آیا قابل تصور بود که در قرن بیست و یک این گفته هیتلر که: "دوران جنگ بهترین زمان برای از میان بردن بیماران لاعلاج است!" و عملیات تی ۴ (پروژه کشتن معلولین و افراد ناتوان از کار کردن) نه بعنوان سیاست یکی از سنگدل ترین، جنایتکارترین و ضد انسانی ترین جنبشهای تاریخ بشریت، فاشیسم هیتلری،  که امروز و  در دل "بحران کرونا"،  تحت عناوینی چون "مصونیت گله ای"، "تعیین اولویت رسیدگی به بیماران"،" اقتصاد اول" و "ضرورت قربانی شدن بخشی از جامعه برای نجات اقتصاد" رسما و عملا سیاست بخشی از بورژوازی در جهان شود!

آیا قابل تصور بود اینکه: "دوره جنگ با کرونا بهترین زمان برای خلاصی از سالمندان و بیماران بیفایده و هزینه ساز است"! سیاست رسمی اما غیر علنی و اعلام نشده بورژوازی جهانی شود؟ البته اینبار نه بعنوان "نجات نژاد آریایی" که برای "نجات اقتصاد" و"نجات نیروی کار!"

آیا قابل تصور بود که پلاکارد فاشسیتها در آلمان در سالهای ۳۹-۴۵، که: "۶۰ هزار مارک، این خرجی است که یک مبتلا به بیماری ژنتیکی در مدت زمان زندگی خود روی دست جامعه می‌گذارد. شهروند محترم، این پول شما هم هست!" را امروز از زبان ژورنالیستهای دست راستی در بریتانیا تحت عنوان "اختصاص ۳۵۰ بیلیون پوند برای نجات چند صد هزار نفری پیر و بیمار، استفاده غیر مسئولانه از پول مالیات دهندگان است" را در میدیا مشاهده کرد؟

پشت هیاهوی تلاش دولتها برای نجات شهروندان، واقعیاتی تکان دهنده و تحرکی فاشسیتی و خطرناک در جریان است که  در میدیای رسمی به ندرت به چشم میخورند! این واقعیات بیش از ویروس کرونا زندگی میلیونها انسان، و بشریت را تهدید میکند. فاشیسمی که از بورژوازی "جهان متمدن" در کشورهای "مهد تمدن" و دمکراسی تا بورژوازی حاکم در کشورهای"غیردمکراتیک" و "توتالیتر" در آسیا و افریقا و امریکای لاتین دست در دست هم آنرا نمایندگی میکنند. شبح این فاشیسم، این بار به بهانه کرونا،  یکبار دیگر بشریت را تهدید میکند.

ظاهرا سیاست بولسونارو، مشهور به ترامپ برزیل، با سیاست "اقتصاد اول" و اعلام اینکه "خوب عده ای میمیرند و زندگی همین است!" یا" نمیتوان کارخانه اتوموبیل سازی را بدلیل مرگ بر اثر ترافیک بست"،  "رعد و برق در آسمان بی ابری بود" و "خشم و نفرت" روسای "جهان متمدن" و میدیای رسمی شان را به دنبال داشت. در حالیکه بولسونارو، حرف دل عملکرد خودبخودی هارترین بخش سرمایه را، بدون "نزاکت سیاسی" میزند! خشم بخش "معتدل تر" بورژوازی جهانی از بولسونارو و  این درجه قساوت قلبی او، از این درجه از بی مسئولیتی او،  در اصل خشم از صراحت در اعلام سیاست "پاکسازی نسل به درد نخور و ناکارا و بیماران بیفایده برای جامعه" است! سیاستی که قبل از بولسونارو، روسای "جهان متمدن و دمکرات" در امریکا و بریتانیا در بسته بندی "انسانی و علمی" "ابتلا و مصونیت گله ای و از بین رفتن صدها هزار نفر بهترین راه علمی و عملی مقابله با کرونا است!" را، زمانیکه آمار مرگ و میر در چین نشان میداد که سالمندان وافراد با بیمارهای مزمن بیشترین قربانیان کرونا را تشکیل میدهند، سیاست رسمی خود اعلام کردند. سیاستی که به سرعت زیر فشار افکار عمومی و اعتراض مردم در ظاهر از دستور خارج شده اما در عمل در حال اجرا است.

شبکه اجتماعی توییتر پست بولسونارو را حذف کرد و سایر میدیای رسمی او را بعنوان نادان ترین سیاستمدار سنگسار کردند و قساوت قلبی او را به خصلت "عقب مانده" و "خشن" امریکای لاتین و حکومتهای "غیر دمکراتیک" این جغرافیا نسبت دادند و فریاد زدند در برزیل بیش از یک میلیون نفر در اثر ویروس کرونا جان خود را از دست خواهند داد و دولت برزیل مسئول است. اما همزمان سیاست دولت سوئد، سوگلی تاریخی "دولت رفاه"  که: "ما مرگ سالمندان را به نفع جوانان انتخاب می کنیم!"، سیاست دولت اسپانیا مبنی بر قطع مداوای بیماران مزمن مبتلا به کرونا و افراد بالای ۸۰ سال و امروز قطع مداوای بیماران بالای ۴۵ سال، سیاست دولت ایتالیا در اولویت دادن به جوانان و افراد سالم در نجات و اختصاص کپسول اکسیژن به آنان و سیاست مشابه دولت بریتانیا تحت عنوان "اولویت بخشی به مداوای بیماران مبتلا به کرونا"، بعنوان سیاستهای "متمدنانه" و "مسئولانه"،  "قابل اجرا در شرایط بحرانی کنونی" و برای "نجات نظام پزشکی" و "کنترل" ابعاد فاجعه، معرفی میکنند.

