مصاحبه کمونیست با آذر مدرسی در مورد مصوبه پلنوم

کمونیست هفتگی: پلنوم بیست و چهارم حزب "جنبش کمیته های کمونیستی" را بعنوان سیاست حزب در امر سازماندهی کمونیستی کارگران تصویب کرد سوال این است که چرا حزب حکمتیست این سیاست را اتخاذ کرده است؟

آذر مدرسی: اولین و مهمترین دلیل اتخاذ این سیاست نیاز امروز طبقه کارگر و در درجه اول رهبران عملی و فعالین کمونیست این طبقه به این درجه از سازمانیابی و جایگاه تعیین کننده این کمیته ها در متشکل کردن و متحد کردن رهبران عملی و فعالین کمونیست، در متحزب کردن طبقه کارگر و قدرتمند تر کردن این طبقه در مقابل تعرض بورژوازی در همه سطوح آن است.

بطور واقعی پراکندگی صف رهبران عملی و کمونیست طبقه کارگر پاشنه آشیل همیشگی مبارزه طبقه کارگرعلیه تعرض روزمره و سازمانیافته بورژوازی به زندگی این طبقه بوده است.

اگر به وضعیت و موقعیت امروز طبقه کارگر و جنبش کارگری نگاهی بیندازید متوجه تفاوتها و پیشروی های جدی ةم نسبت به سالهای گذشته میشوید. امروز طبقه کارگر و جنبش کارگری به وزنه سنگینی در کل معادلات و رابطه جامعه و جمهوری اسلامی تبدیل شده است. درجه بالائی از خودآگاهی طبقه کارگر ایران خود را در تلاشهای این طبقه و پیشروان آن در سازمان دادن خود در همه سطوح آن نشان میدهد. موقعیت و وزنه جنبش کارگری و بالطبع آن وزنه و جایگاه رهبران عملی و شخصیتهای جنبش کارگری با بیست سال پیش قابل مقایسه نیست. امروز سازمانهای کارگری و رهبران و فعالین کارگری، سازمانها و چهره های شناخته شده و با اعتباری نه فقط در ایران که در سطح جنبش کارگری جهان اند. قطعا این موقعیت و این درجه از پیشروی بدون درجه ای از سازمانیابی در سطح پیشروان طبقه کارگر، بدون وجود شبکه ای از محافل و ارتباطات رهبران عملی، کارگران پیشرو و آژیتاتورها و فعالین کمونیست آن، ممکن نبود. اما این سطح از سازمانیابی جوابگو نیست. نمیتوان انتظار داشت با این سطح از نا آمادگی سیاسی، تشکیلاتی و عملی به جنگ با بورژوازی و دولت آن که با همه ابزارها و امکانات خود به جنگ این طبقه آمده رفت و انتظار داشت پیروز شد. وجود دهها و صدها شبکه یا محافل پیشروان و رهبران عملی هنوز تحزب کمونیستی و سازمانیابی کمونیستی این بخش از طبقه کارگرنیست. کمیته های کمونیستی حلقه ای کامل تر در امر وحدت کارگری در محل است. کمیته کمونیستی ارتقاء این شکل خودبخودی از اتحاد در میان این محافل به کمیته هایی متعهد و جوابگو در امر رهبری طبقه در محل است. هنوز فاصله زیادی بین این محافل و شبکه ها که اساسا خودبخودی و در حیطه محدودی فعالیت میکنند و توان و ظرفیت محدودی دارند، با کمیته های کمونیستی وجود دارد. کمیته هایی که مجموعه این طیف را بطور آگاهانه، با پلاتفرمی کمونیستی، با تعهد مشترک سیاسی و تشکیلاتی و بعنوان یک سازمان منضبط و متعهد با اهدافی ماکروتر از محافل موجود به امر رهبری مبارزات طبقه کارگر در همه ابعاد آنرا در جغرافیایی وسیعتر از شبکه محافل، مشغول است. کمیته هایی که همه رهبران و فعالین و آژیتاتورهای کمونیست طبقه، کسانیکه دقیقا بدلیل قابلیتهای خود و رادیکالیسم و سازش ناپذیزیشان را در دفاع از حق کارگر معتمد کارگران اند و بعنوان رهبران عملی طبقه نقش ایفا میکنند، را در بر میگیرد. طیفی که خود را سوسیالست یا کمونیست، با هر تعبییری که خودشان از آن دارند، میدانند.

