گفتگوی رادیو نینا با آذرمدرسی
هیمن خاکی: در چند روز گذشته سیل از شمال ایران تا مرکز و غرب کشور را در بر گرفته. تصاویر منتشر شده در شبکه های مجازی نشان میدهد که تعداد زیادی کشته و مجروح شده اند. همچنین ما در این چند روز به روال همیشگی شاهد بودیم که دولت و ارگانهای دولتی در همیاری و اسکان و سازماندهی سیل زدگان هیچ تلاشی نکرده اند. بازهم ما شاهد بودم که مثل همیشه نیروهای مردمی از سرپل ذهاب زلزله زده و سیل زده دست به دست هم دادند تا کمکهای مردمی را جمع آوری کنند. هرچند تا کنون میزان کشته شدگان بطور دقیق اعلام نشده، اما شاهد هستیم که هرلحظه به میزان تلفات اضافه میشود. علاوه بر اینها اخبار حاکی از این است که احتمال بروز سیل دراستانهای دیگر ایران بسیار زیاد است.
آذر مدرسی چطور ممکن است که در عرض چند روز بخش زیادی از جامعه به واسطه سیل فلج میشود؟ وقتی خبرها را میشنویم باورکردنی نیست که در عرض چند روز ما شاهد که بخش زیادی از ایران زیر آب میرود و راههای تعداد زیادی از روستاها قطع میشود و بطور کلی جامعه فلج میشود.
آذر مدرسی: با شب بخیر به شما و شنوندگان رادیو نینا. همانطور که شما هم گفتید همه ما در شوک بزرگی هستیم که چطور ممکن است در عرض چند روز نیمه یک کشور هشتاد و چند میلیونی با خطر نابودی مطلق روبرو شود. میدیای رسمی جمهوری اسلامی با عنوان "ایران زیر آب" خبر سیل را منتشر میکنند.
این سیل صرفا بلایی طبیعی نیست. همه میدانند که این فاجعه و حتی ابعاد آن یک اتفاق یکباره که کسی از آن خبر نداشته و یا هشدار نداده نیست. امروز همه مردم در ایران به حق میگویند که "هیچ بلایی صرفا بلایی طبیعی نیست"! درست است این چند روز با بارندگی و طوفانهای شدیدی در منطقه روبرو بودیم، اما حاکمیت که به هر دلیلی ناتوان از حفاظت دفاع از شهروندان خود را در مقابل سیل، زلزله و هیچ بلایای طبیعی است شریک جرم این بلایا است. معلوم نیست این حاکمیت کجا مسئولیت دفاع و حفاظت از زندگی و امنیت شهروندان را به عهده میگیرد. ابتدایی تریم وظیفه هر حکومتی پیشگیری از لطمات و خسارات سیل و زلزله و دیگر بلایای طبیعی، آمادگی برای مقابله فوری با این بلایا، از اطمینان از قدرت مقاوت ساختمانها و راهها و ... در مقابل سیل و زلزله را دارند، کانال کشی در مناطق سیل خیز و دهها و دهها اقدام دیگر برای حفاظت از زندگی شهروندان آن جامعه است. خطر سیل و طوفانهای ویران کننده در ایران از ژاپن، امریکا و .... بیشتر نیست، خطر زلزله در ایران از بسیاری از کشورهای دیگر بیشتر نیست، اما به دلیل آمادگی از پیشی شما در هیپچکدام از این کشورها شاهد چنین فاجعه عظیم انسانی و چنین خسارات وسیعی نیستید. در ایران برعکس حاکمیت خود را مسئول هیچ وجهی از زندگی شهروندان آن جامعه نمیداند. از مردمی که در تهران، شیراز، و سایر مناطقی که یا سیل زده هستند یا با خطر سیل روبرو هستند بپرسید دولت مشغول چه اقداماتی است، دو نکته را میگویند: اولا هر نهادی مسئولت را به نهاد بغل دستی یا نهاد رقیب پاس میدهد. یکی هلال احمر را مقصر میداند، هلال احمر استاندار را مسئول میداند و استاندار وزیر راه و وزیر راه کمیسیون مقابله با بحران و .....، هیچ نهاد و مسئولی حاضر نیست مسئولیت مقابله با این اوضاع و جلوگیری از این فاجعه انسانی را به عهده بگیرد. دومین نکته این است که شما هیچ نشانی از اقدام عملی و اضطراری برای کمک به مردم سیل زده، برای انتقال آنها به مناطق امن، به تهیه امکانات زندگی و ... نمیبیند. به جای آن از صد و سیما اعلام میکنند چون در چهل و هشت ساعت آینده خطر سیل در مناطقی هست، مردم مواظب خودتان باشید و سفر نکنید! این همه کاری است که مسئولین این مملکت برای مقابله با سیل میکنند. در صورتیکه در تمام کشورهای متمدن دنیا وقتی خطر سونامی، سیل، زلزله، طوفانهای دریایی و ... هست