گفتگو با رادیو نینا

با تشکر از رفیق عزیز آزاد کریمی برای پیاده کردن این مصاحبه

رادیو نینا: طیف متنوعی از نیروها و دولتها در عملیات "آزاد سازی موصل" دخیل هستند و یا تلاش میکنند دخالت کنند. چه کشمکشها و اهدافی پشت این پروژه خوابیده است. آیا با خروج داعش از موصل شاهد پایان جدالهای قومی و مذهبی در این منطقه خواهیم بود؟ عراق بعد از موصل و آزاد سازی آن به کدام سمت میرود؟

آذر مدرسی: ببینید؛ شاید اگر ابتدا کوتاه در مورد تسخیر یا تحویل دادن موصل، تکریت، فلوجه و بعدآ هم شنگال به داعش بپردازیم و مروری داشته باشیم به اتفاقی که دو سال پیش افتاد، تصویر دقیق تری از عملیاتی که امروز بعنوان "عملیات آزاد سازی موصل" در جریان هست پیدا کنیم. دو سال پیش بود که این سه شهر، شهرهای موصل، تکریت و فلوجه، بدون کمترین مقاومتی از طرف ارتش و نیروهای دولتی به تصرف جریان داعش در آمدند و بعد از آن شهر شنگال بدون کمترین مقاومت از طرف نیروهای مسلح دولت اقلیم، تحویل این جریان باند سیاهی داده شدند و دنیا شاهد کشتار وسیع، قتل و آوارگی صد ها هزار نفر از مردم این شهرها بود. همان موقع معلوم بود که این تحرک داعش و ورود آن به خاک عراق اتفاقی نیست، معلوم بود که این تحرک بخشی از یک پروژه جدی تر امریکا و متحدین منطقه ای است.

با شکست پروژه امریکا یا آزاد سازی سوریه که قرار بود به دست انواع دار و دسته های قومی و مذهبی، منجمله ارتش آزاد سوریه که داعش و جبهه النصر هم عضوش بودند، متحقق شود و پیشروی هایی که ارتش سوریه با حمایت ایران و دخالت نظامی روسیه در خود سوریه داشتند، عملأ میدان عمل جریانی مثل داعش را تنگ تر کرده بود. این شکست را باید امریکا و متحدین اش جبران میکردند. باید این توازن قوای جدید در سوریه که به نفع اسد و متحدینش، که اساسأ ایران و نیروهای حزب الله و روسیه بودند، بود به نحوی تغییر می کرد. ورود داعش به عراق، تحویل دادن تکریت، فلوجه و شنگال، بطور واقعی پروژه امریکا و متحدین محلی اش مانند عربستان و ترکیه و قطر برای جبران این شکست بود. کشیدن بحران سوریه به عراق و تضعیف دولت شیعه در عراق که متحد ایران هست و یا درست تر بگوییم، تحت نفوذ جدی ایران هست، تلاشی بود برای تضعیف موقعیت ایران در منطقه و همانطور که گفتم تلاشی بود برای تغییر دادن توازن قوایی که با پیشروی ارتش سوریه و حمایت دولت ایران در سوریه متحقق شده بود و عقب نشینی را به نیروهای متحد امریکا و خود امریکا در سوریه تحمیل کرده بود.

اگر به یاد داشته باشید همان موقع دولت های غربی و میدیای رسمی از داعش را نه بعنوان تروریست که بعنوان "پیکارجویان اسلامی" اسم می بردند. بعنوان "پیکارجویان اسلامی" که گویا در ضدیت با استبداد بشار اسد و برای پیاده کردن "جامعه آرمانی" خود مبارزه می کنند. از آنها بعنوان جنگجویان آزادی اسم می بردند و تلاش می کردند داعش و جبهه النصر را بعنوان جزئی از سوخت و ساز زندگی سیاسی در خاورمیانه نشان بدهند. تلاش می کردند این جریان را بعنوان یکی از نیروهای توده ای و مردمی در خاورمیانه برای پیاده کردن "جامعه آرمانی" شان نشان بدهند. تلاش کردند آن را بعنوان نیرویی که قاعدتا باید در معادلات سیاسی آتی خاورمیانه نقشی داشته باشد به مردم منطقه تحمیل کنند. تروریست بودن داعش و یا تشکیل ائتلاف علیه داعش وقتی اتفاق افتاد که داعش پایش را از گلیم خودش دراز تر کرد و دامنه تروریسم خود را از خاورمیانه، از عراق و سوریه به اروپا کشید. آن موقع بود که بحث مبارزه با داعش بعنوان یک جریان تروریستی مطرح شد. به هر حال اگر به دو سال پیش برگردیم، سناریو این بود که با ورود داعش به عراق و با احیای بازماندگان رژیم بعث که بعنوان سنی های عراق ابراز وجود می کردند و هنوز می کنند، موقعیت ایران را هم در سوریه و در حمایت از اسد تضعیف بکنند و هم کلا عراق را بعنوان کشوری که بطور جدی تحت نفوذ ایران بود از زیر نفوذ ایران بیرون بیاورند. حتی اگر این به قیمت تکه تکه شدن و تجزیه عراق تمام میشد. مسئله این بود که موقعیت ایران چه در سوریه و چه در عراق باید تضعیف میشد و باید بالانسی که تا آن موقع بطور جدی به نفع ایران بود تغییر می کرد. ورود داعش به عراق یک رکن جدی این سیاست امریکا و متحدینش برای تضعیف موقعیت جمهوری اسلامی در منطقه بود.

