مصاحبه کمونیست با آذر مدرسی

کمونیست هفتگی: کنگره پنجم حزب حکمتیست تمام شد. از این کنگره به عنوان کنگره ای اضطراری برای جوابگوئی به انشقاق و معضلاتی که به حزب تحمیل شد٬ نام برده شده است. از نظر شما کنگره چقدر به اهداف خود رسید؟

آذر مدرسی: هدف کنگره اساساً جمعبندی از رویدادهای دوره اخیر در حزب و پایان دادن به بحرانی بود که با انتشار پلاتفرم هیئت دائم تشدید شد و به انشقاق در حزب و نهایتاً جدائی این رفقا از حزب منجر شد. مهمترین کار کنگره علاوه بر جمعبندی از این رویدادها، رسیدگی به مسئله چه از نظر سیاسی و چه از نظر تشکیلاتی و دفاع از موجودیت ۸ ساله حزبی بود که نقطه امید چپ، کارگر و کمونیسم، بود. از این زاویه کنگره کار خود را انجام داد و با موفقیت به پایان رسید.

پیش از کنگره دفتر سیاسی مجموعه اسناد مربوط به کمیته مرکزی و دفتر سیاسی را برای کلیه نمایندگان کنگره ارسال کرده بود تا تصویری ابژکتیو و مستند از مباحث، اختلافات و کشمکشهای درون رهبری حزب داشته باشند. علاوه بر این در کنگره دفتر سیاسی گزارشی از بروز اختلافات و اصطکاکهای درون رهبری حزب را به کنگره ارائه دادیم.

نمایندگان کنگره طی دو روز بحث و تبادل نظر از زوایای مختلفی این رویدادها را مورد برسی قرار دادند. در مورد سابقه تقابل گرایشات و سنتهای مختلف در حزب در دوره های مختلف، مقاومتهائی که در دوره های مختلف در مقابل سیاستها رسمی حزب شکل گرفته و بالاخره فاصله سیاسی، فکری و حتی تشکیلاتی که میان گرایشات مختلف در دوره اخیر بوجود آمد بحثهای زیادی صورت گرفت. علاوه بر آن در مورد رسمیت حزب و قوانین و موازین آن، لغو سیتماتیک موازین حزبی از جانب رفقای خط بازنگری، سازش و کوتاه آمدن بخشی از رهبری حزب که خود را متعهد به رسمیت حزب در همه ابعاد آن میدانستیم به تفصیل صحبت شد.

در مورد دلیل انشقاق در حزب دو فاکتور در کنگره به تفصیل مورد بحث قرار گرفت. فاکتوراول زیر پا نهاده شدن موازین و مصوبات رسمی بود.

کل نمایندگان کنگره توافق داشتند که چیزی که حزب را به این شکل با خطر اضمحلال روبرو کرد نه وجود اختلاف سیاسی و حتی صرف وجود سنتهای متفاوت در حزب، که زیر پا گذاشته شدن انضباط و پرنسیبهای حزب و تمام تضمینهای قانونی برای اجرای این موازین از جانب عالیترین ارگانهای حزب و رهبری حزب، کمیته مرکزی، بود. نقض موازینی که قاعدتاً باید با تنبیهات تشکیلاتی تا سر حد اخراج از حزب پاسخ میگرفت. متأسفانه این نقض موازین فقط با اعتراض وانتقاد ما پاسخ گرفت. تأکیدات جدی شد مبنی براینکه زمانیکه بخشی از رهبری حزب برای به اصطلاح حفظ وحدت حزب و یا دقیقتر بگویم حفظ چهره متحد حزب از بی پرنسیبی تشکیلاتی و نقض موازین و خروج بخش دیگر رهبری از انصباط حزبی گذشت میکند، عملا یکی از مهمترین وظایف خود را بعنوان رهبری انجام نداده و در نقض این موازین شریک است.