مشاور پزشکی و حقوق بشری سازمان پزشکی بریتانیا در اوج بیشرمی و وقاحت در مصاحبه تلویزیونی و در جواب به این سوال که طبق "سیاست  اولویت بندی درمان بیماران"، سالمندان و بیماران باید انتخاب کنند که در صورت ابتلا به کرونا به بیمارستان بروند و در تنهایی بمیرند یا در خانه در کنار عزیزان بمیرند؟ جواب میدهد "بله هرکسی از امروز باید انتخاب کند و هر خانواده ای باید این مسئله را در مقابل خود قرار دهد"!

این همه "دمکراسی" و همه "حق انتخاب" ی است که امروز سالمندان و بیماران در یکی از کشورهای"مهد تمدن جهان" دارند. انتخاب میان نیروی کار فعال یا نیروی بیفایده و قبلا مصرف شده،  برای جامعه!

به این ترتیب در فضایی از ترس و ارعاب، عملا حق اجرای عملیات تی ۱۴ به شهروندان بریتانیا اعطا شد!  بخشی از "پزشکان" و "متخصصین" با تجزبه تحلیل های "لازم" ، مسئولیت تئوریزه کردن این سیاست فاشیستی را به عهده گرفته اند. همانطور که  بخشی از "پزشکان و متخصصین" فاشیسم هیتلری "ضرورت پاکسازی نژاد آریایی" را تئوریزه و مشروع کرد.

حق حیات، حرمت زندگی انسانها مستقل از سن، جنسیت و توانایی جسمی و .... همگی بعنوان "سانتیمنتالیسم و رمانتیسم بیش از حد" به سخره گرفته میشود و "واقع بینی"، اینکه "باید حساب سرانگشتی کرد و دید مرگ چه کسی به نفع آینده است"، "در دوره جنگ باید قربانی داد"! پزشکان و متحققینی که مسئول به استیصال کشیدن مردم، مسئول "قانع کردن" آنان به "انتخاب" و "متوجه" کردن آنان به قربانی کردن سالمندان و بیماران "برای نجات آینده بشریت" اند، اندک اندک به جلو صحنه کشیده میشوند. تحمیل استیصال، بی افقی و ناتوانی مطلق در مقابل وضع موجود تنها سلاح اینها در به سکوت کشاندن مردم در مقابل این سیاست فاشیستی و ارتجاعی است.

سیاست بورژوازی اروپا و آمریکا تحت عنوان "نجات شهروندان" صرفا بسته بندی شیک و"انسانی" سیاست فاشیستی و ضد انسانی "نجات نیروی کار" و "اقتصاد اول" بولسونارو است. امروز همه قدرتها و دولت های حاکم، از ایران و عراق و برزیل و هند تا بریتانیا، اسپانیا و سوئد و امریکا، در اجرای سیاست "نجات نیروی کار برای  بیرون آمدن از بحران اقتصادی پس از کرونا" شریک و هم سو هستند.

بشریت امروز از دریچه بحران کرونا نه فقط تناقض بنیادی نظم موجود، کاپیتالیسم در عالی ترین و پست ترین شکل و سطح آن، با سعادت و رفاه و امنیت و سلامت خود، نه فقط فریبکاری "دولت نماینده همه شهروندان" و "حق انتخاب" و "حق حیات" و "حرمت انسان" را مشاهده میکند، که  خودنمایی و پیشروی سیاهترین و کثیفترین ظرفیتهای این "جهان متمدن و دمکرات" را در ارتجاعی ترین، عریانترین و شنیع ترین شکل آن، در مقابل خود میبیند.

بشریت متمدن اینبار هم این فاشیسم "ناجی بشریت" را به همراه همه سردمداران آن از میدان به در خواهد کرد.

بشریت تجربه عروج و سقوط فاشیسم هیتلری را دارد! احیا آن جنبش و ایدئولوژی ضدبشری، بار دیگر، ساده نیست! بشریت متمدن، بی تردید در مقابل این تعرض و احیا گذشته مخوف و سیاه، مقاومت میکند! باید مقاومت کند! هزینه و خسارت این مقاومت و جدال را باید به حداقل رساند. در جهان در جنگ با کرونا،  دفاع از دستآوردهای شکست فاشیسم هیتلری و پیشروی و تعرض، بی تردید یک جبهه مهم جدال مردمی در غرب خواهد بود.

 

۲ آوریل ۲۰۲۰   منتشر شده در نشریه هفتگی حکمتیست شماره ۳۰۱