اگر با این مقدمه بخواهم به سوال شما جواب بدهم، پروژه باصطلاح آزاد سازی موصل ادامه همین کشمکش است. این پروژه سرسوزنی ربطی به آزاد کردن مردم موصل از چنگال یکی از سیاه ترین و وحشی ترین جریانات تروریستی و اسلامی ندارد. عملیات آزاد سازی موصل همانقدر در مورد آزاد کردن مردم موصل از جهنم داعش است که حمله به عراق و "دمکراتیزه" کردن آن بود، که حمله به افغانستان برای آزادی مردم افغانستان بود. یا دخالت های باصطلاح بشر دوستانه ناتو برای آزاد کردن سوریه و مردم لیبی بود. نه آنها ربطی به آزاد کردن مردم آن مناطق داشتند، نه آن عملیات ها به مقابله ای که مردم تمام این جوامع با دیکتاتوری های حاکم بر جامعه خودشان می کردند، ربطی داشت و نه عملیات امروز قرار است سرسوزنی به زندگی میلیونها نفری که در شهر موصل اسیر باند جنایکار داعش هستند ربطی داشته باشد و نه قرار است آزادی مردم موصل را به همراه خود بیاورد. این را حتی خود سران دولت های غربی و ارتجاعی منطقه ای هم مخفی نمی کنند.

امروز اگر نگاه کنید تفاوت زیادی هست بین تبلیغات سران دول غربی و میدیای رسمی و دست راستی در غرب با تبلیغات شان دوره حمله به عراق، دوره حمله به افغانستان، یا حتی دوره "عملیات آزادی سوریه" و یا "دخالتب شر دوستانه" شان در لیبی. امروز مثل آن دوره در تبلیغاتشان هارت و پورت ها و جنجال اینکه گویا مردم موصل قرار است آزاد شوند و این عملیات قرار است که یک زندگی بهتر را برایشان بیاورد را نمی بینید. برعکس؛ مرتب و مرتب هشدار میدهند که اولأ این عملیات به این سرعت تمام نمی شود. بحث بر سر این است که داعش خودش را بطور جدی در موصل آماده کرده، بحث بر سر این است که خندقی دور آن شهر کشیده و از سوزاندن چاههای نفت موصل ابایی ندارد، هشدار میدهند که داعش از سلاح های شیمیایی استفاده میکند و اعلام می کنند که جنگ با داعش تازه بعد از ورود ارتش عراق و بقیه نیروهای درگیر با موصل، تازه آن موقع است که جنگ واقعی شروع می شود. هشدار می دهند که جنگ خانه به خانه و کوچه به کوچه ای، که فاجعه حلب امروز در مقابلش چیزی نیست، در موصل اتفاق خواهد افتاد. در مورد ابعاد کشتار مردم بی گناه موصل که بدتر از حلب خواهد بود هشدار میدهند و همزمان اعلام می کنند که با آوارگی وسیعی روبرو خواهند شد که هیچکدامشان، نه سازمان ملل، نه نیروهای ائتلافی که مردم آن منطقه را شب و روز بمباران می کنند، خود را برای مقابله با آن آماده نکرده اند. بیش از یکماه است برای جنگ خود را آماده کرده اند اما برای حفاظت از جان فراریان از جنگ، برای آوارگانی که از زیر چنگال داعش فرار می کنند و یا از بمباران های نیروهای ائتلاف جان سالم بدر میبرند، مطلقا آمادگی ندارند.

همزمان از همین حالا و قبل از اینکه کسی پایش به داخل موصل رسیده باشد، کشمکش و دعوا بر سر آینده این شهر، بر سر آینده عراق که مستقیمأ روی آینده سیاسی خاورمیانه و توازن قوا بین دولت های ارتجاعی منطقه مانند ایران، عربستان، ترکیه، قطر و همه تأثیر میگذارد، شروع شده است. کشمکشی که یک سر آن دولت ترکیه است که با حمایت امریکا به شدت تلاش میکند در این جنگ دخالت داشته باشد، یک سر آن دولت جمهوری اسلامی است که از کانال باصطلاح مشروعیت دولت عراق و اینکه دولت مرکزی باید در این دعوا نقش اصلی را داشته باشد، عرض اندام میکند و با آماده کردن نیروهای حشد الشعبی که همین امروز اعلام کردند که علیرغم مخالفت ها و ممانعت های امریکا، عملا وارد جنگ شده است، در مقابل "نیروهای ائتلاف" مقاومت کند، سر دیگر آن احزاب کرد و سهم خواهی آنان و همچنین جریاناتی که خواهان استقلال استان نینوا هستند، است. این کشمکش قبل از اینکه هنوز کسی پایش به شهر موصل رسیده باشد و بدون اینکه هنوز اصلأ حرفی و نشانی از خروج داعش از این شهر باشد، شروع شده است.

به هر حال "عملیات آزادسازی موصل" عملیاتی نیست بر سر آزاد کردن مروم موصل بلکه جنگی است بر سر آینده عراق، بر سر آینده خاورمیانه و بر سر موقعیت دولت ها و قطب های ارتجاعی محلی مثل ایران، ترکیه و عربستان. جنک موصل موصل نقش جدی ای را در سناریوی غرب برای خاورمیانه جدید ایفا میکند. سناریوی تبدیل کشورهای خاورمیانه به انواع قومها و مذاهب و ملیت های مختلف با حکومت های قومی و مذهبی که از خیلی وقت پیش تدراک آن را دیده و سناریوی آن را چیده اند. خاورمیانه ای که توازن قدرت در آن را به نیروهای محلی و منطقه ای مثل ایران، ترکیه، عربستان، قطر و اسرائیل و .. واگذار میکنند.

بطور واقعی این کشمکش اصلی نیروهایی است که در عملیات موصل درگیر هستند و این آن کشمکشی است که قرار است از کانال باصطلاح آزاد کردن موصل حل و فصل شود.

در مورد اینکه آینده موصل چه میشود، شانس اینکه این شهر را از تصرف داعش در بیاورند خیلی بالاست ولی همین امروز اسناد و فاکت های خیلی زیادی هست که نشان میدهد دول ترکیه و عربستان با حمایت امریکا تصمیم دارند داعش را به سوریه برگردانند و جنگ ناتمامشان علیه ایران و اسد را آنجا دوباره از طریق داعش پیش ببرند. در نتیجه موصل را از داعش می گیرند و قطعأ این ضربه ای جدی به داعش میزند ولی داستان داعش و داستان کشتارها و جنایات این جریان بعنوان ابزار دست عربستان و ترکیه به هیچ عنوان تمام نمی شود و باید منتطر بود که بعد از خروج داعش از این شهر شاهد تحرکات جدی تر آن در سوریه باشیم.