ببینید در دنیای واقعی طبقه کارگر مستقل از وجود احزاب سیاسی مبارزه روزمره خودش را میکند، رهبران عملی و آژیتاتورهای خود و مکانیزمها و سوخت وساز خودش را دارد. درجه پیشروی طبقه کارگر در مبارزه خود علیه بورژوازی مستقیما به درجه اتحاد و درجه متشکل و متحزب بودن این رهبران و فعالین کمونیست مربوط است. محافل کارگران کمونیست و شبکه این محافل شاید اولین و طبیعی ترین و در عین حال حداقل اتحاد است که به هیچ عنوان جوابگوی نیاز امروز جنبش کارگری و طبقه کارگر نیست. از این زاویه کمیته های کمونیستی جنبشی مناسب ترین، ممکن ترین ظرف متحد شدن آگاهانه این طیف، که اتفاقا در طبقه کارگر در ایران طیفی قابل توجه اند، است. رهبران عملی و و فعالین کمونیست در جنبش کارگری بدون متحد شدنشان در چنین کمیته هائی، توان رهبری مبارزه کارگران علیه بورژوازی، از رهبری مبارزه برای اضافه دستمزد و مبارزه علیه بیکاری گرفته تا مبارزه علیه نفوذ هر نوع آراء و افکار بورژوايی را نخواهد داشت. گرایش کمونیستی در میان طبقه کارگر بدون این درجه از اتحاد آگاهانه کار به جایی نخواهد برد.

کمونیست هفتگی: با این تعاریف آیا این کمیته ها آلترناتیو احزاب سیاسی نیستند؟ آیا تشکیل این کمیته ها به معنی انحلال احزاب چپ نیست؟‌ آیا طبقه کارگر با وجود این کمیته ها اصلا نیازی به حزب سیاسی خود دارد؟

آذر مدرسی: به هیچ عنوان! عجیب است چرا باید کارگران کمونیست متحد شده در کمیته های کمونیستی رقیب احزاب سیاسی شوند؟

هر حزب کمونیستی – کارگری که رسالت خودش را سازماندهی و رهبری انقلاب اجتماعی طبقه کارگر، پایان دادن به بردگی مزدی، کسب قدرت سیاسی و استقرار حکومت کارگری میداند، قاعدتا باید درتمام عرصه های مبارزه طبقه کارگر از مبارزه برای ایجاد هر بهبودی در زندگی، تا پایان دادن به بردگی مزدی، دخیل باشد. باید پایه های قدرتگیری طبقه کارگر را در میان خود طبقه بسازد. قاعدتا باید پایان دادن به پراکندگی و انشقاق در میان رهبران عملی و کمونیستهای این طبقه را اولین وظیفه خود بداند. قاعدتا باید اتحاد و قوی شدن در خود این طیف را قوی شدن کمونیسم و جنبش خود بداند. و قاعدتا برای یک حزب کمونیستی- کارگری بدون وجود این درجه از اتحاد رهبران عملی طبقه کارگر و فعالین و آژیتاتورهای کمونیست این طبقه، امر سازمانیابی کمونیستی، دخالت در فعل و انفعال درونی طبقه کارگر، در مبارزات روزمره آن از مبارزه اقتصادی گرفته تا مبارزه برای رهائی کامل طبقه کارگرغیرممکن است. قاعدتا این کمیته ها نقطه اتکا اصلی هر حزب سیاسی کمونیستی کارگری است. از این زاویه این کمیته ها نه فقط جای احزاب کمونیستی را نمیگیرند بلکه پایه های قدرت کمونیسم در طبقه اند.

دلیل اینکه چنین سوالاتی یا انتقادات، یا احساس خطری در مقابل کمیته های کمونیستی جنبشی طرح میشود اساسا ناشی از خصلت چپ غیر کارگری ایران و سنت سکتاریستی رایج در آن است. چپی که اولا سازمان خود را تنها امکان و ابزار اتحاد طبقه کارگر میداند، نقطه شروع و پایان دنیا سازمانش است. چپی که طبقه کارگر برایش ابزار کار دیگری است. این چپ زمانیکه از اتحاد کارگران حرف میزند منظورش اتحاد آنها در محل کار و زندگی خودشان نیست بلکه پیوستن تک تک فعالین کارگری به سازمان خودش است. ملاک رادیکال بودن یا نبودن، کمونیست بودن یا نبودن حتی رهبر عملی بودن یا نبودن فعالین کمونیست درون طبقه نه نقش و وزن اجتماعی، جایگاه آنها در پیشبرد مبارزه طبقه کارگر بلکه نزدیکی این رهبران به سازمان مربوطه است. در این سنت سازمان مرکز و محور است در نتیجه زمانیکه شما از اتحاد رهبران عملی و کمونیستهای درون طبقه صحبت میکنید اولین استنتاجشان انحلال سازمان یا حزب شان است و احساس خطر میکنند.

