اینروزها بحث مذاکرات، لغو تحریمها، گرانی و تورم، و بالاخره انتخابات مجلس، در میان حکومتی ها به شدت داغ است. هر مسئله ای که با زندگی میلیونها انسان در این جامعه گره خورده بخشی از کمپین انتخاباتی جناح های حکومتی است. کمپین هایی که حول محور مذاکرات هسته ای در جریان است، نه فریبکارانه و ریاکارانه که  وقیحانه است. ریا و فریب عناوین سخاوتمندانه ای برای رویکرد این روزهای مقامات حکومتی است. وقاحتی که بر روی تداوم خفقان و سکوت مردم، حساب باز کرده است.

برای علاقمندان به اصلاحات و دمکراسی اسلامی در ایران، و تماشای توان دولت اعتدال در اجرای حکومت با تدبیر، خوب است یکی از محورهای بحث امروز جناح های درون حکومتی را، از زبان یک چهره شاخص اصلاحات  فقط بازخوانی کنیم.

عباس عبدی از چهره های سرشناس اصلاح طلبان، از برکات "بحران هسته ای" و به نتیجه نرسیدن سریع مذاکرات برای جمهوری اسلامی و حفظ موقعیت دولت اعتدال میگوید:

"من نمی‌دانم تا آن موقع ( انتخابات مجلس) ، بحث هسته‌ای ما حل می‌شود یا خیر چون برخی فکر می‌کنند اگر بحث هسته‌ای ما حل نشود به ضرر دولت خواهد بود در حالی که برعکس و به نظر من این به نفع دولت است، منظور من از دولت وزیر و وزرا نیست بلکه جریان سیاسی آن است لذا اگر بحث هسته‌ای حل نشود بهترین شعاری که می تواند برای انتخابات داشته باشند همین موضوع هسته‌ای است و تمام موارد را نیز گردن مجلس و نمایندگان موجود می‌اندازند. و آن زمان این شعار به شدت می‌گیرد و این چیزی است که کمتر به آن توجه می‌شود. دو سال است که دولت با این وضع امور خود را گذرانده است اما ممکن است قیمت بنزین زیاد شود یا چهار مشکل دیگر هم پیش بیاید، اما خیلی مساله حادی نخواهد بود و هر چه این مشکلات بیشتر شود بیشتر می‌توان حل آنها را به این مذاکرات ربط داد. در انتخابات یقین داشته باشید که این شعار به نفع دولت خواهد بود." و ".... تقریبا مطمئن هستم اگر مذاکرات به نتیجه نرسد شعاری که همه‌گیر شود همین شعار خواهد بود و تمام رقبای انتخاباتی نیز روی همین دست خواهند گذاشت".

درست است. ریا و فریب مدال نچسبی به سینه حکومت وقیح اعتدال است. جنگ ایران و عراق، بحران هسته ای، مذاکرات هسته ای، جدال با شیطان بزرگ، آشتی با شیطان بزرگ، امنیت و نا امنی منطقه، همه و همه برکاتی برای جمهوری اسلامی است. دیروز برکت "بحران هسته ای" و "خطر جنگ" و فضای جنگی قرار بود جامعه را در هراس از نابودی به تمکین بکشد. امروز برکت "مذاکرات هسته ای" و کش و قوس های آن قرار است مردم محروم و به تنگ آمده از گرانی و فقر و استبداد را در انتظار و امید به بهبود و اضافه شدن چندر غاز به درآمدشان ساکت نگاه دارد. تازه اینهم کافی نیست باید بازی مذاکرات را تا آنجا کش داد که کشمکش درونی جناح ها به نفع جناح تدبیر و اعتدال پایان پیدا کند.

بیش از یکسال است آينده جامعه، رفاه و آسایش و آزادی میلیونها انسان را به لبخندهای رد و بدل شده میان ظریف و جان کری و قدم زدن هایشان گره زده اند. بیش از یکسال است که خود حکومتی ها با همرامی خیل "دگراندیشان" و "لیبرالها" و میدیای دست راستی و کارشناسان غربی جامعه را برای نجات از فلاکت و دستیابی به رفاه و سرسوزنی آزادی، حواله لبخندها و ناز و کرشمه های بیشتر آقای ظریف و بازی شل کن سفت کن "مذاکرات هسته ای" میدهند. تلاش همه شان از رئیس دولت "تدبیر و اعتدال" تا طیف توده- اکثریت و جمهوریخواهان رنگارنگ و .... محدود کردن دامنه اعتراض مردم به اصلاح و تعديل نظام است. این را دیگر خودشان به چه زبانی صراحتا اعلام کنند!

