مصاحبه نشریه کمونیست با آذر مدرسی

 کمونیست هفتگی: اخیرا "همایش ایرانیان مقیم خارج کشور" در تهران با حضور حدود سیصد نفر از ایرانیان مقیم خارج یکبار دیگر مسئله رابطه جمهوری اسلامی و خارج کشور، ایرانیان مهاجر و جمهوری اسلامی را باز کرد. جمهوری اسلامی از حسنه کردن رابطه با مهاجرین حرف میزند و بخشی از اپوزیسیون از آن به نام توطئه نام میبرند. به نظر شما جمهوری اسلامی چه هدفی در برگزاری این همایش دارد؟

آذر مدرسی: خود جمهوری اسلامی هدف از این همایش را برقراری رابطه بین انواع تشکل های از صنعتی، اقتصادی، تجاری و بازرگانی گرفته تا تشکلهای فرهنگی، هنری در داخل و خارج کشور اعلام کرده و به نظر من هم همین هدف اصلی است. همایش اخیر تهران به این دلیل سرو صدا کرد که چند صد نفر از مهاجرین به سیاست جمهوری اسلامی لبیک گفتند، به دعوت سفارتخانه های جمهوری اسلامی در خارج کشور در همایشی که با سخنرانی احمدی نژاد افتتاح شد، شرکت کردند. نفس این مسئله بخشی از نیروهای سیاسی را شوکه کرد. اما این سیاست مختص به امروز و احمدی نژاد نیست. از دوره رفسنجانی جمهوری اسلامی برای جذب سرمایه از خارج، جا باز کردن در فضای خارج کشور و جلب نظر بخشی از مهاجرین در خارج کشور این سیاست در پیش گرفته شد و امروز فعالتر آنرا پیش میبرند. تلاش برای اطمینان دادن به بخشی از بورژوازی که به هر دلیلی حاضر به سرمایه گذاری در ایران نیست سالها است شروع شده و این همایش یکی از قدمهای جدی برای نزدیکتر کردن این دو بخش از بورژوازی داخل و خارج بود.

ارزیابی از موفقیت یا عدم موفقیت این همایش کار خود آنها است، اما نکته مهم این است که باید این همایش را بخشی از سیاستی عمومی تر و وسیعتر جمهوری اسلامی دید. اینرا باید در کنار تاسیس خانه های ایرانیان، "دادسرای ایرانیان مقیم خارج از کشور"، "صندوق ملی ایرانیان در خارج کشور" و اخیرا "بانک اطلاعاتی ایرانیان خارج کشور" گذاشت تا متوجه کل تلاش جمهوری اسلامی برای باز کردن جا پائی در خارج کشور شد. شاید تفاوت امروز با سالهای گذشته و دوره رفنسنجانی پیوستن بخش عظیمی از اپوزیسیون، منجمله جریانات ناسیونالیست ایرانی، ملی – مذهبی ها و توده – اکثریتی به جنبش ارتجاعی سبز است. جریانات اکثریت توده ای و اپوزیسیون بورژوائی پرو غرب نه فقط در مقابل این تلاشها سکوت میکنند که خود تحت عنوان "کمک به اشاعه فرهنگ ایرانی" یا ضرورت برقراری رابطه نزدیک به فعالین سیاسی و فرهنگی در داخل ایران، البته از کانال جمهوری اسلامی، جاده صاف کن حضور جمهوری اسلامی در خارج کشور هستند.

کمونیست هفتگی: جریانات اپوزیسیون اساسا روی جنبه فعالیت اطلاعاتی، تروریستی جمهوری اسلامی تاکید دارند. به نظر شما این مسئله تا چه حد میتواند جدی باشد؟