کمونیست هفتگی: در شرایط امروز چقدرتشکیل چنین کمیته های ممکن است؟ تشکیل این کمیته ها چه تاثیری در روند مبارزات کارگری دارد؟

آذر مدرسی: من فکرمیکنم تشکیل این کمیته ها امروز نه فقط ممکن که حیاتی است. قبلا اشاره کردم که جنبش کارگری در ایران طیفی از رهبران عملی و فعالین کمونیستی دارد که در سطحی فراتر از صنف خودشان ابراز وجود میکنند، در مبارزه طبقه کارگر نقش دارند، در ایران و جنبش کارگری جهانی چهره های شناخته شده و با اعتباری هستند. علاوه بر آن ما شاهد وجود انواع محافل و شبکه کارگران کمونیست در مراکز تولیدی مختلف و بخصوص در مراکز صنعتی هستیم که میتوان به نقش آنها را در اعتراضات مختلف کارگری مشاهده کرد. مسئله اساسا ارتقا این محافل به فعالیت کمونیستی سازمان یافته در سطحی بالاتر، فعالیتی متمرکز تر، پیشرفته‌تر و سازمان یافته تراست. وجود این طیف از فعالین و رهبران شناخته شده، با اتکا به وجود شبکه وسیعی از محافل کارگران کمونیست تشکیل چنین کمیته هائی را کاملا ممکن میکند.
اینکه نوع فعالیت این کمیته ها، درجه علنی بودن یا نبودن آنها و غیره چگونه خواهد بود بحث دیگرو اساسا تخصصی است. طبیعتا در شرایط امروز این کمیته ها همانند شبکه محافل رهبران عملی و فعالین کمونیست علنی نیستند. این کمیته ها قرار نیست علنی و مانند تشکلهای توده ای طبقه ابراز وجود کنند، آکسیون کنند و …. قطعا همه اینها زمانیکه توازن قوا مناسب باشد میتواند در دستور این کمیته ها قرار بگیرد.

در مورد تاثیر این کمیته ها برروند مبارازت کارگری هم فکر میکنم بدون تردید تشکیل این کمیته ها نقش تعیین کننده ای در پایان دادن به تشتت و پراکندگی در میان فعالین و رهبران کارگری خواهد داشت. پایان دادن به پراکندگی این صف و متحزب شدن آن حلقه کلیدی و تعیین کننده در اتحاد طبقه کارگر، در متحد کردن مبارزات آن خواهد داشت. بدون اتحاد این طیف نمیتوان از اتحاد طبقه کارگر، از بالابردن خودآگاهی طبقاتی طبقه کارگر و در مبارزات روزمره طبقه کارگر، از متحد کردن و سازماندهی مبارزه طبقه کارگر، از به میدان کشیدن کل طبقه حرفی زد. بدون این درجه از اتحاد شکلگیری، گسترش و ادامه حیات تشکلهای توده ای و قدرت مقابله با سرکوب ممکن نیست.

بطور واقعی امروز نیروئی که وظیفه اتحاد در صفوف کارگران را بر دوش دارد، خودش پراکنده و متفرق است و این پاشنه آشیل طبقه کارگر و کمونیسم آن است. نیروی محرکه اصلی و متحقق کردن این درجه از تحزب خود رهبران عملی، فعالین و آژیتاتورهای کمونیست طبقه کارگراند. در تاریخ چند ده ساله گذشته هیچوقت متحد متحزب شدن کمونیستهای طبقه کارگر به اندازه امروز ممکن و قابل اجرا نبوده. نباید بیش از این زمان را از دست داد.

تا جائیکه به حزب حکمتیست بر میگردد این سیاست حیاتی ترین و اساسی ترین سیاست سازمانی ما در جنبش کارگری است. ما تشکیل این کمیته ها را در صدر وظایف خود در جنبش کارگری قرار میدهیم. تلاش میکنیم تمام فعالین حزب در جنبش کارگری را به نیروی اکتیو این سیاست تبدیل کنیم. تمام تلاش خود را برای ایجاد این کمیته ها، برای دیالوگ، همفکری با رهبران عملی و فعالین کمونیست طبقه کارگر خواهیم کرد و در حد توان موانع ایجاد این کمیته ها را در هر سطحی (سیاسی- عملی) را رفع کنیم. تجربه و دستاوردهای گرانبهایی که حزب ما در تشکیل کمیته های کمونیستی داشت را در اختیار این رفقا قرار بدهیم. برای ما کمیته های کمونیستی هم از زاویه مبارزه روزمره کارگر با بورژوازی و هم از زاویه به میدان کشیدن کل نیروی طبقاتی ما برای رهائی و ساختن خشت به خشت ساختمان و سازمان خود، پیشروی قدم به قدم و به عنوان قدمهائی از یک نقشه عمومی از یک تصویر کامل برای رهائی و حکومت کارگری، است.

۱۴ مارس ۲۰۱۲