مناقشه و تخاصم غرب با جمهوری اسلامی به لحظات حاد خود رسیده است. تحریمهای اقتصادی، تحریم بانک مرکزی و صنایع پتروشیمی، که امروز حتی سیاستمداران رده دهم هم اعتراف میکنند نه فقط علیه جمهوری اسلامی که اساسا علیه مردم ایران است، تشدید میشود. تحریمهائی که در حقیقت سلاح کشتار جمعی است و جز فقر و محرومیت بیشتر برای مردم ایران در بر ندارد، بر متن این کابوس حاد شدن تهدیدات نظامی اسرائیل و امریکا علیه ایران، سایه سیاه خود را بر فراز سر مردم ایران به حرکت در آورده است.
علیرغم ظاهر فریبنده پروپاگاندهای میلیتاریستی امریکا و اسرائیل، که گویا قرار است صرفا صنایع هسته ای را مورد حمله قرار دهند، باز هم طبق اعتراف متخصصین غربی چنین حمله ای کشتار ده ها هزار نفر از مردم ایران، ویرانی کامل بنیاد های اقتصادی و صنعتی ایران را به بار خواهد آورد. تاثیر تحریمهای اقتصادی بر زندگی مردم، گرانی و تورم بیشتر، تشدید فضای جنگی و استفاده جمهوری اسلامی از این فضا برای تشدید خفقان و سرکوب است. این شرایط مردم و طبقه کارگر در ایران را در موقعیتی به مراتب خطیرتر، نا امن تر و ضعیف تر از دوره جنگ هشت ساله ایران و عراق قرار داده است.
این اوضاع اما دوباره میدان را برای تحرک جریانات ارتجاعی، که با یکدوره بی افقی و سردرگمی روبرو بودند ، باز کرده است. صفی از جریانات ارتجاعی به بن بست رسیده، از جریانات قومی و ناسیونالیستی چون حزب دمکرات کردستان گرفته تا جریان ارتجاعی سبز همگی به شعف آمده و پس از یکدوره استیصال و سردرگمی، با به صدا درآمدن شیپور حمله نظامی به ایران "شارژ" شده و اعتماد به نفس پیدا کرده اند. این صف به امید عروج مجدد خود بر متن تحمیل فقر و فلاکت به مردم، بر متن نابودی شیرازه جامعه، بمباران و خانه خرابی و قربانی شدن مردم مشتاقانه به پیشواز حمله نظامی یا تحریمهای بیشتر رفتند. تحت عنوان ضدیت با جمهوری اسلامی پرچم شکست خورده خود را مجددا بلند کرده و رسما آتش بیار معرکه "خطر ایران هسته ای"، "خلع سلاح جمهوری اسلامی هسته ای" شد.
علاوه بر احزاب سیاسی بیانیه های متعددی در رابطه با خطر جنگ صادر شده است. دو بیانیه در این میان شاخص اند. "بیانیه فعالین داخل کشور در مورد خطر حمله نظامی" که به روشنی نه فقط حمله نظامی به ایران را محکوم میکند بلکه به روشنی هر نوع تکرار سناریوی لیبی، امید بستن به "انقلاب ناتوئی"، و به همت بمب افکن های ناتو، را محکوم اعلام کرده و به روشنی حمایت نیروهای سیاسی از حمله نظامی را محکوم و شاخص ضدیت آنها با مردم اعلام میکند. بیانیه ای که رسما خود را به اعتراض انقلابی در کشورهای عربی و جهان وصل میکند.
در مقابل بیانیه دیگری مطرح شده است تحت عنوان "در مخالفت فعال با جنگ از طریق توقف موقت و مشروط غنی سازی اورانیوم و تعطیلی تمامی جنبه های نظامی برنامه هسته ای". این بیانیه که توسط جناحی از جنبش سبز نوشته شده. این بیانیه اساسا ادعانامه جنبش سبز علیه جناح مقابل به نام ضدیت با "بخش افراطی" جمهوری اسلامی است. بیانیه ای است که حتی یک کلمه در محکوم کردن حمله نظامی را نمیتوان در آن یافت. بیانیه ای که بیش از نود درصد آن خط و نشان کشیدن علیه کسانی است که بدون هیچ چون و چرائی حمله نظامی به ابران را به هر بهانه و مستمسکی محکوم میکنند. نویسندگان این بیانیه رسما اعلام میکنند حمله نظامی زمینه ای برای قدرتگیری جنبش ارتجاعی سبز فراهم میکند. بیانیه ای که علیرغم همه تلاش نویسندگان آن در مخفی کردن امیدواری و شور و شعف شان در حمله نظامی به ایران، رسما طرفدار تکرار سناریوی لیبی برای ایران است. نویسندگان بیانیه با اعلام اینکه مقصر این وضعیت جمهوری اسلامی و البته گناه "بخش افراطی" آن است، و با به سخره گرفتن محکوم کردن تحریم اقتصادی و تهدیدات ارتجاعی امریکا و اسرائیل تحت این عنوان که گویا این محکوم کردن ها "برخورد ایدئولوژیک، "منفعلانه، و کلیشه ای" است، رسما اعلام میکنند که آماده وارد شدن به هر سناریوی ارتجاعی غرب برای آلترناتیو سازی هستند. اعلام میکنند که باید غرب و آمریکا ما را هم در سفره رنگین قدرت در آینده ایران سهیم کند. و نام آنرا "مخالفت فعال با جنگ" و "آماده کردن شرایط برای یک گفتگوی ملی با شرکت همه نیروها"، میگذارند. چه کسی است که نداند این اسم رمز تشکیل آلترناتیوی مانند "دولت ائتلاف ملی" لیبی است. این "مخالفت فعال" این خیل شکست خوردگان سبز، است با جنگ!
