پزشکیان را گرفت؟
آذر مدرسی: ببینید میدیای غرب نماینده رسمی سیاستهای دول غربی اند. دول غربی طبیعتا بین کاندیدی که یک درجه پرو غربی است و کاندیدی که پرو شرقی است و هنوز بر طبل ضدیت با غرب و آمریکا میکوبد، اولی را ترجیح میدهند. در نتیجه میدیای فارسی زبان در غرب سیاست رسمی دولتهای شان را پیش میبرند. تبلیغات غیر مستقیم برای پزشکیان، همصدا شدن انها با ״اصلاح طلبان״ داخل کشور ناشی از این واقعیت است. طبیعی است اتحادیه اروپا بلافاصله با انتخاب پزشکیان اعلام کند که حاضر با دولت جدید وارد تعامل و مذاکره شود، که چه در میدیای ״اصلاح طلبان״ در ایران و چه در میدیای فارسی زبان در خارج با یک هیاهوی زیادی لانسه شد گویا معضل جمهوری اسلامی و مردم ایران تحریمها است و زیر سایه پزشکیان این معضل خواهد شد. در نتیجه از میدیایی که سیاست رسمی دولت خود را پیش میبرند انتظار زیادی نباید داشت.
این میدیای رسمی را نباید به عنوان میدیای آزاد به رسمیت شناخت. مدتها است میدیای رسمی در مورد هیچ مسئلهای آزاد و مستقل از دولتها نیست. نه در مورد فلسطین آزاد و مستقل است نه در مورد انتخابات انگلیس، نه در مورد انتخابات فرانسه و نه در مورد انتخابات ایران آزاد و مستقل است. سیاستهای دولتها تعیین میکنند میدیا چه سیاستی را تبلیغ کند یا نکند، همانطور که سیاست جمهوری اسلامی تعیین میکند صدا و سیمای جمهوری اسلامی چه بگوید و چه نگوید.
در نتیجه برای ارزیابی از میدیای رسمی در غرب، فارسی زبان یا غیر فارسی زبان، باید ببینیم دول غربی چه می خواهند و چه نمیخواهند. باید ببینیم دول غربی چه نوع جمهوری اسلامی را ترجیح میدهند و بر مبنای آن میدیا چه برخوردی با کاندیداهای می کنند.
در مورد اپوزیسیون پرو رژیم هم، اینها سنتا سیاست بخشی یا جناحی از رژیم، اصلاح طلبان، را پیش برده اند. نیروهایی مثل اکثریت یا حزب چپ نوین، بعنوان اصلاح طلبان برون حکومتی، از عناصر و شخصیتهای منفرد آن تا نیروهای سیاسی که با اردنگی جمهوری اسلامی به اپوزیسیون رانده شدند، بخشی از جنبش ״اصلاح رژیم از درون״ اند و سنتا به عنوان بخش برون حکومتی این جنبش و به نام اپوزیسیون سیاست خود را پیش میبرند. تلاش ایندوره این نیروها و شخصیتهای آن برای کشاندن مردم پای صندوق رای به نظر من به درجه ای نشان از نه فقط عقب بودن و پرت بودن شان از فضای سیاسی جامعه، بلکه نشان از ابله بودنشان از نظر سیاسی است. این نیروها با اتکا به میدیای گسترده ای که را در اختیار دارند و تبلیغات زیادی که به راه انداختند، فقط کمتر از دو دهم درصد از ایرانیان خارج کشور را، که احتمالاً حتی نیروی سازمانی شان هم نیست، به پای صندوق های رای کشاندند. همانطور که ״اصلاح طلبان״ و ״اصولگرایان״ نتوانستند کل نیروی و پایه خود را پای صندوقهای رای بیاورند.
مسئله مهمتر اما این است که شما در مقابل تلاش وسیع این میدیا و نیروها، شاهد فشار دائم و ابراز وجود دائم تشکلها و فعالین سیاسی اجتماعی و کارگری در داخل هستید. این دو قطب را باید به همین روشنی و لخت و عریان در مقابل هم قرار داد. در شرایطی که این اپوزیسیون پرو رژیم، این شاخه برون حکومتی جنبش اصلاحات، اعلام کردند که ما شکست خوردیم، مردم شکست خوردند، اعتراض از پائین بیهوده است و باید با صندوق رای جمهوری اسلامی آشتی کنیم، دنیا صدای زنان آزادیخواه چپ و سوسیالیست را از زندان اوین شنید که اعلام کردند زیر حاکمیت جمهوری اسلامی، اشتی در جامعه موجود نیست، کارگران هفت تپه رو دیدند که با صدای رسا اعلام کردند ما به سرمایه داران رای نمیدیم، تنها انتخابات آزاد انتخابات شوراهای مردمی است. تلاش هر دو جناح که با منسوب کردن نمایندگان و شخصیتهای معتبر و محبوب کارگری و نهادهای مستقل کارگری، فرهنگیان و بازنشستگان و ... عقب ماندهترین بخش های طبقه کارگر را تحمیق و به سیاهی لشکر خود تبدیل کنند، با تندترین و رادیکالترین لحن ممکن از طرف تشکلهای کارگری بازنشستگی و فرهنگیان جواب گرفت.
جدال طبقه کارگر و مردم محروم برای آزادی و رفاه علیه جمهوری اسلامی و تمامی حامیشان هست. مهم نیست این حامی چین یا روسیه است یا آلمان، فرانسه، امریکا، یا نیروهای سیاسی راست و ارتجاعی پرو رژیم یا پرو امریکایی یا ....! این دو صف در مقابل هم صف کشیده اند و این انتخابات یک بار دیگر تقابل این دو صف را به نمایش گذاشت. تقابل میان اکثریت مردم که اعلام میکند برای به دست گرفتن سرنوشت خود باید از جمهوری اسلامی عبور کنم و برای عبور از جمهوری اسلامی جدال میکنم و حاکمیتی که همراه تمام حامیان خود، در یک صف. یک روز با اعدام یک روز با صندوق رای، در مقابل مردم ایستاده است! این جدال ادامه دارد و انتخابات امسال اپیزودی از این جدال بود که مهر شکست بلوک حاکم و حامیانش را برخود دارد. باید منتظر کشمکشهای جدیتر و جدالهای جدیتر بین مردم و جمهوری اسلامی بود. تا وقتی که جمهوری اسلامی سرکار است پایانی در کار نیست.
آسو سهامی: فیق آذر، من سوال بیشتری ندارم شما اگر نکته ویژه تری دارید، بفرمایید.
آذر مدرسی: من نکته ویژه تری ندارم جزاینکه فکر میکنم ما کمونیستها و مردم، طبقه کارگر، اقشار محروم و زنان و جوانان آزادیخواهی باید این درجه از پیشروی خود را به رسمیت بشناسیم. نباید اجازه بدهیم تبلیغات و هیاهوی دشمنان مان یک سر سوزن مانع دیدن این پیشروی ها شود. باید سنگرهایمان را محکم تر کنیم. باید برای پیشرویهای بیشتر آماده شویم و باید هرچه بیشتر و هرچه بیشتر متشکل، در هر شکلی که فکر میکنیم و متحزب خود را برای جدالهای جدیتری که در پیش است آماده کنیم. بدون این آمادگی، بدون داشتن تصویر روشن، بدون داشتن تشکلهای مان در این جدالها، پیشروی و پیروزی سخت خواهد بود. باید خودم و برای جدال نهایی آماده کنیم.
منتشر شده در نشریه کمونیست ماهانه ، دور دوم، شماره ۲۷۱
با تشکر از رفیق وریا نقشبندی در پیاده کردن فایل صوتی