دولت مردم را به مناطق امن منتقل میکند. در جمهوری اسلامی از هیجکدام از این تلاشها خبری نیست. جمهوری اسلامی نه فقط قبل از بروز فاجعه خبری از اقدامات پیشگیرانه نیست که حتی بعد از سیل و زلزله هم آخرین کسانی اند که برای کمک به مردم در محل حاضر میشوند. آخرین نهادهایی که به داد مردمی که زیر آوار سیل و گل و آب یا ساختمان ویران شده گیر کرده اند، میرسند نهادهای مسئولی اند قاعدتا و قانونا کارشان کمک رسانی و حفاظت از جان و زندگی مردم است. این بلایا حتما بلایای طبیعی است اما ابعاد این بلایا و خسارت ناشی از آن خساراتی غیر قابل جلوگیری و اجتناب ناپذیر نیستند. دولت و حاکمیت هر مملکتی مسئول تخفیف و به صفر رساندن ابعاد خسارات چنین بلاهایی است. تکنولوژی، دانش و امکانات جامعه بشری در قرن بیست و یک آنقدر بالا است که بتواند میزان خسارات انسانی و غیر انسانی چنین بلایی را به صفر برساند و مانع از فاجعه ای مثل گلستان و مازندارن شوند که شهر و روستا زیر آب غرق شوند و مردم این چنین زیر آوار ساختمانها یا در لجنزارها قربانی شوند. جمهوری اسلامی حتی آمار دقیقی از کشته شدگان، زخمی ها و گمشدگان ندارد. باید از میدیای اجتماعی و نهادهای مردمی پرسید تا تصویر دقیقتری از ابعاد خسارات و تلفات انسانی بدست آورد. بطور نمونه جمهوری اسلامی از کشته شدن ۹ نفر در شیراز میگوید در صورتیکه مردم میگویند فقط در شیراز نزدیک به سیصد نفر مفقود اند.
بطور واقعی در قرن بیست و یک طبیعت سهم کوچکی در چنین فاجعه انسانی را دارد و سهم اصلی تر را حاکمیتی دارد که از روز اول مسئولیتی در قبال مردم نداشته، هیچ اقدامی برای ممانعت از این فاجعه انجام نداده، بعد از بروز سیل یا زلزله هم هیچ اقدامی برای کمک به قربانیان این فاجعه، کمک به بازسازی مناطق پس از فاجعه ندارد.
امروز همه ما قلبمان در مشت مان است که چطور این مردم میتوانند با کمترین امکانات از این فاجعه جان سالم به در ببرند.
هیمن خاکی: به قول شما در این مورد هم دولت نه فقط تلاش نکرد که اوضاع را برای مردم سیل زده بهتر کند، بلکه نقش مخربی هم داشت. اما در مقابل دولت که در طول حیاتش همیشه این نقش مخرب را داشته و ما در تمام زلزله ها و فاجیع طبیعی شاهد آن بودیم، شاهد بودیم که وقتی بلایی طبیعی اتفاق می افتد مردم از شهرهای متفاوت، از گوشه و کنار ایران با احساس همدردی دست به دست هم میدهند و سعی میکنند به کمک مردمی بروند که سیل زده یا زلزله زده هستند. در این مور هم شاهد بودیم که با شروع سیل در گلستان نهادهای متفاوتی شکل گرفت که درخواست کمک و جمع کردن اقلام ضرروی برای سیل زدگان بودیم. حتی سرپل ذهاب، که زلزله زده است و امروز خبر سیل در آنجا را هم دادند، دست بدست هم دادند که بتوانند به کمک هم بیایند.
شما این موضوع را چظور ارزیابی میکنید؟ چون ما با دو چهره متفاوت روبرو هستیم. از یکطرف با یک دولت غیر مسئول و ض مردمی طرف هستیم و از یک طرف با چامعه ای که دست بدست همدیگر میدهد تا بتواند این شرایط سخت را سپری کند.
آذر مدرسی: همانطور که شما گفتید ایران یک جامعه متناقض است. ایران حاکمیتی دارد که سرسوزنی احترام و ارزش برای شهروندان این جامعه قائل نیست، مستقل از اینکه این حاکمیت تا چه حد ارتجاعی است. این حاکمیت سرسوزنی مسئولیت، سرسوزنی احترام، سرسوزنی ارزش برای جان شهروندان آن جامعه قائل نیست و با لاقیدی کامل به زندگی، رفاه، آسایش و امنیت مردم برخورد میکند. این حاکمیت اما نتوانسته این قساوت قلبی، این بی مسئولیتی و سنگدلی حاکمیت را به جامعه تزریق کند. ایران مملوم از انسانیت، مملو از عشق به همنوع و بشردوستی است. اینرا در موراد متعددی مانند زلزله بم، زلزله کرمانشاه و سرپل ذهاب، منجیل، در حمایت از کارگری که حقوقش را نمیدهند و اعتصاب میکند و شهری در حمایت از او به خروش می آید، دیدیم.