فکر میکنم خیلی روشن است که با باصطلاح آزاد شدن این شهر سوت شروع جنگ های قومی و مذهبی بیشتری را در عراق و خاورمیانه بصدا در میاورد و این را همه دارند می گویند و نه فقط پنهانش نمی کنند بلکه در مورد نحوه ورود به این جنگ جدید، یارگیری های شان حرف میزنند و آلترناتیوهای خود را همین امروز روی میز می گذارند. هنوز هیچ اتفاقی نیفتاده ترکیه خواهان الحاق موصل به ترکیه است، ظاهرا چون سنی مذهب است و تاریخا و در عهد باستان بخشی از خاک ترکیه بوده، ناسیونالیست های عرب در نینوا خواهان استقلال نینوا و یا فدرال شدن آن هستند، دولت اقلیم کردستان از این فرصت استفاده میکند و خواهان فدرالی شدن عراق میشود برای اینکه از زیر نفوذ ایران بیرون بیاورند. از طرف دیگر ایران بطور جدی مقاومت میکند و اعلام کرده باید از "یکپارچگی عراق" دفاع کرد و زیر پوشش دفاع از مشروعیت دولت مرکزی در عراق و "عراق یکپارچه" در مقابل این سناریو مقاومت و از نفوذ خود در عراق دفاع کند.

در نتیجه اینکه آیا با آزادی شهر موصل ما شاهد آینده بهتری برای مردم آن شهر می شویم، به نظر من قطعأ نه. ما شاهد یک قتل عام وسیعی در این شهر خواهیم شد. شاهد یک کشتار و یک آوارگی وسیعی از مردم این شهر می شویم و اگر کسی در آن شهر و بمباران ها و سلاخی داعش جان سالم بدر برده باشد، درگیر جنگ های قومی و مذهبی بیشتر و شدیدتری خواهد شد.

رادیو نینا: موضع گیری حزب در مورد به اصطلاح جنگ در موصل، خلاف جریان است. در حالی که بخش اعظم جریانات سیاسی در جهان عرب و در میان احزاب کردستان عراق و ایران، با دیده خوش بینی به این جنگ نگاه می کنند، موضع گیری متفاوت حزب متکی به چه معادلاتی است؟ چرا جای کمترین خوش بینی و سناریوهای خوش بینانه برای مردم موصل و منطقه در موضع حزب وجود ندارد؟

آذر مدرسی: فکر میکنم اینکه بخش اعظمی از نیروها به این جنگ خوشبین هستند، درست نیست. بطور واقعی اگر شما اوضاع را نگاه بکنید و عکس العمل احزاب سیاسی در دنیا را نگاه بکنید، خوش بینی به این ماجرا نیست. من در بخش اول هم گفتم که همه در مورد اینکه چه فاجعه انسانی در جریان هست هشدار میدهند و از اینکه جنگ اصلی در خاورمیانه و در جدال و کشمکش اصلی بین قطب های ارتجاعی در خاورمیانه تازه بعد از آزاد کردن موصل و یا خروج نیروهای داعش در آنجا بوجود میاید، حرف میزنند. شاید جریاناتی ضد اجتماعی که سنتأ زیر پرچم مبارزه با اسلام سیاسی از ناتو و دخالت های بشر دوستانه آنها در لیبی و سوریه دفاع کردند، بر طبل این جنگ بکوبند و ادعا کنند که با بمباران این شهر و با نابود کردن کل مدنیت آن شهر میتوان به آینده خوشبین بود. در نتیجه بخش اعظم نیروها این را نمی گویند. حتی در کردستان عراق نیروهای درگیر، دولت اقلیم و احزاب بارزانی و اتحادیه میهنی اعلام خوشبینی نکردند. اتفاقأ به شدت نگران آینده سیاسی خود کردستان، نگران آینده سیاسی حزب و دولتشان و نگران کشیده شدن جنگ به شهر های دیگر در کردستان و سرنوشت سیاسی عراق و منطقه هستند.

اما حتی اگر این فاکت را کنار بگذاریم برگردیم به سوال شما آیا خوشبینی و سناریویی خوشبینانه برای مردم موصل و منطقه وجود دارد و اگر وجود دارد چرا در موضع ما نیست. بنظر ما هیچ خوشبینی به نتیجه این جنگ و آینده آن برای مردم موصل و منطقه نمی شود دید.

کدام آینده روشنی را می توان نشان داد. نمونه های آن را نگاه کنید. آینده روشنی مثل سوریه و لیبی؟ آینده روشنی مثل افغانستان؟ آینده روشنی مثل عراق؟ یا آینده روشنی مثل تمام آن کشورهای دیگری که ناتو و نیروهای غربی و یا ارتجاع منطقه ای در خاورمیانه و یا در افریقا در آن خون بپا کردند و جامعه را به تباهی کشیدند؟ امروز مردم این کشورها آینده روشنی تری دارند؟ چرا باید موصل تافته جدابافته ای باشد که با همان سناریو، با همان نیروهای دخیل و با همان جنس از کشمکش ها که قرار است جامعه اش را نابود کنند آینده روشنی را داشته باشد؟

ببینید؛ این انقلاب توده ای علیه یک رژیم مستبد نیست. این یک جنبش توده ای برای پاک کردن داعش از صحنه تاریخ نیست. این حمله ارتش سرخ و یا کارگران جهان برای نابود کردن داعش نیست. این جنگ بین داعش و نیروهای کم تر سیاه یا بیشتر سیاه از خودش است بر سر منافعشان و بر سر توازن قوایشان در آن منطقه آنهم به قیمت نابودی میلیون ها نفر در این شهر و در اطراف این شهر. به قیمت قومی و مذهبی کردن بیشتر خاورمیانه. در دل چنین سناریوی سیاهی که مملو از نفرت قومی ومذهبی است کدام امکان ابراز وجود می تواند برای مردم وجود داشته باشد؟ و کدام خوشبینی می تواند شکل بگیرد که حزب ما بخواهد بر آن تأکید کند و یا اگر تأکید نکرده خوشبینی و یا یک امکان بهبود زندگی را ندیده است؟

