با کشته شدن قاسم سلیمانی توسط نیروهای امریکایی، جهان در انتطار فاجعه ای انسانی در خاورمیانه لحظه شماری میکرد. با شلیک موشکهای ایران به مهمترین پایگاه نظامی امریکا در عراق ظاهرا باید شمارش معکوس برای شروع این فاجعه آغاز میشد. ظاهرا باید عروتیزهای دو طرف در "کوتاه نیامدن"، "ابایی از جنگ نداریم" و تهدیدات و تبلیغات جنگی به تقابلی نظامی و رودر رو میان جمهوری اسلامی و امریکا می انجامید. اما عکس العمل خونسردانه ترامپ و پنتاگون، اعلام غیر رسمی آتش بس، آمادگی برای مذاکره بی قید و شرط، قطع رابطه و حمایت از نیروهای "رژیم چینجی" برای نشان دادن نیت خیر ترامپ به جمهوری اسلامی و...، سناریوی مشترک برای اجرای نمایش "انتقام سخت" جمهوری اسلامی و "سیلی محکم" "آقا"، سناریوی ایجاد نقطه تعادلی میان دو "قدرت" برای بازگشت به میز مذاکره را رونمایی کرد.

صرف تن دادن امریکا به موشک باران شدن یکی از مهمترین پایگاههای نظامی خود توسط ایران و انتقام نگرفتن، صرف نمایش "ضربه پذیربودن" پایگاههای نظامی امریکا و قبول نمایش "قدرت" جمهوری اسلامی در مقابل بزرگترین و مجهزترین قدرت نظامی جهان، قبول حمله نمایشی به سفارت و منطقه سبز در بغداد توسط نیروی باند سیاهی حشدالشعبی، تا همینجا "استفاده حداکثری" جمهوری اسلامی از برکت کشته شدن قاسم سلیمانی را به نمایش میگذارد.

قتل سلیمانی برای جمهوری اسلامی و متحدینش در منطقه برکتی آسمانی بود که باید از آن حداکثر استفاده میشد. چه در تقابل و رودررویی با طبقه کارگر و مردم محروم در ایران و عراق و لبنان، برای حاشیه ای کردن اعتراضات توده ای در این کشورها، برای دمیدن جان در جنازه جنبش اسلامی در منطقه، برای مشروعیت و موضوعیت دادن دوباره به نیروهای قومی و مذهبی که جنبش اعتراضی آنها را زیر ضرب قرار داده بودند، چه در تقابل با امریکا و تلاش در امتیازگیری در مذاکرات و توافقات جدید.

جمهوری اسلامی و متحدینش که زیر ضرب جنبشهای توده ای، آزادیخواهانه و رادیکال در ایران و منطقه قرار داشته و برای رفتن خود لحظه شماری میکردند، امکان و فرصتی برای نفس کشیدن، برای عقب راندن و حاشیه ای کردن اعتراض مردم پیدا کردند. در ایران جمهوری اسلامی تلاش کرد از طرفی حاکمیت را در بالا حول قدرت سپاه و خامنه ای یکدست و متحد کند، بخشی از نیروهای بورژوایی خارج حاکمیت را حول قتل "قهرمان ملی" شان به سکوت و یا دفاع رسمی از خود بکشاند  و از طرف دیگر فضای سیاسی اعتراضی و مملو از نفرت از حاکمیت سیاه خود را، هرچند موقت، به فضای دفاع از "حاکمیت ملی"، دامن زدن به عرق مذهبی، ملی، قومی و .... تبدیل کند. و در عراق دولت و پارلمان مستعفی با ماموریت جدید "دفاع از میهن"، باندهای شیعه با ماموریت "دفاع از امنیت ملی" و حشدالشعبی منفور و تروریست با ماموریت "انتقام از امریکا" امکانی برای ابراز وجود پیدا کردند. پنج روز تنش و فضای جنگی، فرصت و امکانی برای نفس کشیدن جمهوری اسلامی و متحدینش در منطقه فراهم آورد.

کارنوال "نمایش قدرت" جمهوری اسلامی و "سعه صدر" ترامپ و آمادگی طرفین به مذاکره را باید به نقطه پایانی به این دوره پروپاگاند جنگی تبدیل کرد. قطعا جمهوری اسلامی تلاش میکند در کنار معامله و مذاکره با دول غربی به فضای تنش با امریکا، آنهم اساسا در تبلیغات درونی و رو به جامعه، ادامه دهد، اما با از دستور خارج شدن تقابل نظامی، با شروع فضای مذاکره و توافق، حربه "تهدید دشمن" و "ضرورت انسجام و اتحاد" به رسعت رنگ میبازد. اتحاد و انسجام شکننده امروز جناح ها شکسته خواهد شد و مهمتر مردمی که این پنج روز تبلیغات گوشخراش ضجه و زاری برای سرکرده قاتلین و جانیان را تحمل کردند، مجددا برای ادامه جنبش خود، برای به زیر کشیدن حاکمیت فقر و فلاکت و استبداد و توحش، برای آزادی، رفاه و برابری به میدان می آیند. پایان فضا و تهدیدات جنگی را باید به آغاز دور جدیدی از تقابل با حاکمیت ارتجاع تبدیل کرد.        

تا جائیکه به منطقه برمیگردد، اعلام آمادگی امریکا به مذاکره و نشان دادن "حسن نیت" در عدم حمایت از نیروهای قومی و رژیم چینجی، حاکی از نقطه تعادل و دور جدیدی از مذاکره-امتیازگیری، تهدید- مذاکره و توافقات میان جمهوری اسلامی و دول غربی است. دوره ای که هرچند خطر درگیری نظامی مستقیم میان امریکا و ایران از دستور خارج شده اما عراق و یمن کماکان محمل جنگ نیابتی ارتجاع بین المللی و منطقه ای خواهند بود و  کشمکش در لبنان و سوریه و نوار غزه و ... کماکان ادامه خواهد داشت. پایان خطر رودررویی نظامی میان ایران و امریکا، توافق و معامله جمهوری اسلامی و دول اروپایی برخلاف تصویر عوامفریبانه آنها به هیچ عنوان به معنی بازگشت امنیت به منطقه نیست. پایان حضور نظامی دول ارتجاعی بین المللی و منطقه ای و نیروها و باندهای دست سازشان در منطقه اولین قدم در بازگشت امنیت به خاورمیانه و فراهم شدن شرایط برای پیشبرد جدال طبقه کارگر و مردم محروم جهت دستیابی به رفاه، آزادی و برابری است.

 

منتشر شده در نشریه هفتگی حکمتیست شماره ۲۸۹