آذر مدرسی: فعالیت اطلاعاتی، جاسوسی و بالاخره تروریستی رژیم علیه اپوزیسیون خطر جدی و همیشگی است. و قطعا بخش از کل این فعالیتهای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی جمع آوری اطلاعات علیه فعالین سیاسی و نیروهای سیاسی در خارج کشور است. قطعا این نزدیکی بخشی از مهاجرین در خارج کشور به جمهوری اسلامی، این "بی ضرر" و "خودی" شدن جمهوری اسلامی در چشم طیفی از مهاجرین ایرانی میتواند منشاء هر خطر پلیسی و تروریستی برای اپوزیسیون باشد. ایجاد فضای رعب و وحشت حتی در خارج کشور، تلاش برای نا امن کردن فعالیت سیاسی حتی در خارج کشور و بالاخره ترور، بخشی از سیاست همیشگی جمهوری اسلامی بوده و خواهد بود. و اتفاقا همه این اقدامات جمهوری اسلامی، تلاشی است برای دادن تصویری "متعادلتر"، " بی ضررتر" و قابل هضمتر از خود، و برای عادی کردن حضور جمهوری اسلامی به هر اسمی در خارج کشور. موفق شدن جمهوری اسلامی در این پروژه میتواند فضای سیاسی در خارج را مستقل از هر اقدام مستقیما تروریستی رژیم، به ضرر اپوزیسیون رادیکال، چپ و کمونیستها و اعتراض هر انسان شریفی که برای خلاصی از چنگ جمهوری اسلامی به خارج آمده و میخواهد سر به تن جمهوری اسلامی نباشد، تغییر دهد. بی خاصیت کردن فضای خارج کشور از نظر سیاسی، منزوی کردن اپوزیسیون چپ و رادیکال، و در کنار آن پلیسی و نا امن کردن فضای فعالیت سیاسی در خارج کشور پروژه جمهوری اسلامی است.

 کمونیست هفتگی: در مقابل این سیاست چه میشود کرد. میتوان جلوی آنرا گرفت، سیاست شما در مقابل این پروژه ها چیست؟

 آذر مدرسی: جواب هم آری و هم نه است. نه به این دلیل که نه ما و نه هیچ نیروی سیاسی دیگری نمیتواند جلوی نزدیکی بورژوای ایرانی که مایل است در ایران سرمایه گذاری کند را بگیرد . اینها همیشه رابطه خودشان را آشکار یا پنهان با جمهوری اسلامی داشته اند. و امروز بر متن شرایط سیاسی و موقعیت جمهوری اسلامی، به یمن خودی شدن یکی از جناحهای رژیم برای بخش اعظم اپوزیسیون و سبز شدن آنها، این تمایل و نزدیکی امکان بروز علنی پیدا کرده است. کسی نمیتواند مانع رابطه اینها با جمهوری اسلامی بشود. تنها چیزی که میتواند مانع این رابطه شود، رادیکال شدن فضای سیاسی در داخل و خارج ایران و "نا امن" شدن فضا برای آنها است.

 آری به این دلیل که رادیکالیسم، عدالتخواهی و نفرت از جمهوری اسلامی بعنوان رژیمی ارتجاعی، رژیمی ضد زن، ضد کارگر، ضد آزادیخواهی و برابری طلبی در میان ایرانیان مهاجر در خارج کشور قوی است. ممکن است این جنبش و این رادیکالیسم تحت تاثیر هیاهو و فضای میدیای سبز شده، ضعیف به نظر برسد. تلاش سبز و میدیای نوکر همین است که این صدا را چه در داخل و چه در خارج ضعیف و بی سازمان و زیر پرچم سبز نشان دهند. اما این رگه، این جنبش قوی است و آتش زیر خاکستر است. این جنبش به جنبش جوان، کارگر و زن معترض در جامعه ایران وصل است و به راحتی سنگر را خالی نمیکند و تا رسیدن به آزادی و برابری کامل از پا نخواهد نشست.

سیاست ما افشا و نشان دادن ابعاد وسیع این تلاش در میان ایرانیان مهاجر در خارج، روشنگری در مورد اهداف جمهوری اسلامی از این پروژه ها، روشن کردن تاثیرات موفقیت این سیاست در تحمیل عقبگرد به فضای سیاسی در خارج و باز کردن دست جمهوری اسلامی در سرکوب در داخل ایران است. و در کنار آن جدال سیاسی با آن بخشی از اپوزیسیون که همانطور که گفتم نه فقط در مقابل این سیاست سکوت میکنند بلکه نقش آتش بیار معرکه را بازی میکنند و با توجیهات مختلف فضا را برای پیشبرد این سیاست آماده میکنند و جاده صاف کن این سیاست است. رادیکال و چپ نگاه داشتن فصای سیاسی موثرترین راه در مقابله با این سیاست است.

 

۱۴ اوت ۲۰۱۰