من در بخش اول هم گفتم، تمام دولت های درگیر و به قول خودشان مجامع بین المللی دارند از فجایع انسانی عظیم، عظیم تر از حلب و سوریه حرف می زنند. دارند می گویند که موصل بزرگترین شهری است که داعش در کنترل داشته و امروز بیش از یک و نیم میلیون نفر در آن شهر زندانی هستند و قرار است در این عملیات یا بوسیله بمب های نیروها و دولت های ارتجاعی تحت عنوان نیروهای ائتلاف کشته شوند یا توسط داعش سلاخی شوند. همه دارند از آینده سیاهی که در انتظار مردم موصل است صحبت می کنند. واقعأ مگر یک ذهن بیمار و مهجور یک چنین سناریویی را زمینه یک آینده روشن برای این جامعه ببیند.

همین امروز با فراریانی که قبل از این حمله از شهر موصل فرار کرده و در بخش های دیگر عراق زندگی میکنند و یا در کرکوک زندگی میکنند، که به آمار خودشان که صدها هزار نفر در شهر کرکوک دارند زندگی میکنند، بعنوان داعشی رفتار میشود. دولت عراق و نیروهای شیعه پرو جمهوری اسلامی بعنوان سنی های داعشی با آنها برخورد میکنند. دولت اقلیم بعنوان داعشی با آنها برخورد میکند و از همین امروز مهر سیاه داعشی را بر پیشانی شان زده اند و دارند مجازاتشان میکنند. گفته میشود بخشی از این مردم را دولت اقلیم قبل از شروع حمله به موصل برگردانده است و گفته که جای شما آنجاست و نباید وارد خاک ما بشوید، بخشی از این فراریان توسط حشدالشعبی بعنوان داعشی به قتل رسیده اند. رفتار دیروز اینها با فراریان از موصل نشان میدهد که رفتار آینده شان با آنها چگونه خواهد بود. در نتیجه برای جامعه ای که یا توسط داعش سلاخی میشود و یا توسط بمب های نیروهای ائتلاف بمباران می شوند، هیچ آینده روشنی را نمی توان دید.

آینده روشن موصل و عراق را نه دولت شیعه پرو جمهوری اسلامی، نه دولت کردی پرو ترکیه اقلیم کردستان، نه نیروهای سنی و شیعه، نه ناتو و نیروهای ائتلافی، نه باند داعش و جریانات مذهبی دیگر، ترسیم نمی کنند. اینها خودشان بخش جدی از صورت مسئله و بخش جدی از مصیبتی هستند که چه در عراق و چه در موصل و چه در سوریه به مردم تحمیل شده است. در نتیجه طرح اینکه از جدال اینها آینده روشنی بوجود بیاید اگر شارلاتانیسم نباشد فقط می تواند حاکی از یک خوشبینی ساده لوحانه باشد. جنگی که همین امروز مهر هویت قومی و مذهبی و ملی و عشیره ای به آن زده اند به هیچ عنوان نمی تواند آینده روشنی را برای مردم موصل، عراق و یا خاورمیانه ترسیم بکند.

رادیو نینا: به کشتار موصل اشاره میکنید، بالاخره هر جنگی تلفات دارد و هیچ جریان جنایتکاری بدون داوطلبانه تسلیم نمیشود. فردا حتی بخواهید جمهوری اسلامی و هر حاکمیت مستبدی را براندازی باید به زور به اسلحه و.. متوصل شد و مردم هم کشته میشوند. آیا این موضع که شما دارید ما را در موقعی پاسیفیستی به نسبت حاکمیت داعش و جهنمی که مردم در آن گیر کرده اند و به یک اومانیسم بی خاصت نزدیکمان نمیکند؟

آذر مدرسی: ببینید؛ به هیچ عنوان اینطور نیست که یک موضع پاسیفیستی و یا یک اومانیسم بی خاصیت است. قطعأ هر انقلابی تلفاتی دارد، قطعأ هیچ حاکمیت مستبدی را اگر بخواهید بیندازید، بدون قوه قهر نمی توانید بیندازید. ولی من قبلأ هم توضیح دادم که اینجا انقلابی در کار نیست. این یک اعتراض توده ای و یک قیام توده ای و یک خیزش توده ای و حتی یک جنگ بین نیروهای انقلابی و نیروهای مردمی علیه یک حاکمیت مستبد و سیاه و تروریستی نیست. این جنگی است بین قطب های ارتجاعی مختلف که هیچکدامشان از داعش گرفته تا نیروهای ائتلاف و امریکا، جمهوری اسلامی و دولت اقلیم و دولت ترکیه و دولت عراق، سرسوزنی برای زندگی مردم آن جامعه، نه احساس مسئولیت کردند، نه امروز احساس مسئولیت میکنند و نه ارزشی قائل اند. در نتیجه بحث بر سر این نیست که اگر مردم تلفات ندهند در نتیجه ما موضعی نسبت به این جنگ نداریم و یا تمام موضع ما صرفأ و صرفأ از یک اومانیسم بی خاصیت در میاد. ما در دوره جنگ ایران و عراق هم به مردم گفتیم در این جنگ شرکت نکنید. به مردم گفتیم که به سربازی نروید. به آنها گفتیم که گوشت دم توپ ارتش جمهوری اسلامی و ارتش عراق نشوید. این وظیفه هر کمونیستی است که وقتی جنگ ارتجاعی در جریان است به مردم بگوید که وارد این جنگ نشوید، بگوید این جنگ جنگ شما نیست. بگذارید کسانی که در این جنگ منفعتی دارند، خودشان در آن دخالت کنند. ولی این جنگ حتی از این نوع هم نیست. این جنگ یک کشتار تمام عیار مردم یک شهر است به بهانه آزادسازی شان.