سیاست ایجاد و استفاده از فاکتور هراس از حاد شدن مجدد کشمکش، هراس از تشدید فضای جنگی، هراس از تشدید تحریمها و .... یک رکن حاکمیت جمهوری اسلامی ایران از روز تولد تا به امروز بوده است. ابزار و سیاستی که قرار است با آن طبقه کارگری که برای رفاه و آزادی روزانه در جدال است را تماما به امید قدرتمندتر شدن جناح "اعتدال"، امید به بهبود در آینده ای نه چندان نزدیک، به تن دادن به دولتی که پز تامین  ثبات و امنیت را در خاورمیانه گرفته است، بکشاند. دیگر به چه زبانی صراحتا بگویند که کش دادن هردو، مناقشه هسته ای و هم رفع مناقشه، از برکات نظام است. این جنگ سرد نظام، با مردمی است که نان و آزادی شان در گرو حکومت است. به این جنگ باید در قد و قواره خودشان پاسخ داد. نباید اجازه داد بیش از این محرومین جامعه را پشت جراغ سبز و قرمز مذاکرات و قهر و آشتی های طرفین معطل و به فقر و بی حقوقی محکوم کنند.

نباید بیش از این به اینها اجازه داد جامعه را در منگنه "بحران هسته ای" نگاه دارند و زندگی میلیونها انسان،  امید به بهبود معیشت، سرسوزنی آزادی را دستمایه جنگهای درونی و تصفیه حسابهای جناحی و تحکیم موقعیت خود کنند.

باید هر ادعای دولت اعتدال به رفاه و آزادی را به فشاری علیه حاکمیت و مطالبه رفاه و آزادی همین امروز تبدیل کرد. باید در مقابل سیاست انتظار و سکون با پرچم و مطالبه  رفاه و آزادی و امنیت همین امروز، سدی بست.

باید این حکم را که زندگی مرفه، بدون هراس از خطر جنگ یا فقر، آزادی بدون هراس از زندان و شکنجه حق ابتدایی مردم است، این حکم را که با مذاکرات هسته ای یا بدون مذاکرات هسته ای، تامین زندگی شایسته انسان قرن بیست و یک وظیفه دولت و حاکمیت است را باید بر سردرخانه دولت روحانی کوبید.

باید این حکم را که با جلب سرمایه یا بدون جلب سرمایه، با تحریم یا بدون تحریم، تامین زندگی متناسب با استاندارد دنیای امروز وظیفه دولت است، را در مقابل شیادی و وقت خریدن های روحانی و شیفتگانش گذاشت و اجرای آن را تحمیل کرد. باید صفی متحد و قدرتمند را برای مقابله، نه فقط با تبلیغات اینها که برای مبارزه  هر روزه  برای رفاه، آزادی و برابری سازمان داد.

بالا رفتن اتوماتیک حداقل دستمزد به تناسب تورم، برقراری فوری حداکثر ۳۰ ساعت کار در هفته (۵ روز شش ساعته)، پرداخت بیمه بیکاری معادل حداقل دستمزد به همه افراد فاقد شغل بالای ۱۶ سال، برابری کامل و بی قید و شرط زن و مرد، آزادی کامل و بی قید و شرط انتقاد به کلیه جوانب سیاسی ، فرهنگی و اخلاقی و ایدئولوژیکی جامعه، آزادی بی قید و شرط عقیده، بیان، اجتماعات، مطبوعات، تظاهرات، اعتصاب، تحزب و تشکل، امروز مهمترین مطالبه فوری طبقه کارگر و توده وسیعی از مردم محرومی است که بیش از سه دهه است برای آزادی و رفاه و برابری میجنگند.

آذر مدرسی

 ۶ ژوئیه ۲۰۱۶

 

منتشر شده در حکمتیست هفتگی شماره ۷۰