یکی از مباحث مهم این کنگره و دستاوردهای آن٬ تأکید مجدد بر رسمیت حزب در همه وجوه سیاسی و تشکیلاتی به معنی رسمیت سیاستها، ارگانها و قوانین آن بود. اینکه پافشاری بر انضباط، موازین و قوانین حزبی به اندازه پافشاری بر سیاستهای رسمی برای یک حزب سیاسی جدی هویتی است. اینکه همانقدر که کوتاه آمدن در مقابل نقض سیاستهای یک حزب توسط یک فرد یا ارگان یا جمعی، را سازش سیاسی و دفاع نکردن از حزب باید دانست. به همان اندازه کوتاه آمدن در مقابل هر اقدام غیر قانونی و نقض موازین حزبی هم سازش سیاسی و باز کردن گارد حزب در مقابل سنتهای سیاسی و گرایشات دیگر و کوتاهی در دفاع از هویت یک حزب کمونیستی است. تجربه این دوره نشان داد که دفاع از حزب بدون به کار بردن تضمینهای اساسنامه ای برای مقابله با بی‌انضباطی غیر ممکن است. این درجه از انضباط ناپذیری و لاقیدی در قانونی عمل کردن، این درجه تعلل در دفاع از قوانین و انضباط حزبی در تاریخ حزب حکمتیست بیسابقه بود. این عقبگردی بود که در دوره گذشته به حزب تحمیل شد. به نظر من یکی از درسهای مهم ایندوره پایبندی جدی به موازین حزبی و قانونیت حزب بود.

فاکتور دوم که مورد بحث قرار گرفت بررسی دلایل سیاسی این نوع انشقاقات در چپ و در حزب حکمتیست بود. در این زمینه هم به درجه بالائی همنظری وجود داشت. در کنگره در مورد سنت و پایه اجتماعی کل جریانات موسوم به چپ در ایران، سنت ویژه ای که در حزب حکمتیست هم ریشه و پایه دارد به تفصیل صحبت شد. سنتی که امکان میدهد حزب به این راحتی دوشقه شود. در این رابطه بحثهای خوبی در مورد خصوصیت و ویژگی احزاب در تبعید و خصوصیات ویژگی که چنین احزابی دارند، شد. اینکه احزاب چپ در تبعید در حققیت به سرپناهی برای فعالین سیاسی چپ و باسابقه تبدیل شده اند. در مورد سنت چپ حاشیه‌ای صحبت شد که زندگی و فعالیت حاشیه‌ای در خارج کشور سناریوی زندگی‌اش است و آنرا تئوریزه میکند، تعرض به این زندگی حاشیه‌ای را تعرض به کمونیسم و چپ میداند و در مقابل هر تغییری در این نحوه زندگی و فعالیت احساس خطر و تهدیدی در از دست دادن سرپناه خود، مقاومت میکند. این مقاومت طبیعتا در هر جریانی شکل و تبلور خود را دارد. این مقاومت در حزب حکمتیست پرچم دفاع از مباحث ٬حزب و قدرت سیاسی٬ و حزب و شخصیتها٬ را بلند کرد. سنت چپ حاشیه‌ای در حزب حکمتیست با علم کردن این دو بحث در‌واقع سنگر دفاع از خود را محکم میکرد. حزب و شخصیتها به حزب و من به عنوان شخصیت، حزب و میدیای آن تبدیل شد. نمونه بارز این مقاومت را در مباحث مربوط به تحزب کمونیستی از جانب رحمان حسین زاده و حسین مرادبیگی میشد مشاهده کرد.

در این رابطه یکبار دیگر بر اینکه یک حزب کمونیستی کارگری نمیتواند پس از سالها فعالیت به پایه اجتماعی خود وصل نشود، نمیتواند حزبی داخل کشوری نباشد و کماکان ادعای حزبی کمونیستی کارگری اجتماعی را داشته باشد تأکیدات زیادی شد. بهم زدن یک حزب آنهم به این شکل آن در احزابی متکی به پایه اجتماعی خود به شدت سخت و تقریباً غیر ممکن است. ببینید اگر ما در کنار کمیته های حزبی که موضوع کارشان داخل ایران است و اساساً در خارج کشور تشکیل داده‌ایم کمیته سنندج، تهران، ذوب آهن، نفت، پتروشیمی، کمیته شیراز و اصفهان و …. را در ایران داشتیم هیچ جمعی نمیتوانست چنین بحرانی را به حزب تحمیل کند و آنرا تا حد چنین انشقاق عمیقی بکشاند. بازی کردن با چنین حزببی برای هیچ فرد و جمعی آسان نیست. همانطور که در دوره ای که موجودیت اجتماعی و سازمانی حزب در داخل ایران چنان قوی بود که این مقاومتها اساسا به شکل غرولند آنهم در محافل ابراز وجود میکرد. در کنگره اول حزب و پس از آن ما شاهد همین جنس از مقاومت بودیم اما بدلیل موجودیت قوی اجتماعی حزب در آندوره به خروج ناراضیان از حزب منجر شد و حزب با چنین مخاطره ای روبرو نشد.