در نتیجه گفتن اینکه این جنگ ارتجاعی است، گفتن اینکه این جنگ و آزاد کردن این شهر فقط و فقط روی کوهی از جنازه های مردم ممکن است و گفتن اینکه بعد از ورود نیروهای ائتلاف تازه جنگ دیگری برای مردم در این شهر بوجود میاد، گفتن واقعیتی است که هر چند سیاه و هر چند تلخ.

امروز نه فقط جریانات سیاسی و نه فقط از طرف یک حزب کمونیستی مثل ما، حتی ژورنالیست های شرافتمندی که در اروپا زندگی میکنند هشدار میدهند که دارید یک جهنم دیگری را در شهر موصل ایجاد می کنید، دارید یک قبرستان توده ای در آن شهر درست می کنید و دارید آینده آن منطقه را، نه فقط عراق بلکه آینده سیاه تری را در خاورمیانه رقم می زنید.

تفاوت جدی ای هست بین انقلاب، بین دوره ای که مردم با اعتماد به نفس برای یک زندگی بهتر، برای یک آینده بهتر، برای آزادی، برای عدالت، برای برابری می آیند و حاضر هستند هزینه اش را بپردازند، حاضر هستند کشته شوند و حاضرند و ناچارند حکومت مستبده را با قهر و با زور اسلحه به زیر بکشند، با جنگی که مردم نه در آن اختیاری دارند، نه تصمیمی برای ورود به این جنگ گرفته اند، نه منفعتی در این جنگ دارند. چنین سناریویی جز کشتار و نابودی و قتل عام دستجمعی و یا پاکسازی قومی در آن منطقه ارمغان دیگری برای آن مردم ندارد. این واقعیت را علیرغم تلخ بودن آن باید گفت. کسی که این سناریو را بعنوان اینکه هر انقلابی هزینه دارد یکی می داند .. یا باید خیلی ساده لوح باشد یا جریانی است که آگاهانه در کنار راست ترین ژورنالیست های غربی قرار می گیرد.

رادیو نینا: فکر میکنید این موضع گیری به نوعی منحصر به فرد، که تنها احزاب کمونیست کارگری عراق و کردستان عراق، با آن هم جهت هستند و با آن توافق دارند، چه وظایفی را در دستور حزب حکمتیست حزب کمونیست کارگری کردستان و عراق، میگذارد؟

آذر مدرسی: قطعأ رهبری هر سه حزب وظایفی را در دستور احزاب، چه حزب حکمتیست و چه حزب کمونیست کارگری عراق و کردستان، می گذارند و حتمأ علنی اعلام خواهد شد. من اینجا فقط نظر شخصی ام را می گویم.

ببینید؛ تا جایی که به حزب حکمتیست بر می گردد، ما موظف ایم بعنوان یک جریان کمونیستی کل واقعیت را با همه مخاطرات و عواقب آن، علیرغم تمام سیاهی و علیرغم تمام پروپاگاندای تبلیغاتی که چه غرب و چه جریانات طرفدار این جنگ راه می اندازند، به جامعه بگوئیم. باید علیه تمام این پروپاگاندای جنگی بایستیم و واقعیت را بگوییم. گفتن واقعیت فقط این نیست که واقعیتی را می گوییم و اعلام می کنیم که ما دیدیم چه اتفاقی دارد می افتد. فکر میکنم ما یک جدال جدی را علیه کل سناریوی قومی و مذهبی کردن خاورمیانه منجمله ایران باید در دستور کار خودمان بگذاریم چون همانطور که گفتم این سناریوی قدیمی تری است. پروژه قدیمی تری است که امریکا برای خاورمیانه داشته و جنگ موصل دور جدیدی از کشمکش بر سر تحقق آنرا شروع می کند. جمهوری اسلامی در این جنگ نقش فعالی دارد و یکی از طرف های کشمکش در این جنگ است و تحت عنوان مبارزه با عربستان، تحت عنوان مبارزه با داعش فضای مسموم سیاسی در جامعه ایران را راه می اندازد. در نتیجه ما در مقابل قومی و مذهبی فضا در ایران، فضای ضد مردم عرب، فضای ضد سنی یا شیعه، فضای ضد مردم غیره فارس و فضای ناسیونالیسم عظمت طلب ایرانی، یک جدال جدی پیش رو داریم. ما باید علیه کل این فضا بایستیم و مانع شویم که مردم از نظر ذهنی و فکری به نیروی این جدال تبدیل شوند.

در نتیجه این بخشی از یک مبارزه پایه ای تر، طولانی مدت تر ما علیه قومی و مذهبی کردن خاورمیانه است. ما باید در راس دفاع از خاورمیانه سکولار، در دفاع از خاورمیانه غیر قومی، غیر مذهبی، بایستیم. در دفاع از خاورمیانه ای که نه میدان تاخت و تاز دول ارتجاعی مثل ایران و عربستان و ترکیه و یا نیروهای باند سیاهی مثل داعش و حشد الشعبی و القاعده و .. ، بلکه خاورمیانه ای که سرنوشت آنرا مردم آزادیخواه، مردم برابری طلب، مردمی که هویت های تراشیده شده قومی و مذهبی سرسوزنی برایشان اهمیت ندارد، رقم می زنند. در نتیجه تا جایی که به ما بر می گردد ما باید تلاش بکنیم علاوه بر گفتن واقعیت، در مقابل ترکش این قومی و مذهبی کردن خاورمیانه در ایران سد محکمی ببندیم و اجازه ندهیم جامعه از فضای به شدت مسموم، راست، فاشیستی و ارتجاعی لطمه بخورد و علیه دامن زدن به نفرت قومی و مذهبی بایستیم.

