اگر ملاک تشخیص اوضاع ایران را ادعاهای سران رژیم و میدیای رسمی آن قرار بدهیم، جمهوری اسلامی امروز در منطقه "مایه ثبات و امنیت" است، امریکا را "شکست" داده است و در داخل ایران هم علیرغم تحریمها، علیرغم نفرت میلیونی از حاکمیت، علیرغم وضعیت نابسامان اقتصادی و فقر و فلاکتی که در جامعه موج میزند، "با اقتدار تمام" حاکمیت میکند، گشت انصار برای تحمیل حجاب اجباری به خیابانها، متروها، مجالس و ... میدانداری میکند، هر صدای مخالفی را خفه میکنند، دستگیر میکنند و دادگاهها "بدون کمترن محابا" احکام شلاق و زندان را علیه زندانیان سیاسی صادر میکنند،.... و "جامعه حال بدی دارد اما مردم حالشان خوب است". اگر تبلیغات و ادعاهایشان را ملاک قرار بدهیم جمهوری اسلامی وارد دور دیگری از "اقتدار داخلی و خارجی"، را شروع کرده است.

اما کافی است کمی از این معرکه گیری فاصله گرفت و این ظاهر "مقتدر" و "جمهوری اسلامی حالش خوب است" را خراش داد تا وضع خراب جمهوری اسلامی، بن بست اقتصادی-سیاسی، شکست ایدئولوژیک آن، ناتوانی اش در حاکمیت کردن، هراس هر روزه شان از انفجار بشکه باروتی که بر آن نشسته اند و برباد رفتن همه "اقتدار" شان را دید! کافی است گوش را به زمین چسباند تا لرزه های اولیه زمین لرزه ای عظیم و اجتماعی را شنید! زمین لرزه ای که بنیادهای سیاسی-اقتصادی حاکمیت را نابود میکند. زمین لرزه ای که حاکمان در قدرت،  خود را برای نه مقابله که فرار و جان سالم دربرد از آن خود را آماده میکنند و همه محکومین، در انتظار آن روزشماری میکنند!

 "حال بد" جمهوری اسلامی را باید از اظهارات جبوبانه یکی از شرورترین و کثیف ترین عناصر اسلامی، یعنی جناب "الله کرم"، دبیر شورای هماهنگی حزب الله، شنید:

 الله کرم: "هر کسی معتقد به امر به معروف و نهی از منکر لسانی در قالب "تذکر، عبور و ترک کردن سریع منطقه، پرهیز از هر گونه درگیری و تماس غیرلسانی و منتظر نتیجه نماندن" باشد؛ همان نیروی حزب الله خواهد بود"!

 "علما معتقدند در این نوع منکر باید تذکر دهیم و عبور کنیم و منتظر حصول نتیجه نباشیم بنابراین تلاش می شود با موضوع منکر به هیچ وجه تماس یا حتی درگیری لفظی صورت نگیرد"!

اختراع "عالمانه" چنین سوراخ موش و گریزگاهی، میتواند تنها از دستگاه فکری "علمای اسلامی" صاعد شود!

این اعتراف فلان پادو درجه صدم "نظام" به هراس از جنبش توده ای برای به زیر کشیدن رژیم، نیست! این اعترافات جبوبانه رئیس حزب اللهی ها، فالانژهای سال ۵۷، است که سازماندهی اسید پاشی، قمه زنی، چاقوکشی و پونز بر پیشانی زنان بد حجاب زدن، "لباس شخصی" هایی که از به آتش کشیدن خوابگاه دانشجویان در سال ۷۸  "پیروز" بیرون آمدن  تا نیروی اجرای فرمان "آتش به اختیار" خامنه ای در سال ۹۵، را در پرونده دارند!

این حال و روز نیرویی است،  که ظاهرا فقط نامش باید رعشه به اندام هر انسان آزادیخوهی بیندازد! نیرویی که  امروز طبق "مصلحت روز" نظام،  توسط علمای اسلامی آموزش جدیدی به آن داده میشود! برای"پرهیز از درگیری" با مردم، یعنی فرار از کتک خوردن توسط مردم، نباید منتظر نتیجه "تذکر لسانی" شود!

طبق دستورالعمل امروز، که مطابق نیازهای امروز نظام است، "تذکر لسانی"، یعنی امر به معروف از این پس یواشکی، اجر خواهد شد. یعنی باید این "امر" را در هوا نشخوار کرد و سپس بسرعت نه تنها از محل که از منطقه پا به فرار گذاشت! میدانند که باید شانس بیآورند که در محل و منطقه در دسترس "امرشوندگان" قرار نگیرند، تا "امرشوندگان" "شکرمیل کردن" یواشکی شاگردان الله کرم و حزب الله و انصارالله را با "امر محکم و علنی و با صدای بلند" خود توی گوشش شان نزنند!

آموزش میدهند که حزب الله و انصارالله و مامورین خدا برای انجام وظیفه و "امر به معروف"، بهتر است حفاظت از ارزشهای اسلامی را به پلیس شهربانی و راهنمایی و رانندگی بسپارند بلکه با جریمه و ابزار مناسب، چهره اسلامی جامعه را حفظ کنند. این واقعیت حال جمهوری اسلامی است که الله کرم آن را به خوبی تمام قد در مقابل چشم ناباوران میگذارد!

"تذکرلسانی و فرار از منطقه"، سیاست پیدا کردن سوراخ موش و پرهیز از درگیری حتی لفظی با زنان آزاده ای است که از روز اول به قدرت رسیدن این جانوران به حجاب اسلامی و اجباری نه گفته اند. نیرویی که قوه قضائیه و ولی فقیه برای سرکوب و حاکم کردن فضای رعب و وحشت توسط وحشیگری بی انتها، به آن امید بسته اند. این اظهارات و دهها و دهها اظهار مشابه که هرروز بشکل باد از گلوی یکی از شرورترین عناصر سرکوب متصاعد میشود، فقط "حال بد" جمهوری اسلامی و ماشین سرکوب آنرا نشان نمیدهد، این بعلاوه روی دیگر، و مهمتری از واقعیت را هم نشان میدهد. اینکه جنبش حق زن، جنبش علیه آپارتاید جنسی، جنبش آزادیخواهی و برابری طلبی تا کجا پیشروی کرده است. نشان میدهد شکست ایدئولوژیک جمهوری اسلامی و مهمتر شکست در سرکوب و عقب راندن مردم، چه ابعادی پیدا کرده است. این واقعیت و مبنای هراس الله کرم و سیاست" رفع تکلیف و فرار" فالانژهای رژیم، است!

الله کرم ها فهمیده اند که دوره مرعوب کردن، دوره قلدری عریان و تهدید و .... گذشته است. فهمیده اند دیگر ابزار ارعاب و سرکوب کار نمیکند، فهمیده اند دیگر ولی فقیه و تهدید به سرکوب میکنیم، "تحمل نمیکنیم"، و .... نه فقط کسی را مرعوب نمیکند که برعکس مردم را برای مقابله های جدی تر آماده میکند. میدانند ایندفعه نوبت آنها است که از دست مردمی که برای به زیر کشیدنشان، برای جمع کردن بساط شان به میدان آمده اند، فرار کنند. فهمیده اند بعد از دیماه و هفت تپه و فولاد، فرار تنها سیاست "عاقلانه" و "مدبرانه" برای نجات از خشم مردمی است که چهل سال خفقان، بیحرمتی، فقر و فلاکت، کشتار و سرکوب را تجربه کرده اند.

 

۱۹ اوت ۲۰۱۹

منتشر شده در نشریه حکمتیست هفتگی شماره ۲۷۰