تضمین جلوگیری از تکرار چنین انشقاق و بحرانی نه تزکیه نفس تک تک ما، نه عدم اعتماد به افراد، بلکه تلاش برای تبدیل شدن به آن حزب اجتماعی مرتبط به موضوع کار خود و حزبی کارگری کمونیستی است. حزبی که عمیقاً و واقعاً متکی به مصوبات سیاسی و قانونیت خود است.

نمایندگان کنگره بدون سرسوزنی امتیاز دادن به رهبری حزب از هر جناحی به این مسائل پرداختند و کل رهبری حزب را مورد انتقاد قرار دادند. در این کنگره سرسوزنی اثری از نسبیت سیاسی و امیتاز دادن به همنظرهای سیاسی دیده نمیشد. نمایندگان کنگره با روشنبینی به کل رویدادها پرادختند و قضاوت کردند و با جسارت تصمیم گرفتند.

این کنگره کنگره شیطان سازی از عده‌ای و قهرمان سازی از تعدادی دیگر نبود. کنگره شادی از دست دادن و دیوار نفرت درست کردن از رفقائی که تا دیروز در کنار ما بودند نبود. کنگره آژیتاسیون کردن علیه مخالفین سیاسی خود و یا نفرین کردن دیگران و هلهله کردن و تعریف از خود نبود. کنگره ای بود با تمام شاخصهائی که حزب حکمتیست تا امروز با آن شناخته شده است. کنگره ای که منصفانه و با چشمان باز به حزب و رهبری آن نگاه کرد، به نقد کارکرد کل رهبری حزب پرداخت و نقش کل این رهبری را در بوجود آمدن این اوضاع بررسی کرد. کنگره ای بود که واقعبینانه و به دور از هر فضای اخلاقی و غیر سیاسی به لطماتی که حزب در این دوره دید نگاه کرد و تلاش کرد ضمانتهائی را برای ممانعت از تکرار چنین سناریوئی بوجود آورد.

کنگره بر تأثیرات مخرب این انشقاق در درون حزب و همچنین بر اعتبار حزب حکمتیست آگاه بود. این سؤال که چه تضمینی وجود دارد که یکبار دیگر چنین بحرانی به حزب تحمیل نشود، سوال بخش وسیعی از اعضا، کادرها و دوستداران این حزب است. یکی از تأثیرات مخرب این دوره در حزب لطمه خوردن اعتماد به رهبرى حزب در اینکه قادر است اختلافات سياسى را به طرق سياسى حل و فصل کند و در عین حال متکی به موازین و مقررات کار کند، بود.

وجه دیگرتاثیرات مخرب این انشقاق در ابعاد اجتماعی آن است. به خطر انداختن حزبی که سرمایه طبقه کارگر و تنها امید چپ و کمونیسم در ایران است٬ قطعاً به اعتماد طبقه کارگر و بویژه به اعتماد کارگران کمونیست به حزب حکمتیست لطمه میزند. کارگران کمونیست، رهبران کارگری که در چند سال گذشته حزب حکمتیست را در جنگ روزمره شان علیه بورژوازی، از جمهوری اسلامی تا چپهای لیبرال در اپوزیسیون، در کنار خود دیدند حق دارند با دیدن خطر اضمحلال حزب آنهم به این شکل و از جانب بالاترین مراجع آن تأمل کنند.