در مورد دو حزب کمونیست کارگری کردستان و عراق قطعأ موضوع فرق میکند. این دو حزب احزاب درگیر در آن جامعه هستند و قاعدتأ علاوه بر وظایف عمومی و سیاسی، وظایف عملی تری در مقابلشان قرار می گیرد. امروز اخباری که از کرکوک رسیده حاکی از آن است که بعد از شروع حمله به موصل بخش زیادی از پناهندگان موصلی در این شهر زیر فشاردولت اقلیم یا خودشان از شهر فرار کرده اند و یا دولت اقلیم آنها را از شهر بیرون کرده اند. در چنین شرایطی وظیفه سازمان دادن کمک به آوارگان شهر موصل، وظیفه مقابله با فضای ضد مردم موصل از مهمترین وظایف این دو حزب است. این احزاب باید علیه سیاست های راست و نفرت پراکنی علیه مردم شهر موصل به بهانه عرب بودن، مسیحی بودن، سنی بودن، سد جدی ای را در کردستان و در عراق ببندند.

متاسفانه کمونیسم ما در منطقه چنان قدرتی را ندارد که بتواند جلو این تعرض و جلو این حمله را بگیرد و خودش در رأس مبارزه با جریانات تروریستی اسلامی مثل داعش، مثل حشد الشعبی، مثل مقتدی صدر یا جبهه نصر قرار بگیرد. اگر جنبش کمونیستی و کارگری ما این قدرت را داشتیم، باید در صف مقابله با اینها قرار می گرفتیم و آن موقع می گفتیم کسی حق ندارد وارد اینجا شود. این جنگ جنگ مردم آزادیخواه با همه نیروهای ارتجاعی و قومی و مذهبی از دولت ها تا باندهای سیاهی است. متاسفانه این موقعیت را نداریم اما کمک کردن به آوارگان شهر موصل، بدور از هر نوع تفرقه ملی، قومی، مذهبی، را سازمان دهیم، میتوانیم بعنوان بخشی از این جامعه خواهان قطع فوری بمبارانها شویم و به دولت عراق و دولت اقلیم فشار بیاوریم که بمباران ها را متوقف کنند و کمتر از مردم آن شهر قربانی بگیرند. اینها کاری است که دو حزب کمونیست کارگری کردستان و عراق می کنند. خود سازمان ملل اعلام میکند که نه آمادگی و نه امکانات پذیرش فراریان جنگ را دارد و نه میتواند به آوارگانی که موفق شدند از آن جهنم فرار بکنند، امکاناتی برای حداقل زندگی بدهد، بخصوص که با نزدیک شدن فصل زمستان وضع این مردم به شدت بدتر و بدتر می شود. امروز اگر ما نمی توانیم و در آن موقعیت نیستیم که یک مقاومت مردمی را علیه داعش و تمام نیروهای ارتجاعی که آنجا را به میدان تاخت و تاز خود تبدیل کرده اند را سازمان بدهیم، اما می توانیم یک تحرک انسانی، شرافتمندانه، غیر قومی، غیر مذهبی را در دفاع از مردم موصل برای برای اسکان دادن و برای پناه دادنشان سازمان بدهیم و راه بیندازیم و مانع تعرض بیشتر حداقل به مردمی که توانسته اند از آن جهنم یا از دست داعش، یا از دست بمباران های نیروهای ائتلاف فرار بکنند فراهم بکنیم.

ببینید؛ همین امروز خودشان اعلام کرده اند که تا امروز ۲۵۰۰ موشک و بمب و خمپاره و راکد را به اطراف موصل انداخته اند و ۸۰۰داعشی را کشته اند. مطمئن باشید که چند ده برابر هشتصد داعشی مردم بیگناه کشته شده اند و چند برابر آن هشتصد نفر مردم آواره شده اند. مردم کردستان و مردم عراق اید آنها را بعنوان همنوع و بعنوان شهروندی که متساوی الحقوق اند و نه بعنوان سنی، نه بعنوان عرب و هیچ چیز دیگری در آغوش خودشان بگیرند و به آنها پناه بدهند. این حداقل وظیفه ای است که ما کمونیستها میتوانیم در عراق و کردستان مقابل خود قرار بدهیم.

رادیو نینا: در مورد موضع حزب، در طیف چپ، و در میان سازمانها و احزابی که خود را چپ و کمونیستی و کارگری می دانند، مخالفت هایی شکل گرفته است. میگویند که این موضع روزنه ها و فرصت ها و امکاناتی که در دل این جنگ فراهم میشود، را نادیده میگیرد. میگویند با خروج داعش از موصل فضایی باز میشود و امکانی پیدا میشود تا جنبشهای اعتراضی و متمدن برای بهبود زندگی و آزادی و آسایش و سکولاریسم رشد کند. و بالاخره می گویند موضع شما عملا دفاع از ادامه حضور داعش در موصل است!پاسخ تان به این دست از مخالفین و منتقدین چیست.

آذر مدرسی: این نوع انتقادات یا این جنس انتقادات به موضع جریان ما و جنبش ما تازگی ندارد و جدید نیست. وقتی که بمباران مردم افغانستان را به بهانه مبارزه ناتو و در رأس آن امریکا با طالبان محکوم کردیم، همان موقع همین نوع تبلیغات را علیه ما شروع کردند و گفتند که شما عملأ از طالبان دفاع می کنید و این مبارزه ای علیه تروریسم طالبان و به نفع مردم افغانستان است. امروز می بینیم که بمباران ها و تعرض نظامی چقدر واقعأ به نفع مردم افغانستان بوده و چقدر آینده روشنی را در مقابل مردم افغانستان گذاشته. تروریسم اسلامی را تضعیف کرده یا طبق تحلیل ما باعث گسترش آن شده است. امروز با گذشت چند ده سال از آن اتفاق هنوز جامعه افغانستان جامعه ای مملو از نفرت قومی، جامعه ای که در آن جریانات اسلامی و جریانات ارتجاعی حاکمیت دارند. دیدیم مبارزه با تروریسم طالبان از طرف امریکا امکان ابراز وجودی برای مردم و مبارزه شان برای بهبود زندگی ایجاد نکنند و تاثیرات مخرب آنرا بر زندگی و مبارزه مردم افغانستان دیدیم.

