روشن بود "پیروزی" جناح اعتدال در انتخابات رئیس جمهوری و مجلس و "شکست" اصولگرایان، پایان کشمکش و جدال میان جناح های جمهوری اسلامی نخواهد بود. روشن بود که دولت اعتدال بعد از انتخابات با مشکلات عدیده ای، نه تنها در رویارویی با مردمی که بیش از این حاضر به قبول وعده های سرخرمن آن نیستند، مردمی که حاضر نیستند بیش از این به دولت وقت برای تامین رفاه فرصت بدهند، بلکه با رقیب زخم و شکست خورده ای روبرو خواهد شد.

ظاهرا شیپور جدال با روحانی را،  قبل از مردم خامنه ای به صدا در آورد! تعرض خامنه ای به رئیس دولت اعتدال، دعوت او از "افسران جنگ نرم" (که همان اسم رمز اوباش، چاقوکشان و حواریون بیت ایشان است) به جنگ با دستگاه‌های مرکزی فکری، فرهنگی و سیاسی مملکت و صدور فرمان "آتش به اختیار" عمل کردن،  شروع دور جدیدی از جدال در بالا است! "تذکر" مقام معظم به روحانی در درس گرفتن از تجربه بنی صدر، رد ادعای دولت مبنی بر فرمان حمله موشکی دادن به سپاه از طرف فرماندهان آن، و اعلام اینکه سپاه  نه تحت فرمان جناب رئیس جمهور و شورای امنیت که در تحت اوامر ولی فقیه است، همگی کشمکشهایی بود که شاید روحانی خود را برای آن، آنهم با این سرعت، آماده نکرده بود. باز هم مقام معظم رهبری،  دم رئيس جمهور منتخب امت کشور را چید!

فراخوان آقا، چنان اعتماد به نفس اصولگرایان شکست خورده را بالا برد که به جان رئیس جمهوری و سران جناح پیروز افتادند و  با دست بردن به فرمان "آتش به اختیار"، روحانی را از مراسم روز قدس در تهران فراری دادند. ما بارها اعلام کرده بودیم که معجون شترگاوپلنگ "دمکراسی اسلامی"، تنها در فاصله دو باد گلو رهبر، زنده است! اما این همه ماجرا نیست.

فراخوان خامنه ای تنها تعرضی به دولت روحانی نبود و تنها هم به این تعرض ترجمه نشد.

با وجود اینکه روحانی ذره ای به حقوق زنان و حقوق مدنی مردم مربوط نیست،‌ فردای فتوای امام،  اوباش "حزب الله" با وقاحت تمام اعلام کردند جلوی ورود زنان و دختران به ورزشگاهها را خواهند گرفت. اعلام کردند عقب نشینی دولت در مقابل تعرض مردم و بخصوص زنان و دختران برای ورود به ورزشگاهها را تحمل نمیکند و مانند "اول انقلاب" افسار گسیخته و "آتش به اختیار" به جان زنان و دخترانی که علیه قوانین ارتجاعی و قرون وسطایی اسلامی ایستاده اند و آنرا نه فقط رسما زیر پا میگذارند که دولت را به عقب نشینی کشیده و حداقلی از حقوق انسانی خود را تحمیل کرده اند، می افتند.

جانورانی چون حسین‌الله کرم،  تلاش میکنند که مزه شکست سیاسی- ایدئولوژیک رهبر و دولت و سران جمهوری اسلامی در مقابل مردم متنفر از اسلام و احکام ضد زن آن،  را فراموش کنند! خودشان بهتر از هرکسی میدانند که حنای ژست های دهه شصتی شان نزد مردم ایران دیگر رنگی ندارد!‌خود را به نادانی میزنند به این امید که مردم تحت حاکمیت شان را کورکنند و چون گذشته مرعوب!

اینها متوجه نیستند هر دست درازی شان به هر بخشی از مردم، بخصوص کارگران، کارکنان، بیکاران، زنان و محرومین، با چه تعرضی روبرو خواهد شد.

چماقدارانی که سالها در حسرت چاقوکشی، در قفس هایشان حبس شده اند محاسبه غلطی دارند و به همین دلیل عرو تیزهای دوره "اول انقلاب" را تکرار میکنند.

مردم محروم ایران، رویای مرده و ممنوع حسن الله کرم و سایر چماقداران "حزب الله" برای بازگشت به دوره "اول انقلاب"، دوره سرکوب، دوره اسیدپاشی به  دختران و زنان "بدحجاب"، دوره توحش و ترور آشکار در خیابانها، دوره محاکمه های خیابانی را، برایشان کابوس زنده ای خواهند کرد. 

اینرا خود خامنه ای میداند نوستالژی قدرقدرتی به زور هالوکاست اسلامی و  بازگشت به  "دوران طلایی امام" و سرکوبهای خونین، بازی با آتش و به معنی اعلام جنگی به جامعه ای است که در کمین به زیر کشیدن جمهوری اسلامی از ولی فقیه تا دولت اعتدال و اصلاح طلب آن است. به همین دلیل مقام معظم  "دست از پا دراز تر"، بلافاصله به وصله پینه کردن و افسار زدن مجدد به الله کرم ها پرداخت. هدف، تنها گوشمالی دادن روحانی بود و چیدن دم او، نه بیشتر! همانطور که سرداران سازندگی و اصلاحات، رفسنجانی و خامنه ای،‌ سرجایشان نشانده شدند! حمله به مردم، برای تسویه حساب داخلی، را باید با تعرض جواب داد!

باید قلم پایشان را خرد کرد. باید چنان درسی به این اوباش داد که حتی تصور تعرض به مردم، به زنان و دختران، به جامعه را به ذهن تاریک و کودن خود راه ندهند و حتی در حد بیان، جرات ابراز وجود نداشته باشند. باید رهبر و ولی فقیه شان پیام "قلم پایتان را میشکنیم" را در ورزشگاه و کوچه و خیابان بشنود و از شکر خوردن خود پشیمان شود.

دم رئيس جمهور را،‌ نه جناح شکست و زخم خورده و مقام معظم و اوباش اش، که مردم، طبقه کارگر، زنان و جوانان آزادیخواه و برابری طلب، ‌با قدرت خودشان خواهند چید!

منتشر شده در حکمتیست شماره ١٦٦