جلب اعتماد مجدد به حزب و رهبری آن چه در سطح اجتماعی و چه در سطح حزب در صدر اولویتهای کمیته مرکزی منتخب کنگره پنج است.

نتیجه کل مباحث کنگره را میتوان بطور ویژه در سه قرارمصوب زیر دید. قراردر مورد مسئولیت جمعی کلیه اعضا کمیته مرکزی در قبال این وضعیت، قرا ٬در تائید سیاستهای تا کنونی که در حقیقت جوابی به تغییر ریلی است که جمع خط بازنگری خواهان آن هستند و بالاخره قرار٬ در دفاع از حزب حکمتیست٬ که قطعیت دادن به خروج هیئت دائم از حزب بود.

کمونیست هفتگی: کنگره حزب کل کمیته مرکزی را مسئول این وضع دانست و به همین دلیل همه اعضا و علی البدلهای کمیته مرکزی را توبیخ کرد. چرا کل کمیته مرکزی٬ در شرایطی که کمیته مرکزی از اعلام پلاتفرم هیئت دائم و تغییر ریل حزب بعد از انتشار آن رو به بیرون مطلع شده است؟

آذر مدرسی: اتفاقاً در این مورد هم در کنگره بحث و سؤال شد. ببینید نمایندگان کنگره چهار حزب ۴۸ نفر را بعنوان رهبری حزب انتخاب کردند. وظیفه این ۴۸ نفر رهبری حزب طبق سیاستهای تعیین شده تا کنگره چهار و دفاع از حزب و حفظ و پاسداری از تمام دستاوردهای سیاسی و تشکیلاتی این حزب بود. اینکه این رهبری منتخب چه نوع تقسیم کاری را در میان خود انجام داده‌اند تأثیری در اینکه کل اعضا کمیته مرکزی در مقابل کنگره مسئولیت جمعی دارند نمیدهد. این یکی از پرنسیبها و قوانین حزب ما است که اعضا یک کمیته در قبال عملکرد کمیته مسئولیت جمعی دارند.

حتماً در شرایط عادی تری میشد کمیسیونی برای رسیدگی به تخلفها تشکیل داد و هر فردی را مستقلا و با اتکا به اعمال فردی اش مؤاخذه یا تنبیه تا حد اخراج از حزب کرد. اما حتی در این شرایط هم علاوه بر توبیخ همه اعضا کمیته مرکزی حتما در مورد تعدادی از اعضا رهبری تنبیهات شدیدتری تا حد اخراج اتخاذ میشد.

کمونیست هفتگی: هنوز خیلی ها از مضمون اختلافات اطلاع روشنی ندارند. با این وصف با چه مشکلاتی طرف هستید و چه مسائلی در مقابل حزب حکمتیست است. برخورد شما با هیئت دائم و حزب آنها چه خواهد شد؟

آذر مدرسی: بطور واقعی درجه و مضمون اختلاف با سیاستهای رسمی حزب هنوز از طرف جمع خط بازنگری روشن نشده است. اینکه آینده سیاسی این جریان به کجا کشیده می‌شود هنوز باز است. چیزی که مسلم است این است که این عده با سرعتی باور‌نکردنی دارند به آغوش چپ سنتی پناه میبرند. راهی جز این ندارند. شما نمیتوانید علیه یک خط کمونیستی-کارگری به ایستید و دست در انبان جریانات سنتی تر نکنید. با انتشار پلاتفرمشان لشگری از مخالفین و دشمنان حزب از اقدام ٬انقلابی٬ هیئت دائم در تقابل با سیاستهای تاکنونی حزب، حمایت کردند. آن‌ها را به مخالفت قاطع تر با موجودیت و گذشته و سیاستهای حزب، به فاصله گرفتن از ٬خط کورش مدرسی٬ و به جدا شدن از حزب حکمتیست تشویق کردند. بخشی از جریاناتی که به نوعی تاریخ مشترکی با ما دارند، آن‌ها را دعوت کردند تا به احزاب یا محافلشان بپیوندند. خلاصه طیفی از جریانات برایشان کیسه دوخته اند و چراع سبز نشان میدهند.