از همین جنس انتقاد را زمانی که ما اشغال کویت توسط صدام را محکوم نکردیم، به جریان ما کردند. همان موقع به ما گفتند شما طرفدار صدام هستید و ما گفتیم این حمله امریکا به بهانه اشغال کویت به عراق حمله ای ارتجاعی است و سیاست های ارتجاعی و نظم نوینی امریکا را نه فقط در منطقه بلکه در دنیا و اساسأ برای تثبیت موقعیت امریکا می خواهد متحقق بکند. و دیدیم که این حمله چه دور اول و چه دور دوم چه فجایعی را در عراق بوجود آورد و جامعه عراق و خاورمیانه هنوز تاوان این نوع دخالت ها و این نوع مبارزه با حکومت های دیکتاتوری یا باندهای تروریستی را می کشد. در سوریه و لیبی هم همینطور.

کسانی که طرفدار انقلاب به قدرت ناتو بودند و طومار امضا می کردند که بعد از لیبی نوبت ایران است و خواهان تحریم اقتصادی ایران، همانطور که لیبی تحریم شده بود، را می کردند و از دخالت های "بشردوستانه" امریکا دفاع می کردند و بعدأ ارتش آزاد سوریه را که داعش و جبهه النصر جزو آن بودند را پا به پای امریکا و اوباما و تمام میدیای دست راستی بعنوان ارتش آزاد و جنگجویان آزادی اسم گذاشتند، همیشه این نوع انتقادات را از ما کرده اند. این جنس انتقادات انتقادات جریانی است که اساسأ پروناتویی و همیشه زیر پرچم مبارزه با اسلام سیاسی، زیر پرچه مبارزه با استبداد و زیر هر پرچمی که باشد، طرفدار دخالت های نظامی امریکا بوده اند. شما لازم نیست حتی تحلیل ویژه ای داشته باشید. فقط سیر وقایع را نگاه بکنید متوجه می شوید که این نوع موضع گیری ها و این نوع حمایت ها از دخالت های ناتو و بمباران های ناتو به بهانه مبارزه با تروریسم اسلامی در منطقه چه فجایعی را ... نه فقط فجایع انسانی، چه سناریوی سیاهی را برای کل خاورمیانه بوجود آورده و چه آینده تاریکی را از بیست سال پیش برای خاورمیانه به ارمغان آورده است.

لازم نیست شما حزب سیاسی باشید، لازم نیست شما حتی کمونیست باشید، لازم نیست شما تحلیل عمیقی از اوضاع و روندها داشته باشید. فقط صحنه خاورمیانه را که به دلیل دخالت های میلیتاریستی امریکا چه سرنوشتی در آن بوجود آمده را نگاه بکنید تا متوجه بشوید که چه جریانی و چه موضعی و چه جریانی از موضع مردمی که دارند قربانی می شوند و گوشت دم توپ جدال های ارتجاعی میشوند، از موضع تقابل واقعی با ارتجاع در هر شکل آن حرف میزند و چه جریانی، مهم نیست که به اسم کارگر یا به اسم کمونیست، از موضع ناتو، از موضع ارتجاع امپریالیستی و از موضع یکی از قطب های ارتجاع بین المللی حرف میزند.

در مورد اینکه روزنه ها و فرصت هایی باز میشود. من در بخش قبلی هم توضیح دادم در جامعه ای که با خاک یکسان شده، در جامعه ای که بر پرچم "آزادی اش" مهر قومی، مهر سنی، مهر شیعه، مهر عرب، مهر ترک و مهر همه اینها خورده، جامعه ای که دارد زیر بمباران با خاک یکسان میشود چه امکانی برای اینکه جنبش های اعتراضی و متمدن برای بهبود زندگی و آسایش و آزادی و سکولاریسم در آن رشد میکند!

اگر در سوریه امروز که هر روزه ده ها و صدها نفر در آن کشته میشوند، جامعه ای که صد ها هزار آواره و ده ها هزار کشته دارد و فقط و فقط محملی برای جنگ قطب های ارتجاعی است، امکانی برای رشد جنبش های اعتراضی و متمدن در آن دیده میشود، در موصل هم ما شاهد چنین فضایی خواهیم بود. همانطور که گفتم این جریان یا بیمار و مهجوراست و یا تصمیم سیاسی آگاهانه ای در دفاع از امریکا، برای رفتن کنار یکی از قطب های ارتجاعی است.

پاسخ ما به این دسته از مخالفین و منتقدین همین است که حداقل اگر هم چنین تصمیمی گرفتید از ژورنالیست های با شرفی که امروز مثل شما برای این جنگ هلهله و ولوله نمی کنند، یاد بگیرید. و حداقل با هیجان کمتری از پیروزی های نیروی ائتلاف علیه داعش حرف بزنید، با مسئولیت بیشتری از مخاطرات این جنگ در منطقه بنویسید، انسانیت و سمپاتی بیشتری نسبت به مردم موصل و قربانیان این فاجعه انسانی از خود نشان دهید.

رادیو نینا: در پایان، انتظار دارید که موافقین موضع حزب چکار کنند؟ این موضع گیری چه کار ویژه ای در دستور کار فعالین حزب و موافقین آن دارد؟ برای کسانی که از موضعی مسئولانه، با حزب موافق اند، چه توصیه ای دارید؟ برنامه های حزب برای پیشروی سیاسی و سازمانی و اجتماعی در چنین شرایطی، چی است؟ چگونه میتوان تاثیرات مخرب این جنگ بر جنبش های ترقیخواهی، کارگری و کمونیستی در ایران را به حداقل رساند.