بله جامعه ایران یک جامعه متناقض است. حاکمیتی سرتاپا ارتجاعی و فاسد و مردمی که لبریز از انسانیت و عشق به همنوع خود اند. کمکهای مستقل مردمی از کمکهای مالی تا تهیه اقلام مورد نیاز مردم، از محل تا تهران تا در میان قربانیان دیروز زلزله در سرپل ذهاب، که میدانستند مردم سیل زده امروز در گلستان و مازندران چه میکشند، راه افتاد و مردم همان سفره حقیر خود را با سیل زدگان تقسیم کردند و به کمک شان رفتند. این انساندوستی و بشر دوستی مردم قابل ستایش است و بیاد دست تک تک کسانیکه این موج انسادوستی را سازمان میدهند فشرد. یک مسئله را باید مردم یاد بگیرند و به نظر من یاد گرفته اند و تجریه کرده اند آنهم این است که نه در موقع زلزله میتوانید منتظر کمک از بالا، از حاکمیت، باشید، نه در موقع سیل، نه در موقع جنگ، نه در موقع بیکاری، نه زمانیکه فقر یقه تان را گرفته، نه وقتیکه فرزندتان بیمار است و... در هیچ شرایط سختی دولت و حاکمیت به داد ما نمیرسد. به همین دلیل متکی شده بیشتر و بیشتر به نهادهای مردمی، نهادهایی که امروز کمک به سیل زدگان و فردا کمک به مردم محله ای برای تامین آب آشامیدنی را در دستور خود میگذارد، حیاتی است. نهادهایی دائمی که میتواند شورای مردمی در محله، در کارخانه، در دانشگاه و شهر و ... باشد. شوراهایی که میتواند به بخشهای مختلف جامعه که به هر دلیل مثل بلایای طبیعی و بی مسئولیتی حاکمیت با خطر مرگ روبرو است، تا کسی که قربانی بلای فقر و بیکاری و دستمزد پرداخت نشده است، رسیدگی کند.
شوراهای مردمی که به حاکمیت اعلام میکنند: شما لیاقت حاکمیت کردن، لیاقت دفاع از امنیت و رفاه و زندگی و آسایش من و فرزندانم را ندارید و ما خودمان این مسئولیت را به عهده میگیرم. شوراهای مردمی باید بتوانند هرلحظه هر فاجعه ای گیش می اید به مردم کمک کنند و اجازه ندهند مردم قربانی فاجعه ای مثل سیل، زلزله، فقر و .. شوند. نهادینه و دائمی کردن این نهادهای مردمی، تبدیل کردن آن به شوراهای مردمی که خود را در مقابل همه چیز آن جامعه خودش را مسئول میداند، تنها راهی است که میتوانیم از خودمان دفاع کنیم. نه امیدی به حاکمیت هست، نه امیدی به خدایی هست، نه امیدی به نخست وزیر و رئیس جمهوری هست، نباید به هیچکدام از اینها امیدی بست. چهل سال حاکمیت جمهوری اسلامی به مردم نشان داد که فقط و فقط به نیروی خودشان اتکا کنند. نشان داد فقط با نیروی خودشان میتوانند از زندگی، امنیت و اسایش خودشان دفاع کنند. این انساندوستی عظیم و عمیق را باید دائما نگاه داشت و روی آن شوراهای مردمی را ساخت. شوراهای مردمی باید یتوانند در هرجایی که شکل گرفتند به کمک مردم در هر نقطه ای از ایران بروند، دولتی که بخواهد نجات دهد، بخواهد کمک کند و مسئول باشد در کار نیست! اینرا مردم فهمیده اند.
امروز وقت آن است که بگوئیم: شما نمیتوانید جامعه اداره کنید خودمان اداره میکنیم! شما نمیتوانید ما را در مقابل خسارات زلزله محفوظ کنید، خودمان اینکار را میکنیم. شما نمیتوانید وقتیکه سیل می آید به داد ما برسید، ما به داد خودمان و همنوع مان میرسیم. باید این خودمان اداره میکنیم را نهادینه کرد وگرنه این بلا هم از سر میگذرد و قربانیان به هزاران نفر میرسند، جامعه غم زده و ماتم زده با چنین موج انساندوستی باید یکبار دیگر منتظر باشد که بلای بعدی کی و بر سر مردم چه منطقه ای میاید تا دوباره خودش را برای مکم رسانی سازمان بدهد. باید این سازماندهی، این کنترل و اداره زندگی و جامعه را، در شرایطی که حاکمیتی عملا موجود نیست و فقط دستگاه سرکوبش کار میکند، دائمی کرد.
اجازه بدهید همین جا از طرف حزب حکمتیست (خط رسمی) همدردی خودمان را با تمام سیل زدگان، با تمام مردمی که در اثر این واقعه لطماتی دیده اند، ابراز کنم. ما را در این روزهای سخت در کنار خودتان بدانید. رفقا و فعالین ما در کنار و همپای شما به سیل زدگان کمک میکنند. امیدواریم این آخرین فاجعه ای باشد که از شما قربانی میگیرد.
منتشر شده در حکمتیست هفتگی شنماره ۲۵۱