آنها طی همین سه ماه گذشته فاصله عمیقی از موجودیتی که جامعه بعنوان حزب حکمتیست میشناسد، و در حقیقت گذشته خود، گرفتند. نه فقط سیاست و تغییر ریلی که در پلاتفرمشان یا اطلاعیه هایشان مشاهده می‌شود بلکه سنت و فرهنگ سیاسی که در برخورد به مخالفین سیاسی خود دارند عمق فاصله را نشان میدهد. فشار عاطفى به افراد، جو سازى، شايعه پراکنى، تحريک، اهانت به افراد، مارک زدن، شیطان سازی، نفرت پراکنی، جعل واقعیات، از جملــه شيوه‌هائى است که این جمع به آن متوسل شده اند. کنگره پنج از این زاویه هم فاصله عمیق این جمع را با سنت موجود حزب حکمتیست نشان داد. این کنگره نقطه پایانی بود بر یکدوره بحرانی و آغازی برای باز گرداندن حزب به فعالیتها و مشغله های اصلی اش.

با تمام شدن کنگره پنج حزب کار اصلی ما شروع شده است و هیئت دائم و مشغله هایشان جای بسیار کوچکی را در زندگی سیاسی حزب حکمتیست پس از کنگره پنج اشغال خواهد کرد.

دنیائی کار در مقابل ما است. باید راهی که حزب تا کنگره چهار آمد و نیمه تمام ماند را ادامه داد. تأمین حضور حزب در جدالهای سیاسی بخصوص در ایندوره حساس و تعرض بیسابقه بورژوازی جهانی به طبقه کارگر در ایران از یکطرف و سکوت و مماشات بخش اعظم اپوزیسیون از طرف دیگر، سازمان دادن مجدد حزب و فعالیتهای آن، جلب اعتماد مجدد جامعه و در راس آن طبقه کارگر و کارگران کمونیست به حزب، رفتن سراغ جدالهائی که باید بعنوان یک حزب کمونیستی در آن شرکت کنیم. این‌ها دنیائی کار است که فقط با معطوف شدن به جامعه و جدالهای موجود در آن میتوان پیش برد نه از کانال جدال با هیئت دائم. ملاک و محک موفقیت ما و پشت سر گذاشتن ایندوره و ایفای نقش در جدالهای امروز و آتی طبقه کارگر است نه پیروزی ما بر هیئت دائم یا هر جریان و جمع دیگری.

طبیعتاً هر جریانی به حزب حکمتیست حمله کند پاسخ مناسب خود را خواهد گرفت. تفاوتی نمیکند این جریان نئوتوده ایها باشند یا احزاب موسوم به کمونیست کارگری یا جمع هیئت دائم. اما همانطور که گفتم این مشغله جدی و اصلی ما نخواهد بود. هرچند این جمع و دوستدارانشان لجن پراکنی کنند، کمپین شخصی راه بیندازند و تلاش کنند تحریک احساسات کنند رفقای ما نباید تحریک شوند، نباید به دامن مباحث نازل و غیر سیاسی سقوط کنند، میدان مبارزه ما و روش ما توهین و افترا و مبارزه در دنیای مجازی و فیس بوکی نیست.

تجربه نشان داده که این نوع ٬ مبارزه سیاسی٬ دوره ای دارد و گذار است. پس از مدتی که گرد و خاکها بخوابد، همه بغض و کینه ها خالی شده باشد، این سیاست است که دوباره تعیین کننده می‌شود. آنوقت سیاست روشن، کمونیستی و کارگری در مقابل کل بورژوازی است که در میان جامعه و طبقه کارگر گوش شنوا پیدا میکند و حزبی با چنین سیاستهائی شانس قوی شدن و زدن مهر رادیکال به تحولات سیاسی جامعه را خواهد داشت.

ما زمانی کم و دنیائی از کار داریم و جامعه‌ و طبقه کارگری که تشنه آزادی و رهائی است و هر روزه برای آن مبارزه میکند. اولویت ما مرتبط شدن مجدد ما به این واقعیت عظیم و ایفای نقش در جدالهای طبقاتی پیش رو است. کنگره سوت شروع ایندوره را زد.

 ۱۰ فوریه ۲۰۱۲