آذر مدرسی: تا آنجایی که به خود حزب حکمتیست بر می گردد توضیح دادم که ما باید چه وظایفی را در دستور خودمان بگذاریم. در عین حال فکر میکنم که حزب ما باید تمام تلاش خودش را بکند که تعداد هرچه بیشتری از احزاب و نیروهای سیاسی را برای صد بستن در مقابل ترکش ترکش این فاجعه به ایران با خود همراه کند. ترکشی که اگر سد محکمی در مقابل آن نباشد و اگر جامعه را در مقابل آن واکسینه نکنیم میتواند به جامعه رنگ قومی مذهبی و تقسیم بندی های قومی مذهبی بزند. از این زاویه تا جایی که به حزب بر می گردد ما قطعأ تمام تلاش خود را در این راستا بکار میگیریم.

ولی اینکه فعالین حزب و یا کسانی که فکر میکنند این موضع موضع سیاسی، موضع انسانی، موضع کمونیستی و موضع کارگری است، فکر میکنم باید تا جایی که امکان دارد در خود ایران علیه قومی و مذهبی کردن، علیه جنگ ارتجاعی که هر روز در گوشه ای از خاورمیانه به بهانه دفاع از مردم، به بهانه مبارزه با تروریسم در جریان هست بایستند و جامعه را از نظر فکری، ذهنی، سیاسی و اجتماعی به مخاطرات این جدالها آگاه کرد. باید خیلی روشن اینکه تمام این نوع دخالت ها، از دخالت جمهوری اسلامی در عراق و سوریه و فلسطین گرفته، از دخالت دولت عراق در درگیری هایی که در منطقه هست، از دخالت دولت بارزانی و امریکا و عربستان و ترکیه و قطر و تمام احزاب و باندهای ملی، عشیرتی و مذهبی، علیه سعادت ما است را به داده مردم تبدیل کرد. باید نشان داد تروریسم خوب و بد، ارتجاع خوب و بد، ارتجاع کمی ارتجاعی تر و ارتجاع کمی لیبرال تر نداریم.

بطور واقعی خاورمیانه به میدان تاخت و تاز نیروهای ارتجاعی تبدیل شده و از این زاویه فکر میکنم تقویت هویت انسانی، تقویت هویت غیر قومی و غیر مذهبی در خاورمیانه و در ایران یکی از وظایفی است که هر کسی فکر میکند این موضع و این نگاه به معضلی که امروز در خاورمیانه وجود دارد، درست است باید در مقابل خود قرار بدهد. فکر میکنم بخصوص در ایران همانطور که گفتم خطر قومی و مذهبی کردن جامعه ایران اصلا کم نیست. نیروهای فعال این خطر را ما امروز در صحنه می بینیم. از جمهوری اسلامی تا احزاب ناسیونالیست کرد، از جماعتی که به خودشان می گویند نماینده اهل سنت، تا جمهوری اسلامی که خودش را نماینده شیعیان یا نماینده ناسیونالیسم عظمت طلب ایرانی میداند، همگی اینها می توانند بازیگران سناریوی سیاه و فجایعی باشند میتواند در ایران اتفاق بیفتد. در نتیجه فکر میکنم بستن سدی محکم در مقابل قومی و مذهبی کردن جامعه ، در مقابل رنگ ملی زدن به مبارزه مردم، در مقابل رنگ قومی زدن به مبارزه مردم باید ایستاد.

باید مردم را برای مطالبات واقعی و برای جنبش آزادیخواهانه ای که دارند متحد کرد. برای آزادی مستقل از جنسیت، برای برابری مستقل از جنسیت، برای آزادی و برابری مستقل از اینکه شما را به چه مذهب، به چه ملیت، به چه قوم، به کدام رگه از شیعه یا کدام رگه از سنی منتصب میکنند مبارزه کرد و گفت جامعه ما نه قومی نه مذهبی است و نگذارند که ترکش این تفرقه و ترکش این تقسیم بندی های قومی به ایران برسد. همانطور که گفتم متاسفانه بازیگران چنین سناریویی کم نیستند از راست ها و ناسیونالیست های عظمت طلب ایرانی تا ناسیونالیست های کرد، تا جریانات شیعه، تا جریانات سنی، تا جریاناتی که به اسم چپ آتش بیار معرکه میشوند و در دفاع از ملیت ها و اقوام حاضرند هر نوع هویت دیگری را به سینه مردم بزنند، همه اینها می توانند آگاهانه یا نا آگاهانه، خواسته یا ناخواسته، به بازیگران چنین صحنه ای تبدیل شوند. در نتیجه فکر میکنم بستن یک سد محکم، یک سد روشن و مستقل در مقابل کل این طیف، در مقابل کل کسانی که دارند جامعه را به اینطرف می برند امروز مهم تر از هر چیزی است.

آینده سوریه و آینده لیبی می تواند آینده ایران باشد اگر این صف نباشد، اگر ما کمونیست ها در رأس جنبش های ترقیخواهانه و کارگری در ایران، در رأس مبارزه مطالبات مردم برای آزادی و برابری قرار نگیریم. و اگر نتوانیم جامعه را حول چنین افق انسانی، چنین افق آزادیبخش، چنین افق برابری طلبانه و سعادتمندی متحد بکنیم.

در نتیجه این کار نه فقط حزب حکمتیست بلکه کار تمام فعالین حزب در داخل، کار تمام کمونیستها و کسانی که موافق ما هستند است وگرنه جامعه ایران می تواند از هراس تبدیل شدن به سوریه به جمهوری اسلامی رضایت بدهد و یا اگر جریانات باند سیاهی که یک سر آن قطعأ در خود جمهوری اسلامی است و یک سر دیگر آن در میان جریانات قومی و ملی مذهبی است، امکانش را پیدا بکنند می توانند آینده سیاهی را برای جامعه ایران بوجود بیاورند. این کاری است که ما تمام تلاشمان را برایش بکار می گیریم و انتظار داریم که همه کمونیستها در کنار ما فعالانه در بستن این سد و سنگر بندی علیه قومی و مذهبی کردن جامعه بایستند.

۷ اکتبر ۲۰۱۶

منتشر شده در نشریه کمونیست ماهانه، دور دوم، شماره ۲۱۲