علی افشاری، عضو سابق دفتر تحکیم وحدت و نماینده فعلی و بی چون و چرای ناتو در ایران، سخنگو و نماینده این بیانیه ارتجاعی است. علی افشاری به مناسبتهای مختلفی از حمله نظامی اسرائیل و امریکا دفاع کرده و آنرا راه حلی برای برون رفت جنبش ارتجاعی خود از وضعیت نابسامان امروز میداند. دفاع آشکار از حمله نظامی به ایران، حمله ای که حتی خود دول غربی عواقب خطرناک آنرا هشدار میدهند، چنان شنیع و وقیج است که حتی عنصر ارتجاعی مانند علی افشاری از اعلام آشکار آن پرهیز میکند. این عضو سرشناس سابق دفتر تحکیم، عوامفریبانه و شیادانه و "بازیرکی"، تحت عنوان ضدیت با جمهوری اسلامی اعلام میکند که "به جای جنگ، باید از برنامه هستهای ترسید"! علی افشاری و خیل روشنفکران سبز طرفدار ناتو به طرز زننده ای تلاش میکنند ابعاد ویرانگر حمله نظانی را "تخفیف" دهند. رذیلانه و همگام با دستگاه تبلیغاتی پنتاگون و ناتو اسم حمله نظامی را "گزینه نظامی" میگذارند. از حمله ناتو به لیبی بعنوان "دخالت بشردوستانه" نام میبرند تا حمام خونی که قرار است در ایران به راه بیفتد را تلطیف کنند. تجاوز جنسی به و شکنجه کش کردن قذافی توسط گنگ اوباش اجیرشده ناتو را"حمایت از انقلاب"، "خشم انقلابی مردم" مینامند تا از کثافت "انقلاب ناتوئی" تئوری انقلاب مردمی را بسازند. تا از هم اکنون لیبیائزه شدن ایران را "انقلاب مردمی" البته علیه "بخش افراطی جمهوری اسلامی " بنامند.
علی افشاری اما در بیانیه، مصاحبه ها و بویژه نوشته "لیبیائی شدن ایران درسه اپیزود"، حمله به ایران و سناریوی لیبی و به تباهی کشیدن مدنیت و شیرازه زندگی مردم و تباهی آینده دهها نسل در ایران خواهد بود را به سخره میگیرد. و اعلام میکند که "در حال حاضر شرایط برای متحقق شدن سناریوی لیبی در ایران مهیا نیست"!. میگوید که برای لیبیائی شدن ایران باید ابتدا جنبشی علیه حکومت دیکتاتور موجود باشد، تا بتوان بر پایه این جنبش و برمتن سرکوب وحشیانه، زمینه برای دخالت نظامی غرب و تشکیل "دولت ائتلاف ملی" آماده شود. و ادعا میکند که، "از آنجائیکه در حال حاضر این وضعیت در ایران وجود ندارد"، "تکرار سناریوی لیبی امروز غیر ممکن است". و طبعا " مخالفت فعال" با جنگ، امثال علی افشاری، راه فعال کردن و راه انداختن یک جنبش همگانی است، که امثال آقای افشاری راه آنرا بلدند. و آن عبارت است از براه انداختن یک جنبش همگانی علیه "جناح افراطی" حامی "ایران هسته ای"! و از این طریق " آماده کردن شرایط برای گفتگوی ملی" بعنوان یک شرط ائتلاف نیروهای ضد انقلاب و ارتجاعی در تشکیل دولت ائتلاف ملی! با این سناریو هالیودی قرار است نام حمله نظامی امریکا و اسرائیل به ایران "دخالت انساندوستانه" داده شود! این کل سناریوی علی افشاری و جنبش ارتجاعی سبز ایشان است. نفس بیانیه این صف، و اینکه "به جای جنگ باید از جمهوری اسلامی هسته ای ترسید"، نه مخالفت با جنگ که تبدیل هراس از جنگ به دستمایه تسویه حساب های درونی جمهوری اسلامی و تکرار سناریوی لیبی است. بیانیه عالی افشاری و یارانش را باید در کنار تبلیغات کثیف و ریاکارانه و پروپاگاند سیاسی ناتو و غرب گذاشت.
طبقه کارگر و مردم به جان آمده از حاکمیت جمهوری اسلامی، مردم هراسان از فقر و فلاکت بیشتر، هراسان از خطر حمله نظامی و به سیاهی کشیدن زندگیشان، باید علیه هر نوع تحریم اقتصادی و ایجاد فضای جنگی و جنگ احتمالی قاطعانه سدی محکم بنندند. باید حامیان این سیاستهای ضد انسانی از آمریکا و کشورهای غربی تا اپوزیسیون چپ و راست بورژوایی را افشاء و منزوی کنند. باید علیه جمهوری اسلامی و تحمیل فقر و فلاکت و اختناق و سرکوب بیشتر ایستاد.
بستن این سد در مقابل قلدر منشی و میلیتاریسم لجام گسیخته امریکائی که ظاهرا پس از تجربه لیبی برگ برنده امریکا و غرب است، و در عین حال مقابله با ارتجاع اسلامی در ایران و مبارزه برای به زیر کشیدن آن، در دل این اوضاع بدون وجود یک صف محکم و متشکل کارگری، بدون وجود یک حزب تیزبین، کمونیستی و قوی ممکن نیست. حزب حکمتیست باید آمادگی ایفای چنین نقشی را داشته باشد.
آذر مدرسی
۱۴ نوامبر ٢٠١١